< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم ربانی بیرجندی

تفسیر آیات الاحکام

90/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمد لله ربّ العالمين و الصلاة و السلام علی عبد الله و رسوله سيّدنا ومولانا أبي القاسم محمّد اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد- وعلی آله الطيبين الطاهرين المعصومين و لعنة الله علی أعدائهم أجمعين من الآن إلی قيام يوم الدين.
 أعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْل‌ﺔً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا» (سوره النساء، آيه4).
 بحث ما در باب آيات اوليه سوره نساء بود كه رسيديم به آيه چهارم، نحل‌ﮥً: نَحَلَ از واژههاي متعدي به دو مفعول است و فقط يك مرتبه در قرآن استعمال شده است كه همين مورد استبه معناي اعطا كردن. در كتاب شريف جامع الاحاديث الشيعه در بحث تعقيبات در فضيلت تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله عليها) اين حديث آمده است (لو كان شيئاً افضل منه لَنَحَلَهُ رسول الله(ص) فاطم‌ﮥ عليها السلام). (فإن طبن): طِبْنَ از ماده طاب يطيب هست كه اجوف يايي است طيّب در قرآن بر وزن فيعل آمده كه صفت مشبهه است. طائب اسم فاعل است: پاكيزه. طيَّب يطيّب: پاكيزه گرداندن، (إن طبن: اگر پاكيزه شدند زنها براي شما از جهت نفسشان) نفساً: تميز است. نفس كه جمع آن نفوس است: جسم، جان، ذات انسان، حقيقت انسان به ضميمه جسم و هيكل آن. جمع آن اَنْفُس نيز ميآيد. اما انفاس جمع نَفَس است. نفيس: شيء گرانبها، ارزشمند. (فكلوه): از ماء اَكلَ يأكل است. در مهموز الفاء، مهموز العين و يا مهموز اللام تخفيف جايز است (كل، سل، بدي). امر در اين كلمه «كل» دال بر صرف اباحه است نه وجوب و نه استحباب مانند امر عقيب حظر. هنيئاً: مهموز اللام است از ماده هَنَأَ گوارا بودن (هنَّأَ يهنّأ تهْنئَه: تهنيت گفتن، تبريك گفتن) هَنِيئًا مَّرِيئًا: يك دعا است كه عرب استعمال ميكند يعني گوارا باشد. دو كلمه با هم استعمال ميشود كه به اينها الفاظ اتباع گويند يعني با هم ميآيند. مانند اهلاً و سهلاً يعني خوش آمديد. (مريئاً) از ماده مَرَءَ ميآيد يعني سهل الوصول بودن.
 حالا ميرسيم به تركيب آيات: ربكم مفعول براي اتقوا است، الذي صفت براي ربكم است. واحدة صفت براي نفس است لذا علماء علم لغت و صرف گفتهاند نفس از لغات مؤنث مجازي است. بثّ : پراكنده كردن. جمله فعليه عطف بر جمله فعليه قبلي خلقكم... ميباشد. كه هيچ كدام محلي از اعراب ندارد چون صله براي الذي است. رجال جمع رَجُل است. الذي صفت براي الله است. تساءلون به: همديگر را قسم ميدهيد. (والارحام) عطف به الله است. (مصادر اصلي ادبيات عرب و قواعد نحو اشعار، امثال و محاورات عرب است. سيد رضي معتقد است كه قرآن و احاديث پيامبر و كلام اميرالمؤمنين ميتواند مصدر قواعد عرب باشد چون از فصيحترين الفاظ است) عليكم متعلق بر رقيباً است و مقدم شده چون سجع آيات شريفه حفظ شود يا به خاطر اين كه دال بر حصر باشد. آتو: دو مفعولي است، يتامي مفعول اول و اموالهم مفعول دوم است. خبيث مفعول تتبدلوا است و باء بالطيب باء مقابله است. الي اموالكم: الي به معني مع است. لاتأكلوا به معناي مجاز است يعني تصرف نكنيد. إنه كان حوباً كبيراً: در مقام تعليل است لذا هم إنّ و هم أنّ خوانده ميشود إنّ چون مستأنفه است. إنّ ميخوانيم چون به تقدير لام تعليل است. (إن خفتم الا تقسطوا در اصل بوده إن خفتم من الا تقسطوا). ما طاب: ماء موصول است كه غالباً براي غير ذوي العقول استعمال ميشود اينجا براي زنان كه ذوي العقول باشد استعمال شده است مرحوم علامه محمدجواد مغنيه در تفسير الكاشف ميگويد دليل ندارد كه معتقد شويم ما براي غير ذويالعقول باشد و آن را به دنبال قرآن بكشيم خير ما قرآن را محور قرار ميدهيم و ميگوييم من و ما براي ذوي العقول و غير ذوي العقول استعمال ميشود. ما طاب: ما مفعولبه انكحوا است. من النساء: من بيانيه است. هر جا بعد از ماء موصول و ماء شرطيه من آمد بدانيد كه بيانيه است. مثني و ثلاث و رباع حال است (جامد مؤول به مشتق است) فواحدةً منصوب است كه عامل آن محذوف است كه جزاء براي شرط باشد (فانكحوا واحدةً). او ما ملكت ايمانكم عطف بر ما طاب لكم ميباشد. ذلك بر ميگردد به مصدري كه از (فانكحوا واحدةً) در ميآيد. آتوا: فعل، نساء مفعول اول، صدقاتهن مفعول دوم. نحل‌ﮥً: يك قول اين است كه مفعول مطلق تأكيدي است كه ماده آن فرق ميكند با آتوا ولي در معنا يكي هستند. قول دوم: نحل‌ﮥً حال است (مصدر مؤول به مشتق است). قول سوم اين است كه تميز باشد كه رفع ابهام ميكند از نسبتي كه در جمله واقع شده است. نفساً تميز از طِبن است. فكلوه: جواب براي إن شرطيه است. هنيئاً مريئاً: حال است (ميشود حال را متعدد آورد).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo