< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

98/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلالت آيه ولايت بر امامت اميرالمومنين (ع)

بررسی دلالت آيه ولايت و معنای ولی در آن

سخن در بررسی دلالت آيه ولايت بر امامت اميرالمومنين (ع) بود. استدلال مرحوم علامه شرف الدين بر اين آيه در جلسه گذشته بيان شد که از طريق حصر در آيه استفاده کردند که ولايتی که در آيه بيان شده، ولايت خاص است و آن اولی بالتصرف است. سياق آيه نيز بيان گر شمول اين ولايت است، زيرا ولايت الهی و ولايت پيامبر اکرم (ص) عموميت داشته و همه شئون مسلمين را در بر می گيرد. حال با همين سياق و بدون تکرار کلمه ولی، همين ولايت در مورد اميرالمومنين (ع) نيز آمده است.

 

سه تقرير در استدلال به آيه

در مجموع می توان استدلال به آيه را چند گونه تقرير کرد:

1. ابتدا مصداق آيه را با کمک روايات شان نزول بيان کنيم و سپس از طريق آن، معنای ولايت را اثبات کنيم.

نحوه استدلال به اين صورت است که اولا: روايات شان نزول، مصداق آيه را تنها حضرت اميرالمومنين (ع) دانسته است. ثانيا ولايتی که بعد از خداوند متعال و پيامبر اکرم (ص) به شخص خاصی اختصاص يافته نمی تواند ولايت محبت و نصرت باشد زيرا اين دو ولايت عمومی است و اختصاصی نيست. بنابراين ولايت در آيه به معنای زعامت و اولی بالتصرف است.

(نکته: شرط لازم و شرط کافی محبت و نصرت، ايمان است، و لذا کسی که دارای عنصر ايمان است از اين جهت بايد مورد محبت و نصرت قرار گيرد. اما در معنای اولی بالتصرف، ايمان شرط لازم است و شرط کافی نيست).

نکته تکميلی اين استدلال اين مطلب است که اگر کلمه ولی به کسی که شان زعامت دارد اضافه شود، قرينه بر آن است که در اضافه شده نيز آن کلمه ولی به معنای زعامت است. مثلا وقتی گفته می شود «السلطان ولی الرعيه»، اين ولايت به معنای ولايت رهبری است و اگر به چيزی اضافه شود، ظهور کلام همان معنا را خواهد داشت. در آيه شريفه نيز کلمه ولی به خداوند و پيامبر اکرم (ص)‌ اضافه شده است و يقين داريم که آنها دارای زعامت و رهبری هستند. اکنون همين ويژگی بدون تکرار کلمه ولی در مورد حضرت اميرالمومنين (ع) نيز بيان شده است. اين مطلب قرينه است که معنای ولايت در مورد ايشان نيز زعامت و رهبری است و خلاف آن دليل می خواهد.

2. تقرير ديگر استدلال به آيه اين است که با تامل در خود آيه و منهای روايات شان نزول، ابتدا معنای آيه را بدست آوريم. آن گاه برای اينکه مصداق آيه را مشخص کنيم از روايات بهره بگيريم.

اين تقرير چنين است: اگر فرض کنيم کلمه ولی در آيه به معنای محبت و نصرت است، از آنجا که آيه ابتدا گفته است: ولی شما خداوند و پيامبر اکرم (ص) است، اين محبت و نصرت، در تراز محبت و نصرت خداوند و پيامبر (ص) است، و چنين ولايتی خاص بوده و همگانی نيست و ملازم با امامت است. مثال عرفی آن اين است که گاه گفته می شود برادر به برادر محبت دارد و يک بار گفته می شود پدر و مادر به فرزند خويش محبت دارند.

علامه امينی در استدلال به حديث غدير، چنين تقريری را بيان کرده و گفته اند: اگر ولايت در حديث «من کنت مولاه فعلی مولاه» را به معنای محبت و نصرت هم بگيريم، مراد محبت و نصرتی در تراز شخصيت پيامبر اکرم (ص) است که با تصرف و تدبير ملازم است.

نکته

استدلالی که در اينجا بيان شده از باب ظهور کلام است نه صراحت، و لذا احتمال خلاف آن نيز هست اما آن احتمال، نيازمند دليل است و اگر دليلی نباشد، ظهور کلام به قوت خود باقی است. ظهور کلام بيان می کند هر ولايتی که در معطوف عليه بيان شده برای معطوف نيز ثابت است، حال آن مقداری که دليل بر خلاف داشته باشيم، به همان مقدار معنا تخصيص می خورد. کما اينکه ولايت پيامبر اکرم (ص) نسبت به ولايت خدای متعال که دارای مقام الوهيت و ربوبيت است يک درجه پايين تر است. در مورد حضرت اميرالمومنين (ع) نيز ولايت ايشان به همان ولايت پيامبر (ص) است منتهی با اين تفاوت که ايشان دارای مقام رسالت نبودند.

3. تقرير سوم استدلال به آيه اين گونه است که می گوييم: اساسا نيازی به اختلاف و نزاع در مورد معنای آيه نيست،‌ بلکه کلمه ولی در اينجا هم به معنای ناصر و هم محب و هم اولی بالتصرف است. وقتی گفته می شود ولی شما خداوند و پيامبر (ص) است، خلافی نيست که آنان دارای اين سه ويژگی بودند. حال بدون تکرار کلمه ولی، «الذين آمنوا» عطف شده است و اين بيان گر آن است که «الذين آمنوا» نيز اين سه مقام را دارد.

اين استدلال خواه قائل به اشتراک لفظی باشيم يا معنوی، وارد است، به اين صورت که:

الف) اگر قائل به اشتراک معنوی شويم، معنای جامعی مورد نظر است که هر سه معنا را در بردارد و ديگر اشکال استعمال لفظ در اکثر از معنا لازم نمی آيد. در مورد آن معنای جامع برخی آن را به معنای قرب دانسته اند، مانند اينکه به دو انگشت به هم چسبيده که فاصله ای بين آنها نيست ولی گفته می شود. خدای متعال و پيامبر اکرم (ص) نسبت به مومنين قربی داشتند که کس ديگری نداشت.[1]

برخی ديگر مانند علامه و ابن بطريق گفته اند: معنای جامع ولی و مولا، اولی بالشی است. اين اولويت در هر جا يک خاصيت دارد؛ يکجا اولويت همسايه نسبت به همسايه است و يکجا اولويت محب به محبوب است و ... يکی از اين اولويت ها نيز اولی بودن امام در تصرف در امور ديگران است.

ب) اگر ولی را مشترک لفظی بدانيم نيز باز اين سه معنا را در بر دارد، البته به اين صورت که يکی از آن معانی اصلی و مطابقی است و دو معنای ديگر ضمنی و التزامی است.

اين استدلال را محمد بن طلحه شافعی درکتاب «مطالب السئول»[2] نيز آورده است. وی در آنجا گفته است: معنای اينکه پيامبر اکرم (ص) در حديث غدير، مولی است اين است که ايشان هم محب و هم ناصر و هم سيد مومنين بودند. حال آن حضرت همين معنا را برای حضرت علی (ع) ثابت کرده است .

ادامه بحث را انشاء الله در جلسه آينده بيان می کنيم.


[1] ر.ک: المیزان، علامه طباطبایی، اواخر ج5 و اوایل ج6.
[2] مطالب السئول، محمد بن طلحه شافعی، ص80.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo