درس تفسیر استاد علم ربانی بیرجندی
تفسیر آیات الاحکام
90/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آَتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
( البقرة : 233 )
بحث در آیات طلاق بود اما در این سیاق یک آیه دربارهی نکاح است آن را ابتداءا بحث میکنیم و بعد عدهی فوت و ...که بعد مجددا وارد آیات طلاق میشود لذا خوب است که این آیه را هم بحث نماییم تا این دسته از آیات سورهی بقره که از 228تا238 کامل شوند .این آیه مربوط به نکاح است و یکی از خصوصیات نکاح که شیر دادن است را مطرح میکند.
واژگان :
وَالْوَالِدَاتُ
:از مادهی ولد یلد بمعنی متولد شدن است .ولود
انسان یا حیوانی که زیاد بچه میزاید را گویند و والد پدر و والده مادر است و ولّد
یعنی پدید آوردن که تولید از این باب است ،کانه بچه هم که از انسان متولد میشود انگار پدید آمده .به فرزندی که متولد میشود ولد
و جمعش اولاد
بکار میرود و وُلْد
هم جمع ولد هست که هم بر مفرد و هم بر جمع بکار میرود مثل فُلْک که هم بر جمع کشتیها و مفرد کشتی بکار میرود. والدات جمع والده بمعنی مادران است .که منظور جنبهی تولد است .برخلاف امّ.
يُرْضِعْنَ
:متعدی و از باب افعال است بمعنی شیر دادن برخلاف رضع که شیرخوردن است .مصدر آن رضاع
است و دلالت براین دارد که مادر پستان خودش را در دهان بچه قرار دهد اما اگر مادر شیر را بدوشد و از فنجان و شیشه به بچه بدهد به آن وجور
میگوید.
در فقه یک بحث عمده است که آیا محرمیت به رضاع حاصل میشود (مادر پستان در دهان بچه کند )با بالوجور هم حاصل میشود ؟ برخی معتقدند محرمیت از طریق رضاع حاصل میشود و پستان در دهان بچه گذاشتن موضوعیت دارد .
آیا با شیردادن با یک بار محرمیت انجام میشود یا خیر؟ این موضوع باید در فقه باید بحث شود اما مشهورمحرمیت را با 15 بار پشت سرهم یا 3 روز و یا اینکه گوشت و پوست در بدنش رشد کند،حاصل میدانند . اما بین اهل سنت و شیعه یک عده بسیار قلیل هستند که قائلند که تنها با یک بار مکیدن شیر محرمیت حاصل میشود ،حسن ابن ابی عقیل عمّانی از قدماء شیعه معتقد است که رضاع با یک بار حاصل میشود و در بین فقهای اهل سنت مثل داوودبن خلف اصفهانی که جزء ظاهریه است معتقد است با یک بار محرمیت صدق میکند . ایشان نسبت به روایات خبر واحد قائلند که خبر واحد نمیتواند قرآن را تخصیص بزند.پس رضاع در مکیدن بچه صدق میکند بالامتساس که پستان در دهان بچه باشد .
أَوْلَادَهُنَّ
:جمع ولد بمعنی فرزند است .
حَوْلَيْنِ
:سال که سه واژه در قرآن داریم که قریب المعنی هستند حول عام سنه
.اعوام
جمع عام بمعنی سال است .سنه جمعش سنین
است مانند : ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِينَ
[1] .البته برخی قائلند که هر سه به یک معنی بکار میروند.اما ریشهی آنها:
حول را حول نامیدند چون باعث تحول آدمیمیشود حول جمعش احوال است .عام را عام میگویند چون شامل همه میشود و ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ
[2] . در اشتقاق سنه
بحث است که معنی اش قحطی است یا خیر بحث شده است .
كَامِلَيْنِ
:از کمُل است که کامل شد مثل تمّ که کامل شد .اگر در باب شخصیت باشد از کمل بمعنی کامل میشود ،استفاده میشود و اگر نسبت به سن باشد تعبیر به تمام میشود .حدیث امام باقر (ع)الکمال کل الکمال
از این باب است .کمال یعنی نقص را جبران کردن .ماه 30 روزه را ماه تمام وماه 29 روزه را ماه ناقص مینامند.
اراد
:اراده کردن.تصمیم گرفتن.و واژگان اراد ،صمّم ،نوی،عزم قریب المعنی هستند.
أَنْ يُتِمَّ
:افعال تمّ است تم تمام شد و اتمّ یعنی تمام کردن مانند :الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي
[3] .
الرَّضَاعَةَ
:مصدر ثلاثی مجرد است .
رِزْقُهُنَّ
:.دو مفعولی است مانند وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ
[4] و رزقنا الله السلامه که روزی خداوند همیشه مال
نیست اللهم الرزقنا توفیق الطاعه
اینها همه رزق هستند .رزق گاهی مادی
و گاهی معنوی
است .هر آنچه به انسان بعنوان روزی میرسد را رزق نامند.
وَكِسْوَتُهُنَّ
:کسوت لباس و پوشش از ماده کسی یکسی بمعنی پوشاند است که لغات قریب المعنی این زمینه :
خمر،غمد،غمر (فرورفت)قمص ؛کسی،لبس،غطّی ،کنّ(علی قلوبهم اکنه)غمّ(غم را هم غم میگویند چون تمام بدن را فرا میگیرد ). کساء و لباس هم بخاطر این است که پوشانده میشود .
برخی مستقیما و برخی بصورت غیر مستقیم دال بر پوشاندن هستند.
ابو الفتح عثمان ابن جنی در کتاب خصائصش قائل است که اشتقاق صغیر (در ماده مشترک باشند و تنها صورت تغییر کند)و اشتقاق کبیر(در دو حرف باهم شریک باشند )معنی شان مثل هم است مثل غین و میم در واژگان بالا.
لَا تُكَلَّفُ
:از مادهی تکلیف است و کلّف دو مفعولی است و استثناء مفرغ است و وسعها
مفعول دومش است .اصل معنی تکلیف از کلفت بمعنی سختی است و کلفت در منزل به کسی گویند که سختیهای منزل بر دوش اوست .در فقه هم تکلیف به این است که سختی آور است اگر چه اصل دین يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ
[5] . اما جهاد و صلاة و... سختیهایی دارند .
نَفْسٌ
: ما هم نَفْس
بمعنی جان داریم و هم نَفَس
بمعنی دمیدن و جمعش انفاس
است چون ارزشمند است و نمایانگر جان انسان است و به شیئ ارزشمند میگوییم نفیس
اسم تفصیلش انفَس
میشود .نَفْس جسم نیست روح است وجمعش انفس
است إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ
[6] یعنی از خودشان انفُس و نفوس
جمع نّفس است اما یک قرائت انفس
است که طبق این قرائت غیر مشهور معنی چنین میشود :خداوند از نفیس ترین آنها برایشان رسول ی برانگیخته است .
وسعها
:وُسع از مادهی وسع یسع است .مثل وضع یضع .مصدرش :وُسع و سعه
است .
در امور معنوی
یعنی جلویش منعی ندارد دین خدا وسیع است یعنی منعی ندارد اگر به بمبستی رسیدید راه درّو وجود دارد اما در مادیات
بمعنی گستردگی است .
الْوَارِثِ
: اسم فاعل است از ورِث یرث مصدرش میراث
است مصدر میمیبر وزن مفعال هم میآید مثل میثاق ومیعاد و...و وزن مفعال برای اسم آلت و مصدر میمیو اسم زمان و مکان و صیغهی مبالغه میآید .میقات اسم زمان است .مزمار میدان مسابقه ،میثاق میراث مصدر میمیاست .مدرار صیغه مبالغه.ارث هم مصدر حساب میشود ارث درش ابدال صورت گرفته در اصل ورث بوده .مثل احد از ماده وحد است .ورث یرث بمعنی ارث برد .به مُرده ای که مال باقی میگذارد :مورّث.ورّث و اورث دو مفعولی هستند اما ورث یک مفعولی است وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ
[7] مثل : چند کلمهی قریب المعنی اش : نحو،مثل، ندّ، (انداد) شبه، شبیه میباشند .
فِصَالًا
:از مادهی فصل میآید .فصل یعنی جدایی نقطهی مقابل وصل است .فصله یعنی جداکرد او را .وصله یعنی متصلش کرد. بنظرم فصال جدایی در شیر دادن را گویند اما فصل هر جدایی است اما فصال بنظرم تنها جدایی در شیر دادن باشد .
تَرَاضٍ
:مصدر تفاعل است .باب تفاعل یعنی رضایت طرفینی که راضیه و مرضیه در قرآن بکار رفته مانند: إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً
[8] .
وَتَشَاوُرٍ
:از مادهی شور است که شورا
مصدرش بر وزن فُعلی مثل حسنی است.که تشاور دو طرفی است وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ
[9] . با هم سخن گفتن تا به نتیجهی مطلوب رسیدن .امیرالمومنین (ع)میفرمایند:
من شاور الرجال شارکهم فی عقولهم ومن استبد براءیه هلک .
جناح
: از جنح یجنح وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا
[10] .یعنی میل پیدا کردهاند .جُناح هم که بال پرنده است باعث میل پیدا کردن به چپ و راست میشود و معنی دوم جناح یعنی :منعی نیست فلا جناح علیهما
.البته نتیجه اش همان معنی اول است چون وقتی منعی نباشد میتوانند به هر طرف میل پیدا کنند .
أَنْ تَسْتَرْضِعُوا
:سین برای طلب است .سین این باب همیشه برای طلب نیست گاهی برای مبالغه است مثل حلف و استحلف یا استیسر که مبالغه را میرساند اما اینجا بمعنی طلب است .استرضع دو مفعولی است .مراضع :شیردهندگان.مادری که شیر میدهد مرضع میشود مثل حامل اما آیا حامله و مرضعه غلط است ؟بنظر میرسد که غلط نیست حامله اما کم استعمال میشود .
سَلَّمْتُمْ
:یعنی آنچه را اعطا شدید تسلیمشان کردید. سِلم یعنی منقاد بودن که لازم است.اسلم یعنی دخل فی السلم . قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا
[11] .دخلنا فی السلم .در باب تفعیل متعدی میشود .
[1] وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ( الكهف : 25 )
[2] ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ ( يوسف : 49 )
[3] حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ|( المائدة : 3 )
[4] الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ( الأنفال : 3 )
[5] شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآَنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ( البقرة : 185 )
[6] لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آَيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ( آل عمران : 164 )
[7] وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ( الزمر : 74 )
[8] ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ( الفجر : 28 )
[9] فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ( آل عمران : 159 )
[10] وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ( الأنفال : 61 )
[11] قَالَتِ الْأَعْرَابُ آَمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ|( الحجرات : 14 )