< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه مودت و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

ديدگاه مفسران اهل سنت و شيعه درباره آيه مودت

اقوال عده ای از مشاهير اهل سنت درباره آيه مودت بيان شد و روشن گرديد که برخی از آنان معتقد بودند که مراد از مودت در آيه ، مودت نسبت به اقربای پيامبر است، اعم از اينکه عموم آنان مورد نظر باشد يا خصوص اهل کساء. از زمخشری و فخر رازی اين ديدگاه استفاده شد. عده ای از عالمان اهل سنت نيز بر دلالت آيه بر اهل کساء تصريح کرده اند که در ادامه به ذکر آنها می پردازيم:

 

1. محمد بن طلحه شافعی (582-652هـ)

وی در اين باره می گويد: «و أما كونهم ذوی القربى فقد صرح نقلة الاخبار المقبولة و أوضح حملة الآثار المنقولة فی مسانيد ما صححوه و أساليب ما أوضحوه عن سعيد بن جبير عن ابن عباس (رض) لما نزل قوله تعالى: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى﴾‌. قالوا يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: «من هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم». قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: «علی و فاطمة و ابناؤهما».

و من جملة من نقل ذلك الإمامان الثعلبی و الواحدی (رضی الله عنهما) و كل واحد منهما رفعه بسنده، و كذا رواه الثعلبی أن رسول اللّه نظر إلى علی و فاطمة و الحسن و الحسين (عليهم السلام) فقال: «أنا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم»[1] وجه اين که اهل کساء ذوالقربای پيامبر هستند آن است که کسانی که اهل حديث هستند و آثار حديثی را مورد تصحيح قرار داده اند کرده اند اين روايت را از ابن جرير نقل کرده است که وقتی آيه مودت نازل شد ابن عباس از پيامبر خدا (ص) درباره کسانی که مودت نسبت به آنها واجب است سوال کرد، حضرت فرمود: مراد اهل کساء هستند . از کسانی که اين حديث را نقل کرده ثعلبی و واحدی است.

 

2. ابن صباغ مالکی (855هـ)

وی ابتدا حديث ابن عباس که در بالا بيان شد را نقل کرده و سپس حديث ديگری را از ابن عباس درباره معنای «حسنه» در آيه بعد ذکر می کند که در آنجا نيز ابن عباس می گويد: مراد، حسنه نسبت به آل محمد (ص) است. ابن صباغ به عنوان نتيجه بحث خود می گويد: «فهؤلاء هم أهل البيت المرتقون بتطهيرهم إلى ذروة أوج الكمال ، المستحقّون لتوقيرهم مراتب الإعظام والإجلال»[2] اينان همان اهل بيت پيامبر هستند که به خاطر طهارت ويژه ای که خدای متعال به آنها داده است به قله کمال راه يافته اند و لذا مستحق تکريم و احترام ويژه هستند.

 

3. شيخ مومن شبلنجی شافعی (قرن 13)

وی در اين باره می گويد: «ما قدمناه من أن أهل البيت هم علی و فاطمة و الحسن و الحسين هو ما جنح إليه الفخر الرازی فی تفسيره و الزمخشری فی كشافه و عبارته عند تفسير قوله تعالى‌ ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى﴾[3] اينکه ما مقدم داشتيم که مراد از اهل بيت در آيه اهل کساء است همانند برداشتی است که فخر رازی و زمخشری در تفسير خود نسبت به اين آيه داشته اند.

 

4. شيخ سليمان قندوزی حنفی (1294هـ)

وی در ذيل آيه مودت می گويد: «إن اللّه-تبارك و تعالى-قال فی كتابه لحبيبه: ﴿قُلْ لاََ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى‌ََ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهََا حُسْناً إِنَّ اَللََّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ﴾ .و قال جلّ جلاله و تعالت آلاؤه: ﴿إِنَّمََا يُرِيدُ اَللََّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾. أوجب اللّه مودّة قربى نبيه، و أهل بيت نبيه (صلّى اللّه عليه و عليهم) على جميع المسلمين، و إنّه-تعالى-أراد تطهيرهم عن الرجس تطهيرا كاملا، لأنّه ابتدأ بكلمة إِنَّمََا التی هی مفيدة لانحصار إرادته-تعالى-على تطهيرهم، و أكّد بالمفعول المطلق»[4] . وی معانی ديگری که برای آيه مودت شده را کنار گذاشته و می گويد: مراد اقربای پيامبر است. ايشان در مقدمه کتاب خود بابی را به بيان تفسير آيه مودت اختصاص داده و در آن رواياتی که مربوط به نزول آيه است و اينکه مقصود آن خويشاوندان پيامبر خصوصا اهل کساء است را نقل می کند.

 

5. سيد علی بن شهاب همدانی

وی می گويد: «فلمّا كانت‌ مودّة آل النبی صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مسئولا عنها، حيث أمر اللّه-تعالى-لحبيبه العربی بأن لا يسأل من قومه سوى المودّة فی القربى، و أنّ ذلك سبب النجاة للمحبّين. و موجب وصولهم إليه و الى آله عليهم السّلام، كما قال النبي‌ عليه السّلام:

«من أحبّ قوما حشر فی زمرتهم» و أيضا قال عليه السّلام: «المرء مع من أحبّ». فوجب على من طلب طريق الوصول، و منهج القبول، فليطلب‌ محبّة الرسول، و مودّة أهل بيت البتول، و هذه لا تحصل إلاّ بمعرفة[فضائله و] فضائل آله عليهم السّلام، و هی موقوفة على معرفة ما ورد فيهم من أخباره عليه السّلام و لقد جمعت الأخبار فی فضائل العلماء و الفقهاء بأربعينات كثيرة، و لم يجمع فی فضائل أهل البيت عليهم السّلام، إلاّ قليلا، فلذا و أنا الفقير الجانی علی بن شهاب الهمدانی-أحسن اللّه أعماله و وفقه لما يقربه و يرضاه-[أردت أن أجمع‌]كتب فضائلهم بما [فی جواهر أخباره و لآلی آثاره ممّا]ورد فيهم مختصرا موسوما بكتاب: «مودّة القربى و أهل العبا» تبركا بالكلام القديم‌]و اللّه المأمول‌ أن يجعل ذلك وسيلتی إليهم و نجاتی بهم. و طويته على أربع عشرة مودّة، و اللّه يعصمنی من‌[الخبط و]الزلل‌ فی القول‌[و العمل، و لم يحوّل قلبی الى ما لا ينقل‌]بحقّ محمد و من اتّبعه من أصحاب الدول».[5]

وی می گويد: خداوند متعال مودت آل نبی را واجب کرده است و اين مودت سبب نجات و وصل به خدای متعال و پيامبر اکرم (ص) است. کما اينکه آن حضرت فرمود: هر کس چيزی را دوست بدارد با او محشور می شود. و نيز فرمود: انسان با کسی است که او را دوست می دارد. پس واجب است برای هر کس که می خواهد به مراتب کمال وصل شود، راه محبت اهل بيت را پيش گيرد و اين امر حاصل نمی شود مگر به جهت شناخت آنان.

بنابراين وی نيز مودت در آيه را به معنای اقربای پيامبر خصوصا اهل کساء می داند .

6. محمد خواجه پارسای بخاری

وی در کتاب «فصل الخطاب» همين ديدگاه را برگزيده است. او نيز رواياتی که مراد از مودت در آيه را اهل عباء می داند نقل می کند و سپس می گويد: ثمره مودت آنان به خودمان باز می گردد چنان که فرمود: ﴿قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُم[6] . اين مودت آن گاه کارساز است که يک نوع مناسبت روحی و معنوی را اقتضا می کند. وقتی روح ها به هم نزديک شدند در حشر با آن ها محشور می شوند. ممکن نيست کسی که روح او مکدر است و از آن ها دور باشد، نسبت به آن ها مودت داشته باشد. (و لذا بزرگان و اولياء الله يک نوع رقت قلب خاصی نسبت به اهل بيت (ع) داشتند.) در نقطه مقابل اگر روح کسی نورانيت داشته باشد قطعا نسبت به اهل بيت (ع) هم محبت دارد.[7]

سوال و جواب

ممکن است کسی بگويد: چگونه است که برخی از مخالفان نسبت به اهل بيت (ع) اين گونه اظهار ارادت و محبت می کنند اما امامت آنها را نپذيرفته اند؟

پاسخ آن است که مقوله امامت سياسی و علمی غير از مقوله امامت معنوی اهل بيت (ع) است. در مورد امامت معنوی اهل بيت، ميان فريقين اتفاق نظر وجود دارد و اين قسم از محبت چيزی نيست که کسی بگويد امر برای من مشتبه شده است. اين مقوله که اصل محبت اهل بيت است جز ضروريات اسلام است. اما اعتقاد به جنبه سياسی و علمی آنان جزء‌ ضروريات دين نيست به گونه ای که اگر کسی در اين زمينه امر برايش مشتبه شد منکر ضروری دين شده باشد و از دايره اسلام خارج شده باشد. بله اگر برای کسی امامت سياسی و علمی اهل بيت (ع) ثابت شود با اين حال لجبازی کند در اين صورت ديگر آن محبت نيز برای او فايده ای نخواهد داشت. نشانه نداشتن لجاج اين است که اگر برای او حق روشن شد آن را بپذيرد.

 

7. ابراهيم بن جوينی خراسانی (حمويی )

وی نويسنده کتاب «فرائد السمطين » است. «فرائد» جمع فريده و به معنای چيز با ارزش و قيمتی است و «سمط» به معنای نخ و رشته ای است که دانه های تسبيح يا مرواريد را به هم مرتبط می کند. کتاب وی دو جلد است که جلد اول درباره اميرالمومنين (ع) است با 72 باب و جلد دوم درباره اهل بيت (ع) با 72 باب تنظيم شده است. مراد وی از عنوان کتابش اين است که اين کتاب همانند نخی است که اين داده های مرواريد هفتاد و دو گانه را به هم مرتبط کرده است.

وی می گويد: «و السمط الآخر يشتمل على أخبار وردت عن الجناب المقدس عن كل عيب، المؤيد من الغيب،حضرة النبی المختار الممجد-رسول إله [5]العالمين محمد عليه صلوات اللّه سبحانه و سلامه ما لمع البرق و سجع الورق-فی فضائل آله و عترته الذين خصّهم اللّه سبحانه بالاصطفاء و الكرامة و الزلفى و أوردهم من مناهل لطفه و مشارع فضله و عطفه المشرب الأعذب و المورد الأصفى،و جعل محبتهم مثمرة للسعادات الظليلة الظلال فی الأولى و العقبى،و أنزل فی شأنهم ﴿قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبىٰ»[8]

 

8. حاجز

حاجز که مردی معروف در ادبيات است و شهرت يافته که مروانی و عثمانی بوده است. وی در رساله خود به نام «رساله حاجز» می گويد: «الحمد للّه الذی جعلنا من الذين يحبّون أبناء نبيّنا و قرباه، لأنّا مأمورون بمحبّتهم، و فرض اللّه علينا مودّتهم بقوله تعالى: ﴿قُلْ لاََ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى‌﴾ .و نحن مسئولون عن ودّهم بقوله تعالى: ﴿وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ﴾، أی مسئولون عن ودّهم».

شيخ علی بن عيسی اربلی نيز رساله جاحز را در کتاب خود «کشف الغمه» نام برده و در تعليقه آن می گويد: در باره عبارت حاجز با اينکه گفته شده وی مروانی و عثمانی بوده است دو احتمال وجود دارد: يکی اينکه ايشان ابتدا اين رای را داشته و بعدا از آن اعراض کرده و يا بالعکس ابتدا معتقد به آن نبوده اما بعدا مساله برايش روشن شده است. احتمال ديگر آن است خدای متعال اراده نموده که در مواردی اراده افراد مخالف مورد تسخير قرار گيرد و زبان خود را به امری بگردانند که خلاف اعتقاد آنان است تا به اين صورت حجت بر آنان و پيروان آنان تمام شود.

 

ديدگاه مفسران شيعه درباره آيه مودت

علمای شيعه بدون استثناء مراد از مودت در آيه را مودت ذی القربی می دانند و اين مساله اجماعی است و مخالفی ندارد. همچنين همه آنان معتقدند که اهل کساء مقصود اين آيه هستند اما برخی معتقدند علاوه بر ائمه اطهار (ع)، آيه دلالت بر عموم ذو القربای پيامبر هم دارد.

 

1. مرحوم شيخ الطائفه (460هـ)

وی در اين باره سه ديدگاه را بيان می کند: کسانی که معتقدند مراد مودت اقربای پيامبر است و ديگر اينکه مودت خود پيامبر را مقصود آيه می دانند و برخی نيز آن را به معنای تقرب الی الله می دانند. وی سپس می فرمايد: «و الاول‌ ‌هو‌ الاختيار عندنا، و ‌عليه‌ أصحابنا».[9]

 

2. مرحوم امين الاسلام طبرسی (548 هـ)

ايشان نيز همان سه قول را نقل کرده و چيزی راجع به نفی دو قول ديگر نمی گويند اما برای اثبات قول خود که اقربای پيامبر باشد هفت روايت را بيان می کند.[10]

 

3. ابوالفتوح رازی (نيمه اول قرن 6)

وی بعد از بيان اقوال ديگر، آن ها را نقد می کند و عمدتا بيان می دارد که آن اقوال خلاف ظاهر قرآن بوده و بعيد می باشند. ايشان در اينجا دقيقا مشخص نکرده اند که مراد از اقربای پيامبر عام است يا اقربای خاص مورد نظر است.[11]

 

4. ملافتح الله کاشانی

ايشان ابتدا اقوال ديگر را بيان کرده و سپس بيان می دارد که مراد از آيه اقربای پيامبر است.[12]

 

5. علامه طباطبايی

مرحوم علامه در الميزان در باره اين آيه سنگ تمام گذاشته و مباحث مهمی را بيان می کنند. اولين بحثی که مطرح می کنند اين است که می فرمايند: پيامبر اکرم (ص) مانند ساير انبياء الهی از هيچ کس و هيچ چيزی را به عنوان اجر از مردم نخواسته اند. ايشان آياتی که در اين زمينه آمده است را اين گونه بيان می فرمايد :

الف) ﴿وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ﴾[13]

ب) ﴿قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفين[14]

ج) ﴿قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلَى اللَّه[15]

د) ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرى‌ لِلْعالَمين[16] مرحوم علامه می فرمايد اين آيه علاوه بر اينکه بيان می کند پيامبر از مردم اجری نخواسته دليل آن را نيز ذکر می کند و آن اين است که قرآن و اسلام اختصاصی به آن حضرت نداشته و همگانی است. آن گاه اجر دريافت می شود که امری اختصاص به فرد داشته باشد اما اگر آن امر عمومی باشد ديگر اجر گرفتن برای آن معنا ندارد.

هـ) ﴿قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبيلا﴾[17] پيامبر اکرم (ص) به مردم می فرمايد من از شما اجری نمی خواهم جز اينکه با اختيار خود دعوت مرا بپذيريد . پس غير از قبول دعوت اجری نمی خواهد .

مجموعه اين آيات بيان می دارد که پيامبران از مردم اجری نمی خواستند و پيامبر اکرم (ص) نيز از اين امر مستثنی نبودند.

همان طور که قبلا گفته شد در مورد استثناء در آيه مودت که آيا متصل است يا منقطع دو ديدگاه مطرح شده است. اگر استثنا در آيه را منقطع بگيريم معنای آن اين می شود که پيامبر فرمودند من از شما اجری نمی خواهم، سپس کلام و تکليف ديگری را بيان می کند که وجوب مودت ذی القربی است. معنای آيه در صورتی که آن را استثنای متصل بدانيم اين است که آن حضرت می فرمايد من از شما اجری نمی خواهم جز اينکه نسبت به ذوالقربای من محبت داشته باشيد، يعنی مودت مصداقی از اجر است. مرحوم علامه استثناء در آيه را متصل می دانند اما معتقدند اجر در آيه اجر ادعايی است نه اجر حقيقی

ادامه بحث درباره آيه و کلام مرحوم علامه انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود.

 


[12] تفسیر منهج الصادقین، ج4، ذیل آیه 23 شوری.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo