< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

99/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 48 و چهل روایت بر امامت امیرالمومنین (ع)

حدیث 21 از مراجعه 48

در روایت 21 از مراجعه 48 از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: «يا علي طوبى لمن أحبك و صدق فيك، و ويل لمن أبغضك و كذب فيك»: ای علی (ع) خوشا به حال کسی که ترا دوست بدارد و درباره تو راستگو باشد و وای به حال کسی که نسبت به تو بغض داشته باشد و درباره تو دروغ بگوید. تعبیر «صدق فیک» به این معنا است که اظهار محبت او واقعی باشد نه ظاهری و الا نفاق خواهد بود. افرادی بودند که اظهار محبت می کردند اما در باطن نسبت به ایشان محبت نداشتند یا بعض داشتند. تعبیر «کذب فیک» نیز مقابل جمله قبل است و مراد از آن کسی است که در ظاهر محبت اما در باطن بغض دارد و یا بغض درونی خویش را اظهار نمی کند. (محبت و بغض امری قلبی است و ممکن است کسی محبت یا بغض داشته باشد و به خاطر شرایطی آن را مکتوم بدارد).

این روایت محبت را به صورت مطلق برای امیرالمومنین (ع) اثبات می کند و این امر ملاک ارزش است. روایت بیان می کند که گفتار و رفتار آن حضرت از هر جهت، شایسته محبوبیت است. از سوی دیگر روایت بیان می کند که منشا و سببی برای بغض داشتن نسبت به حضرت وجود ندارد، نه در صفات روحی و نه رفتار و گفتار ایشان. به عبارت دیگر این روایت بیانگر عصمت آن حضرت است و عصمت نیز از ادله امامت است.

بررسی روایت از جهت سند

حاکم نیشابوری این حدیث را صحیح دانسته است،[1] و سند آن روایت چنین است: از احمد بن جعفر، از عبدالله بن احمد، از احمد بن حنبل، از سعيد بن محمد الوراق، از علي بن حزور، از أبو مريم الثقفى، از عمار بن ياسر.

ذهبی با حاکم در این روایت مخالف کرده و گفته است: سعید بن محمد وراق و علی بن حزور متروک هستند. ابومریم اعظمی نیز بعد از تایید کلام ذهبی از دارقطنی و ابن حجر عسقلانی نقل می کند که اینها ابومریم ثقفی را مجهول دانسته اند. ابن جوزی نیز در کتاب «العلل المتناهیه» این حدیث را نقل کرده و کذب دانسته است.[2]

نقد و ارزیابی

1. ابومریم ثقفی به نام غیث است. برخی وی را غیث مدائنی کوفی و برخی غیث حنفی کوفی دانسته اند. نسائی گفته است ابومریم غیث حنفی موثق است. اگر این دو نام مربوط به یک نفر باشد، می توان گفت که توثیق نسائی سبب می شود که دیگر این فرد مجهول نباشد. برخی مانند ابن حجر گفته اند که این ها دو نفر بوده اند و کسی که در کلام نسائی توثیق شده ابومریم حنفی است نه مدائنی.[3]

اگر سخن ابن حجر را بپذیریم و قبول کنیم که ابومریم ثقفی مجهول است، اما همان طور که گفته شده این گونه ضعف ها با وجود شواهد و متابعات قابل جبران است. (شواهد یک حدیث به روایاتی گفته می شود که به عبارت های مختلف مضمون آن حدیث را بیان می کند). [4]

2. سعید بن محمد وراق هر چند توسط عده ای تضعیف شده اما عده ای مانند حاکم وی را توثیق کرده و ابن حبان نیز وی را در کتاب ثقات ذکر کرده است.[5] بنابراین اجماعی بر متروک بودن وی نیست.

در مورد علی بن حزور کوفی تضعیف هایی آمده اما توثیقی برای وی ذکر نشده است.[6] بنابراین اعتبار سند حدیث از این جهت معتبر نیست اما این نکته وجود دارد که مضمون و مدلول آن در روایت متعدد دیگر آمده است. این مضمون که بیان گر ارزش بودن محبت به امیرالمومنین (ع) و حرام بودن بغض به ایشان است، متواتر است و جای درنگی ندارد. بنابراین می توان صحت حدیث را از طریق متن احراز کرد و گفت: این مضمون، مضمون درستی است هر چند سند آن را معتبر نمی باشد.

 

روایت های چهارگانه 22 الی 25

این چهار روایت را قبلا مرحوم شرف الدین در مراجعه 10 ذکر کرده و در همانجا درباره سند و دلالت آنها بحث شد.

روایت 22

«من أراد أن يحيا حياتي و يموت ميتتي، و يسكن جنة الخلد التي وعدني ربي، فليتولّ علي بن أبي طالب، فإنه لن يخرجكم من هدى و لن يدخلكم في ضلالة» : کسی که می خواهد مانند من زندگی کند و مانند من بمیرد و ساکن بهشت جاودان که خداوند به من وعده داده شود، باید ولایت علی بن ابی طالب (ع) را برگزیند، زیرا او شما را از راه هدایت خارج نمی کند و در گمراهی داخل نمی کند.

روایت 23

«أوصي من آمن بي و صدّقني بولاية علي بن أبي طالب، فمن تولاه فقد تولاني، و من تولاني فقد تولى اللّه، و من أحبّه فقد أحبني، و من أحبني فقد أحبّ اللّه، و من أبغضه فقد أبغضني و من أبغضني فقد أبغض اللّه عزّ و جلّ»: هر کسی که به من ایمان آورده را به ولایت علی ابن ابیطالب (ع) سفارش می کنم. کسی که ولایت او را برگزیند ولایت مرا برگزیده و کسی که ولایت مرا برگزیند، ولایت خداوند را برگزیده است....

روایت 24

«من سره أن يحيا حياتي، و يموت مماتي، و يسكن جنة عدن غرسها ربي، فليتولّ عليا من بعدي، و ليوال وليه، و ليقتد بأهل بيتي من بعدي، فإنهم عترتي، خلقوا من طينتي، و رزقوا فهمي و علمي، فويل للمكذبين بفضلهم من أمتي، القاطعين فيهم صلتي، لا أنالهم اللّه شفاعتي»: هر کس خشنود است که مانند من زندگی کند و مانند من بمیرد و صاحب بهشت عدن شود که پرورگار من آن را ایجاد کرده است، پس باید ولایت علی (ع) را بعد از من برگزیند و کسانی که ولایت او را دارند نیز دوست بدارد. و پس از من به اهل بیت من اقتدا کند، زیرا آنان عترت و خواص من هستند و از طینت من خلق شده و علم و فهم من روزی آنان شده است. وای بر حال کسانی از امت من که فضیلت آنان را تکذیب کنند و پیوند با من را درباره آنان قطع کنند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نخواهد کرد.

روایت 25

«من أحب أن يحيا حياتي و يموت ميتتي، و يدخل الجنة التي و عدني ربي و هي جنة الخلد، فليتولّ عليا و ذريته من بعده، فإنهم لن يخرجوكم من باب هدى، و لن يدخلوكم باب ضلالة»[7] : کسی که دوست دارد زندگی او مانند زندگی من و مرگش مانند مرگ من باشد و داخل بهشت جاودانی شود که خداوند من به من وعده داده است، پس باید علی و ذریه او را پس از من برگزیند. آنها شما را از درب هدایت خارج نمی کنند و در هیچ درب گمراهی داخل نمی کنند.

از آنجا که در مراجعه دهم به تفصیل به بررسی این روایات پرداخته شد، دیگر آنها را تکرار نمی کنیم و به همین مقدار بسنده می شود. ادامه بحث انشاءالله در گفتار بعد بیان می شود.


[1] المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص145، ح4657.
[2] الحجج الدامغات، ابومریم اعظمیف ج1، ص484.
[3] تهذیب التهذیب، ج10، ص252، ش 8642 ؛ تقریب التهذیب، ج2، ص764.
[4] ر.ک: تدریب الراوی، جلال الدین سیوطی.
[5] تهذیب التهذیب، ج3، ص366، ش 2461.
[6] تهذیب التهذیب، ج5، ص662 ؛ میزان الاعتدال، ج3، ص118، ش 5803.
[7] المراجعات، امام شرف الدین، ص339- 340.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo