< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم ربانی بیرجندی

تفسیر آیات الاحکام

89/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث در آیات طلاق بود که از سوره ی طلاق می‌خواندیم که آیه 4 :

وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا

( الطلاق : 4 )

 در خاتمه ی این آیه از آیه دیگری هم یاد می‌کنیم.

 روال در تفسیر ما بر این بود که اول واژگان را بحث می‌کردیم :

واژگان آیه :

اللائی :

 اسم موصول است که در ادبیات خواندیم که از جمله‌ی مبنیات است .که االلائی .اللاتی ،اللواتی و... اینها همه به یک معنی هستند موصول صله می‌خواهد يَئِسْنَ من المحیض

صله اش است و محلی از اعراب ندارد .یاس از ماده ی یاس است، یَئِسَ یَیئَسُ .

وَلَا تَيْئَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ

ِ[1] در قرآن داریم که اینجا هم از این ماده استفاده شده است . و در این یاس گاهی قلب صورت می‌گیرد و جای فاءالفعل با عین الفعل عوض می‌شود اَیِسَ و یَیئَسُ و اسم فاعلش می‌شود آیسَ و اینکه در کتابهای فقهی می‌بینیم هم آيس و هم یائس نوشته شده است بدلیل همین قلب است ، در کتاب کنز العرفان مرحوم فاضل مقداد ،هم بصورت آئس نوشته است ، در شرح تصریف هم افعالی مثل جاء یجیء

که مهموز اللام هایی که اجوف هستند را میفرماید اسم فاعلش جاءٍ می‌شود که مثل رامٍ می‌شود که جای عین و لام قلب صورت گرفته است دراصل جایءٌ

بوده بعد قلب صورت گرفته است شده است مثل رامی‌اعلال شده است و جاءٍ و شاءٍ گفته می‌شود .

 کلماتی داریم که در آنها قلب صورت می‌گیرد .یا مثلا آبار

،در حاشیه ای عروه الوثقی که مرحوم مرعشی نجفی بدان زده بودند که آبار در اصل ائبار بوده است بئر جمعش ائبار می‌آید اما بئر شده ئبر بعد شده ائبار و شده آبار که در حاشیه توضیح داده شده است .

 یئس بمعنی مئیوس شدن است ، قتی که شخص آرزویش برآورده نشده می‌گویند مایوس شده است، کسی که خواسته اش برآورده نشود مثل کسی که در سن مَن تحیض

است اما این عادت برایش بوجود نمی‌آيد می‌گویند یائسه که وجهش شباهت تقریبا لغوی با یئسن من المحیض

دارد.

 محیض: مصدر میمی‌است یسئلونک عن المحیض

[2] .که همان حیض است حیض همان حیضی است که زن در دوران خاصی از او خون خارج می‌شود .در فقه ما تعبیر می‌شود به حاض تحیض و این اشتقاقات باعتبار استعمالات اصلی است و الا باید حاضت

بگوییم .مثل استحاضه.حمل بمعنی حامله شدن مثل طلاق که واژه ای مخصوص زنان است .

قاعده :

 در واژگانی که مختص زنان است می‌توان تاء مونثه را بدان الحاق ننمود و گفت حاض تحیض و طالق .حائض یا مستحاض .البته بمعنی غلط بودن مستحاضه و حامله نیست اما عیبی ندارد اما قاعده اش این است که این حذف یاء دال برمبالغه نیست شاید دال بر زیادی معنی باشد .

من نسائکم:

قبلا توضیحش داده شده است .

ارتاب

:باب افتعال ،ماده ی ریب ،ذلک الکتاب لا ریب فیه[3] . مصدرش و مشتقاتش هم استعمال شده است ،مرتاب اسم فاعل باب افتعال است مرتابین، ارتابوا که اینجا دارد بمعنی این است که اگر شک داشتید ،واژه ی ریب و شک به یک معنی است که انسان به دو طرف قضیه علی السویه فکرش حاصل شود .نه تمایل به اثبات نه به نفی داشته باشد. اما اگر کمی‌یک طرف قضیه غالب شود،قرآن از ماده ی ظن و حسب استفاده می‌کند و بالاتر این غلبه می‌شود اطمئنان . أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [4] اما قرآن یک مرحله ی بالاتر هم ذکر می‌کند که مرحله ی یقین است که در سوره های آخر قرآن آمده است .

 یک مرحله وجود دارد که انسان هیچ چیزی نمی‌داند نه شک و نه ظن وهیچ چیزی ندارد این وهم است

 ارتبتم از باب افتعال است .

 فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ:ثلاثه عدد است .

 این عدد اصلی است ما یک عدد ترتیبی

داریم بروزن فاعل ثالثهم ،ثانی اثنین، یک عدد کسری

داریم بر وزن فُعْل می‌آيد ثُلث و رُبع

که به سکون عین هم می‌آید .و قرائت عاصم به ضم است ، وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ

.[5]

 قرائت عاصم به ضم است اما سکونش هم جایز است که نوعا عاصم این اعداد کسری را به ضم می‌خواند.

 این نوع عدد ها آمده یک نوع عدد در نکاح آمده بروزن مفعل و فعال :مربع و رباع ،.مخمس و خماس

.

 در کتاب نحو قرآن

ما[6] در باب تطبیقات ادبیات عرب در قرآن اعداد را استقصاء ‌کردیم .بحث عدد را در قرآن تمامش را ذکر کردیم .

ثلاثه اشهر

:

جمع شهر ،بمعنی ماه ، ماه بمعنی حاضر است که ،فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصمه

[7] یعنی حاضر باشد . جمع شهر ،شهور می‌شود که إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا

[8] ،جمع شهر می‌شود اشهر ،شهر جمعش اشهر و شهور ،هم جمع قله و هم کثره ،اینجا قله آمده است چون تمیز برای ثلاثه است و ثلاثه مونث است چون تمیزش مذکر است .

وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ

:

  که اولات از ملحقات جمع مونث بود که در مورد مذکر می‌گوییم اولوا. إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ

[9] .اولات الاحمال ،اولو الالباب ،

احمال

:جمع حمل است یعنی بچه ای که در شکم مادر است .

 حمل ماده حمل یحمِل

یعنی برداشت حمل کرد و هر چیز که برداشتنی باشد در سوره ی جمعه ذکر شده است حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا

[10] که حملوا دو مفعولی است که .زن حامله چون بچه را حمل می‌کند .

أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ :

 جمع مونث از وضع یضع که دو معنی دارد یا با عن

استعمال می‌شود یا با علی

اگر عنه باشد یعنی برداشتم اگر علیه باشد یعنی گذاشتم .اینجا مفعولش حملهن آمده یعنی فرزند از شکمشان خارج شود لذا برخی جاها بحث می‌شود که چه حرفی در تقدیر است؟ و چگونه معنی می‌شود ؟.در اشعار ابن مالک بود که برخی از افعال با دو حرف ذکر می‌شوند مثل: رغب فیه یا عنه ،شغل به یا عنه روی آورد یا روی گرداند که از این لغات زیاد داریم مثلا :ترغبون هنّ یعنی فیهنّ؟علاقه دارید ،یا عنهنّ؟بدتون می‌آید

 این کلمات برای حرف جرشان باید قرینه محکمی‌داشته‌باشیم.بدون حرف جر باقرینه استعمال می‌شوند .

 یک شعر استعمال می‌شد:متی وضعت العمامه تعرفونی

...هر گاه عمامه را: بگذارم

مرا می‌شناسید یا بردارم

مرا می‌شناسید؟

یتق الله

:تقوا را قبلا توضیح دادیم .

یجعل

: توضیح دادیم .

یُسر

:یَسِرَ ییسَرُ.نقطه ی مقابل عسر

است که فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا[11] به باب تفعل برده می‌شود می‌شود تیسّر .به باب استفعال برده می‌شود می‌شود استیسر

این سین باب استفعال برای طلب نیست برای مبالغه در طلب است يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ

[12] .ازباب طلب الاشیاء باضدادها.یسر یعنی ضد عسر یعنی آسان .استیسر یعنی مبالغه در آسانی .

 (آیه شریفه ی قبلی قدر را داشتیم اصل قدر یقدر از اندازه گیری می‌آید : وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ

[13] .آنجوری که باید خداوند را نشناختند از مقدار خداوند یعنی شان

.

قدر

:یعنی اندازه گیری .لذا در حدیث امام باقر(علیه السلام)است که یکی که از کمال یاد می‌کند می‌گوید تقدیر المعیشه

یعنی اندازه گیری معیشت)

از نظر ترکیب ادبی :

ان ارتبتم

جمله ی شرطیه است جوابش چیست ؟

 که بین فعدتهن

و اللاتی یئسن

واقع شده.یعنی نگویید ان ارتبم فعدتهن ثلاثه شهور

.جوابش محذوف است: اللاتی یئسن

موصول متضمن معنای شرط است که هر گاه مبتدا متضمن معنی شرط باشد جواب با فاء می‌آيد اینطور باشد . وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا .

 الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ.[14]

 جواب ان ارتبتم جمله ی معترضه است .احتیاج به جزاء دارد که به قرینه ی مبتدا ، جوابش محذوف است .

 از نظر فقهی و تفسیری این آیه دو تفسیر معروف و مشهور دارد که یکی را اهل سنت ذکر کرده‌اند و مرحوم سید مرتضی به آن تمایل دارد و یکی معروف و مشهور است که شیعه بدان معتقد است .

تفسیر اول:تفسیر شیعه:

 معنایش این است که : وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ

زنانی که طبق معمول و عاده باید حیض می‌شدند اما مایوس شدند جمله ی ان ارتبتم

دارد کمک می‌کند که این زن را که اگر شوهرش او طلاق دارد عده اش چقدر است ؟

 شک دراین است که حیض می‌شود که سه طهر نگه دارد یا خیر؟

 یک سری زنانی هستند که حیض نمی‌بینند .اما علی القاعده باید حیض بشوند ،آیا مریض شده‌اند؟ یا بخاطر سایر جهات است؟ ما شک داریم که باید صبر نماییم و باید چه کنیم ؟

 اللائی من المحیض (کسانی که حیض می‌شوند)نباید نگران باشند چرا که عده ی طلاقشان سه طهر است .

 از این طرف کسانی هستند که بالغ شده‌اند اما هنوز حیض نشده‌اند، شوهرش می‌خواهد طلاقش بدهند ،اما چطور می‌شود ؟

 این دو دسته عده شان سه ماه و سه طهر است .بخاطر سردی و گرمی‌مزاج و... الان عادت ماهیانه شان قطع شده است ،این زن عده اش سه ماه است .یا زنی که گروه دیگر اللائی لم یحضن که از اصل و اساس وارد ازدواج شده است اما حیض ندیده‌اند

 این مربوط به زن یائسه نیست .حکم زن یائسه در روایات است نه قرآن.

 بخاطر همین هم فرموده‌اند که سه ماه باشد شاید یک دلیلش اختلاط میاه باشد البته شاید ،لذا ما فقط یک دلیل داریم یعنی اگر اختلاط میاه منتفی بود نباید از سه طهر دست برداریم یعنی از باب حکمت می‌گوییم سه طهر چون سایر علل بر ما مخفی است .

تفسیر دوم :

 به این گونه است که صدر آیه شریفه زنانی را می‌گوید که از حالت حیض کلا مایوس شده‌اند در سن 50-60 سالگی هستند که این زنان چه کنند ؟می‌فرماید: این زنانی که در حالت یائس باشند قرشی 60 یا بقیه غیر قرشی 50 سال. این تفسیر دوم می‌گوید که صدر آیه مال زنان یائسه است که این ها عده شان ،سه ماه هستند .

 و اللاتی لم یحضن گفته‌اند که: زنانی که حالت محیض برایشان بوجود نیامده است بخاطر صغر سنی ،این زن که حیض نمی‌شود و اللائی لم یحضن زنی که بالغه نیست و به سن من تحیض نرسیده است این زن هم سه ماه باید عده نگه دارد.

 این تفسیر را بسیاری از علمای اهل سنت و سید مرتضی نقل نموده‌اند .

 در مورد زنان حامله عده شان به وضع حملشان است اما اگر شک در وضع حمل داشتیم در فقه مسئله ی شک مطرح شده است اما این فرض مورد بحث ما نیست.

 اما اینکه حیض با حمل می‌سازد یا خیر ؟در کتاب الحدائق الناظره علامه بحرانی مفصلا بحث کرده است که غالبا این طور است که زن حامله حیض نمی‌شود لذا اگر شک داشتیم باید صبر کنیم که حامله هست یا نیست .

 باید انکشاف شود و در این مسئله باید بسیار احتیاط نمایند .

و من یتق الله یجعل ...........

مسئله ی طلاق و اختلاف خانوادگی باید در آن تقوا بسیار ملاحظه گردد و کسی که تقوا داشته باشد در امور زندگیش یسر حاصل می‌شود ،نگفته که کسی که طلاق داده برایش یسر حاصل می‌شود که همه طلاق بدهند .

 در آخر آیه ذکر نموده است هر کسی که تقوای خداوند داشته باشد از امرش یسر و آسانی قرار می‌دهیم .

 همه ی زندگی سختی و همه ی زندگی آسانی نیست اما خداوند متعال به انسان کمک می‌کند اگر انسان تقوا داشته باشد ، سختی ها میسور می‌شود .

 من امره یعنی مِن

یعنی از امر آن شخص که آن شخص .

[1] يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْئَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ( يوسف : 87 )

[2] وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ( البقرة : 222 )

[3] ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ( البقرة : 2 )

[4] الَّذِينَ آَمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ( الرعد : 28 )

[5] وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آَمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ( الأنفال : 41 )

[6] کتاب خود استاد.

[7] شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآَنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ( البقرة : 185 )

[8] إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ( التوبة : 36 )

[9] يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ( النور : 44 )

[10] مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ( الجمعة : 5 )

[11] فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا( الشرح : 5 )

[12] شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآَنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ( البقرة : 185 )

[13] وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آَبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ( الانعام : 91 )

[14] الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ( النور : 2 )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo