< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

97/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 39 و 40 آيه ولايت

بررسي روايات شيعه در مورد آيه ولايت

موضوع بحث بررسي آيه ولايت و دلالت آن بر امامت اميرالمومنين (ع) بود. در اين باره برخي از رواياتي که بيان گر نزول اين آيه شريفه درباره اميرالمومنين (ع) است بيان شد. علامه شرف الدين فرمودند روايات ما در اين باره متواتر است و از طريق اهل سنت نيز روايات فراواني رسيده است که در کتاب «غايه المرام»، 34 روايت از اهل سنت آمده است.

در منابع شيعه اين روايات در کتاب «البرهان»[1] و کتاب «غايه المرام و حجه الخصام في تعيين الامام»[2] و تفسير «نورالثقلين»[3] و کتب ديگر آمده است. در مجموع با حذف روايت هاي تکرار شده، 15 روايت در منابع روايي شيعه در اين باره آمده است که دو روايت آن از ائمه اطهار (ع) نيست، بلکه از صحابه يعني ابوذر و عمار است. اين روايات از نظر سند برخي مرسل و ضعيف و برخي صحيح و معتبر است. همچنين اين روايات در يک زمان نبوده و از اميرالمومنين (ع) تا امام هادي (ع)‌ و امام عسکري (ع) نقل شده است. تعداد اين روايات و گوناگوني زمان آنها دلالت بر تواتر آنها دارد. (در مورد ملاک تواتر يک مبنا اين است که تعداد در آن شرط نيست، بلکه روايات بايد به گونه اي باشد که عادتا مفيد علم باشند. اين ديدگاه طرفداران بيشتري دارد و معمولا بيشتر از ده روايت را متواتر، و از سه تا 10 روايت را متضافر و کمتر از آن را خبر واحد گويند).

نتيجه اينکه ادعاي تواتري که علامه در مورد روايات شيعه در اين باره بيان فرموده صحيح است. علاوه بر اينکه در کنار روايات شيعه، از اهل سنت نيز در اين باره روايت وجود دارد که با ضميمه کردن آنها، تواتر آن براي کساني که سخت گير هستند نيز ثابت مي شود.

 

دو نکته در مورد تواتر

1. در تواتر، دين و مذهب دخالتي ندارد و اگر اصل تواتر ثابت شود فرقي نمي کند اين تواتر از سوي اهل سنت باشد يا شيعه و يا دين ديگر. مگر اينکه کسي در اصل تواتر و مصداق آن خدشه وارد کند. تواتر يک روش عقلايي است مانند اينکه قياس در منطق يک امر عقلايي است و لذا فردي که آن را گفته است در اعتبار آن دخالتي ندارد.

2. تواتر سه گونه است: تواتر لفظي، تواتر معنوي و تواتر اجمالي. تواتر لفظي آن است که عين عبارت و لفظ تکرار شده باشد مانند حديث «من کنت مولا فعلي مولاه» که همين لفظ در نقل هاي متعدد آمده است. تواتر معنوي آن است که لفظ بيان شده مختلف است اما مضمون همه آنها مانند هم است مانند شجاعت اميرالمومنين (ع). تواتر اجمالي آن است که لفظ و معنا مختلف است اما حد مشترکي در مورد آنها وجود دارد.

 

روايات شيعه در مورد آيه ولايت سه دسته است:

الف) رواياتي که مساله انفاق حضرت علي (ع) در نماز و نزول آيه ولايت را بيان کرده است.

ب) دسته اي ديگر که علاوه بر بيان مساله انفاق، آن را نسبت به ساير ائمه اطهار (ع) نيز بيان کرد است.

ج) رواياتي که متعرض آيه ولايت شده و آن را مربوط به ائمه اطهار (ع) دانسته و ديگر جريان انفاق را ياد نکرده است.

اکنون به ذکر برخي از اين روايات مي پردازيم:

1. در تفسير علي بن ابراهيم قمي آمده است: امام باقر (ع) فرمود: پيامبر گرامي اسلام (ص) نشسته بودند و عده اي از يهوديان (کساني که مسلمان شده بودند) که در ميان آن ها عبدالله بن سلام هم بود حضور داشتند. در اين اثنا آيه «انما وليکم الله ...» نازل شد، و حضرت بلند شدند و اينها نيز همراه او حرکت کردند. نزديک مسجد به سائلي برخورد کردند. پيامبر (ص) از وي سوال کرد آيا کسي هم به تو چيزي داده است؟ گفت آري، آن آقايي که در حال نماز است به من عطا کرده است[4] .

2. مرحوم صدوق در کتاب «خصال» در باب احتجاج اميرالمومنين (ع) علي ابي بکر، روايتي را آورده که بخشي از آن چنين است: «أَنْشُدُكَ بِاللَّهِ أَ لِيَ الْوَلَايَةُ مِنَ اللَّهِ مَعَ وَلَايَةِ رَسُولِ اللَّهِ فِي آيَةِ زَكَاةِ الْخَاتَمِ أَمْ لَكَ قَالَ‌ بَلْ لَك‌».[5]

3. مرحوم صدوق در جاي ديگر همين کتاب، کلام اميرالمومنين (ع) را نقل مي کند که در شصت و پنجمين منقبت مي فرمايد: «وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ وَ السِّتُّونَ فَإِنِّي كُنْتُ أُصَلِّي فِي الْمَسْجِدِ فَجَاءَ سَائِلٌ فَسَأَلَ وَ أَنَا رَاكِعٌ فَنَاوَلْتُهُ خَاتَمِي مِنْ إِصْبَعِي فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيَّ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون‌».[6]

4. در قسمتي از خطبه طولاني غدير آمده است استناد به اين آيه شريفه آمده است .

5. از اميرالمومنين (ع) نقل شده که فرمود منافقين نزد پيامبر رفتند و گفتند آيا فريضه اي ديگر مانده است تا براي ما بيان کني؟ در اين هنگام آيه ولايت نازل شد.[7]

خطر جدي منافقين نکته از در تعدد نزول

تفاوتي که در روايات نزول آيه ولايت بيان شده مشکلي ايجاد نمي کند، زيرا اين مساله مربوط به تعدد نزول است. خلافي در اين نيست که برخي آيات شريفه قرآن به صورت مکرر نازل شده است، و تکرر غير از تعارض است. البته وجود تکرر نيازمند دليل است و اگر در اين زمينه روايات معتبر وجود داشته باشد به گونه اي که معارض هم نباشد دلالت بر تعدد واقعه دارد. [8]

6. در بخشي از رساله امام هادي (ع) به مردم اهواز آمده است که حضرت ابتدا حديث شريف ثقلين را بيان فرموده و شاهد قرآني آن را آيه ولايت ذکر مي کنند به اين بيان که همان عترتي که يادگار پيامبر (ص) است و در حديث ثقلين ذکر شده، در آيه شريفه در ولايت پيامبر (ص) قرار گرفته است. بعد حضرت به عنوان شاهد تاريخي اين قضيه، جريان خاتم بخشي اميرالمومنين (ع) را که انگشتر خود را به سائل داد بيان مي کند[9] .

7. شيخ صدوق در کتاب «امالي» اين روايت را نقل مي کند که امام باقر (ع) فرمود: «جمعى از يهوديان مسلمان شدند مانند عبد اللَّه بن سلام و اسد و ثعلبه و ابن يامين و ابن صوريا و نزد پيغمبر «ص» آمدند و گفتند يا نبى اللَّه موسى يوشع بن نون را وصى خود كرد وصى شما كيست؟ كى پس از تو سرپرست ما است اين آيه نازل شد كه ولى شما خدا و رسول او است و آن كسانى كه گرويدند و نماز برپا كردند و زكاة پرداختند و در ركوعند سپس رسول خدا فرمود برخيزيد برخاستند و بمسجد آمدند ناگاه سائلى بيرون ميشد فرمود اى سائل كسى چيزى بتو نداد؟

گفت چرا اين خاتم را دادند و فرمود كى بتو داد گفت اين مردى كه نماز ميخواند فرمود در چه حالى بتو داد گفت در حال ركوع پيغمبر تكبير گفت و اهل مسجد هم تكبير گفتند فرمود على بن ابى طالب پس از من ولى شما است گفتند بپروردگارى خدا خشنوديم و بدين اسلام و به پيغمبرى محمد و به ولايت على بن ابى طالب، خدا اين آيه فرستاد (مائده 56) هر كه خدا را ولى خود داند و رسولش و آنها كه گرويدند به راستى حزب خدا غالبند از عمر بن خطاب روايت شده كه من چهل خاتم تصدق دادم در حال ركوع تا در باره من نازل شود آنچه در باره على نازل شد و چيزى نازل نشد».[10]

 

دوران دشوار امام عسکري (ع)

در دو مقطع زندگي ائمه اطهار (ع) يکي زمان بني اميه و يکي اواخر بني عباس اختناق شديد و دشواري حاکم بود. امام جواد (ع) و امام هادي (ع) و خصوصا امام عسکري (ع) در دوران فوق العاده سختي زندگي مي کردند. با مطالعه تاريخ روشن مي شود که آن حضرت وقتي مي خواستند پاسخ سوالات شيعيان را بدهند، آنها را نوشته و داخل چوب ها را سوراخ و به عنوان جوب دستي اين نامه ها را انتقال مي دادند. اين مساله نشان مي دهد که ائمه اطهار (ع) با چه زحمتي و در حالي که زمين و زمان بر عليه آنها بود معارف ديني و روايات را نشر داده اند.

 


[1] البرهان فی تفسیر، سید هاشم بحرانی، ج1، ص479- 484.
[2] غایه المرام، سید هاشم بحرانی، ج2، ص15- 22.
[3] نورالثقلین، ج1، ص645-648.
[4] تفسیر قمی، ج1، ص163.
[5] خصال، شیخ صدوق، ج2، ص549-550.
[6] خصال، شیخ صدوق، ج2، ص580.
[7] احتجاج، طبرسی، ص255.
[8] ر.ک: کتاب اتقان، سیوطی.
[9] احتجاج، طبرسی، ج2، ص450.
[10] امالی، شیخ صدوق، ص107- 108، مجلس 28.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo