< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه مودت و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

بررسی اقوال مفسرين اهل سنت درباره آيه مودت

در جلسه قبل نظريه آقای طبری درباره آيه «مودت فی القربيی نقل و نقد شد. سپس کلام آقای زمخشری را متعرض شديم. وی در آغاز تفسير اين آيه ، قربی را به خويشاوندان پيامبر تفسير کرده و سپس به عنوان قول اول، معنای آيه را چنين می داند که پيامبر اکرم (ص) از مومنين خواسته اند که نسبت به اقربای ايشان مودت داشته باشند. وی سپس در همين جا دو احتمال را مطرح می کند که آيا مراد، همه خويشاوندان پيامبر است و يا افراد خاصی که اهل کساء است مورد نظر است؟ ايشان برای وجه دوم به چند روايت استناد می کند و در ادامه رواياتی را که دلالت بر وجوب محبت اهل بيت می کند مانند روايت «من مات» را نيز بيان می کند. همچنين در تفسير اقتراف حسنه، مراد از آن را مودت اهل بيت می داند.

زمخشری بعد از نقل اين قول، دو قول ديگر را با تعبير «قيل» بيان می کند و ديگر مويداتی برای آنها ذکر نمی کند.

«و قيل: لم يكن بطن من بطون قريش إلا و بين رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم و بينهم قربى، فلما كذبوه و أبوا أن يبايعوه نزلت. و المعنى: إلا أن تودونی فی القربى، أى: فی حق القربى و من أجلها» پيامبر اکرم (ص) با قريش نسبت خويشاوندی داشتند، وقتی او را تکذيب کردند اين آيه نازل شد و آن حضرت فرمود: من از شما چيزی نمی خواهم جز اينکه حق خويشاوندی مرا را رعايت کنيد و مرا اذيت نکنيد و مردم را بر عليه من نشورانيد.

وی درباره قول ديگر می گويد: « و قيل الْقُرْبى‌: التقرب إلى اللّه تعالى، أى: إلا أن تحبوا اللّه و رسوله فی تقرّبكم إليه بالطاعة و العمل الصالح. و قرئ: إلا مودّة فی القربى مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً عن السدّى أنها المودّة فی آل رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم‌».[1]

هر چند زمخشری در اينجا نظر خود را به صراحت بيان نکرده است اما شواهد و قرائن کلام وی گويای آن است که نظر وی همانند شيعه، اقربای خاص پيامبر است، زيرا اولا قول اقربای نبی را در ابتدا ذکر می کند، و از دو وجه بعدی با کلمه «قيل» ياد می کند؛ ثانيا: برای قول اول مويداتی از روايات می آورد اما برای دو قول ديگر چيزی ذکر نمی کند، و لذا می توان استظهار کرد که نظر وی همان نظر اول است.

 

3. فخر الدين رازی (606هـ)

وی به همان سبک زمخشری سه وجه را در تفسير آيه بيان می کند:

اولين وجه همان است که مراد از آيه را مودت پيامبر می داند: «قال الشعبی أكثر الناس علينا فی هذه الآية، فكتبنا إلى ابن عباس نسأله عن ذلك فكتب ابن عباس أن رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم كان واسط النسب من قريش ليس بطن من بطونهم إلا و قد ولده فقال اللّه قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ على ما أدعوكم إليه أَجْراً إِلَّا أن تودونی لقرابتی منكم، و المعنى أنكم قومی و أحق من أجابنی و أطاعنی، فإذا قد أبيتم ذلك فاحفظوا حق القربى و لا تؤذونی و لا تهيجوا علی»[2] پيامبر اکرم (ص) با همه قريش رابطه فاميلی داشتند و از آنها خواست که نسبت به ايشان اين رابطه را حفظ کنند.

قول دوم: « روى الكلبی عن ابن عباس رضی اللّه عنهما قال إن النبی صلى اللّه عليه و سلّم لما قدم المدينة كانت تعروه نوائب و حقوق و ليس فی يده سعة، فقال الأنصار إن هذا الرجل قد هداكم اللّه على يده و هو ابن أختكم و جاركم فی بلدكم، فاجمعوا له طائفة من أموالكم ففعلوا ثم أتوه به فرده عليهم، فنزل قوله تعالى: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً أی على الإيمان إلا أن تودوا أقاربی فحثهم على مودة أقاربه». پيامبر اکرم (ص)‌ وقتی وارد مدينه شدند برای امور خويش نيازهايی داشتند اما چيزی هم در دست نداشتند. انصار گفتند پيامبر در نزد ما جايگاه والايی دارد زيرا اولا: خداوند به دست ايشان ما را هدايت کرد؛ ثانيا: او خواهر زاده ما است (گفته شده مادر عبدالمطلب به نام سماء، از اهل انصار بوده است و يا درباره حضرت آمنه (س)‌ نقل شده که از انصار بوده است)؛ ثالثا: ايشان اکنون بر ما وارد شده و ميهمان و همسايه ما است. آنان به همين خاطر مقداری از اموالشان را جمع کرده و خدمت پيامبر آوردند، اما آن حضرت از ايشان نپذيرفت و فرمود: من از شما اجر و مزدی به خاطر رسالتم نمی خواهم جز اينکه نسبت به خويشاوندان من مودت داشته باشيد.

نکته: پيامبر اکرم (ص) آنچه انصار برای ايشان آورده بودند را قبول نکردند و اين مساله در امر رهبری مردم نقش مهمی دارد. ﴿لَكُمْ فی‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة﴾[3] زيرا اين مسائل مالی انسان را شرمنده کرده و به تلافی جويی وا می دارد. هر چقدر انسان محکم هم باشد اما ممکن است با اين مسائل بلغزد.

قول سوم: « ما ذكره الحسن فقال: إلا أن تودوا إلى اللّه فيما يقربكم إليه من التودد إليه بالعمل الصالح».

فخر رازی سپس می گويد: کلمه «قربی» طبق اين اقوال معانی مختلفی دارد: «فالقربى على القول الأول القرابة التی هی بمعنى الرحم و على الثانی القرابة التی هی بمعنى الأقارب، و على الثالث هی فعلى من القرب و التقريب‌». طبق معنای اول قربی به معنای قرابت و خويشاوندی است و بنابر معنای دوم به معنای اقارب و خويشاوندان (و نه خويشاوندی) است و بنابر قول سوم به معنای تقرب جستن است.

رازی نيز شبيه زمخشری درباره اين اقوال اظهار نظر نکرده است اما در عمل به گونه ای برخورد کرده که نشان می دهد قول دوم را پذيرفته است. وی روايت مفصل «من مات» را از کشاف نقل کرده و می گويد: « و أنا أقول: آل محمد صلى اللّه عليه و سلّم هم الذين يؤول أمرهم إليه فكل من كان أمرهم إليه أشد و أكمل كانوا هم الآل، و لا شك أن فاطمة و عليا و الحسن و الحسين كان التعلق بينهم و بين رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم أشد التعلقات و هذا كالمعلوم بالنقل المتواتر فوجب أن يكونوا هم الآل، و أيضا اختلف الناس فی الآل فقيل هم الأقارب و قيل هم أمته، فإن حملناه على القرابة فهم الآل، و إن حملناه على الأمة الذين قبلوا دعوته فهم أيضا آل فثبت أن على جميع التقديرات هم الآل، و أما غيرهم فهل يدخلون تحت لفظ الآل؟ فمختلف فيه.

و روى صاحب «الكشاف»: أنه لما نزلت هذه الآية قيل يا رسول اللّه من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ فقال علی و فاطمة و ابناهما» وی مراد از آيه را آل محمد (ص) می داند و برای آن دو وجه اجتهادی و يک وجه نقلی بيان می کند:

1. آل پيامبر کسانی هستند که امر و حياتشان به پيامبر باز می گردد. هر کسی که ارتباطش با پيامبر از جهت تکوينی و غير تکوينی بيشتر باشد، او آل پيامبر محسوب می شود. وی در اين باره حديث «من مات» را نقل کرده و می گويد: شکی نيست که اهل کساء نسبت به پيامبر تعلق شديدتری داشتند. اين مطلب متواتر بوده و قابل ترديد نيست.

2. وجه ديگر اين است که خواه بگوييم خويشاوندان امت مراد آيه است و يا خويشاوندان پيامبر در هر صورت اهل کساء قطعا آل پيامبر محسوب می شوند اما درباره اينکه ديگران آيا وارد هستند يا نه اختلاف نظر است.

3. وجه ديگر رواياتی است که اين مطلب را بيان می کند.

فخر رازی بعد از اين بحث مصداق شناسی آيه وارد بحث موضوع شناسی آيه شده و بيان می دارد که طبق اين آيه شريفه احکامی بر مصاديق آن بار می شود که از جمله آنها استحقاق مزيد تعظيم نسبت به اقربای پيامبر است: « فثبت أن هؤلاء الأربعة أقارب النبی صلى اللّه عليه و سلّم و إذا ثبت هذا وجب أن يكونوا مخصوصين بمزيد التعظيم. و يدل عليه وجوه: الأول:

قوله تعالى: ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى﴾و وجه الاستدلال به ما سبق الثانی: لا شك أن النبی صلى اللّه عليه و سلّم كان يحب فاطمة عليها السلام‌

قال صلى اللّه عليه و سلّم: «فاطمة بضعة منی يؤذينی ما يؤذيها»

و ثبت بالنقل المتواتر عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم أنه كان يحب عليا و الحسن و الحسين و إذا ثبت ذلك وجب على كل الأمة مثله لقوله ﴿وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾ [الأعراف: 158] و لقوله تعالى: ﴿فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ﴾ [النور: 63] و لقوله ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾ [آل عمران: 31] و لقوله سبحانه ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ [الأحزاب: 21] الثالث: أن الدعاء للآل منصب عظيم و لذلك جعل هذا الدعاء خاتمة التشهد فی الصلاة و هو قوله اللّهم صل على محمد و على آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد، و هذا التعظيم لم يوجد فی حق غير الآل، فكل ذلك يدل على أن حب آل محمد واجب، و قال الشافعی رضی اللّه عنه:

يا راكبا قف بالمحصب من منى و اهتف بساكن خيفها و الناهض‌

سحرا إذا فاض الحجيج إلى منى فيضا كما نظم الفرات الفائض‌

إن كان رفضا حب آل محمد فليشهد الثقلان أنى رافضی‌ »

رازی سپس برای اثبات وجوب تکريم اقربای پيامبر سه وجه را بيان می کند که از اين قرار است:

1. اجر رسالت منحصر در مودت نسبت به اين خويشاوندان خاص پيامبر دانسته شده است؛

2. شکی نيست که پيامبر اکرم (ص)‌ فاطمه (س)‌ را دوست می داشت و در حق او فرمود: «فاطمه بخشی از وجود من است و هر کسی او را آزار دهد مرا آزار داده است» (در اين کلام نيز ديگر قيدی نياورده است). و در نقل متواتر نيز آمده است پيامبر، علی بن ابيطالب و حسن و حسين (عليهم السلام) را دوست می داشت و لذا بر همه امت واجب است که همانند ايشان همين محبت را نسبت به اهل بيت داشته باشند. قرآن کريم نيز بر وجوب تبعيت از پيامبر تاکيد دارد. بنابراين بر ما نيز واجب است که نسبت به اهل کساء تعظيم ويژه ای داشته باشيم.

3. وجه ديگری که گويای اين تکريم ويژه است دعای صلوات است تا جايی که خواسته شده اين دعا در نماز و در انتهای تشهد خوانده شود. اين تعظيم مخصوص آنان بوده و در حق غير ايشان يافت نمی شود. همه اينها نشان می دهد که حب آل محمد از واجبات است. شافعی می گويد:

ای کسانی که سواره راه را طی می کنيد وقتی به سرزمين محصب در منی رسيديد بايستيد و به کسانی که در خيف نشسته و کسانی که ايستاده و آماده حرکتند، در سحرگاهان که حاجی ها مانند امواج دريا به سمت منی حرکت می کنند، با صدای بلند بگوييد: اگر محبت به آل محمد (ص)‌ رفض است، جن و انس بداند که من رافضی ام.

اين مطلب اطمينان می دهد که نظر رازی نيز در مورد آيه شريفه همانند نظر شيعه است و ايشان نيز اقربای خاص پيامبر را مورد نظر آيه می داند.

 

خطر استفاده ابزاری از دين برای اهداف مادی

فخر رازی در کلام خويش گفتند اين تعظيمی که برای اهل کساء آمده است در مورد غير آنان يافت نمی شود اما متاسفانه برخی با اينکه افراد مشهوری هستند اما در سخنان خود خلاف آن عمل کرده و «و علی صحبه» را به آل پيامبر اضافه می کنند. اگر می گفتند: «صحبه المنتجبين» که امام سجاد(ع)‌ در دعای روز سه شنبه بيان فرمودند مانعی نداشت زيرا اين کلمه اصحاب را قيد می زند. برخی از اصحاب پيامبر به گونه ای بودند که آيه بر ذم آنان نازل شده است، حال آيا چنين افرادی را می توان هم رديف اهل بيت قرار داد؟

دين و مذهب ملعبه دست افراد نيست و نبايد به خاطر منافع دنيوی مانند مال و مقام و شهرت آن را به عنوان ابزار قرار دهند. مگر دنيا چه ارزشی دارد؛ دنيا همانند بادکنکی است که در دست بچه ها است که چيزی نبوده و بعد از مدتی هيچ می شود. البته جنبه مشروع آن مانعی دارد اما اگر بخواهد دين به عنوان ابزاری برای رسيدن به مطامع دنيوی بکار گرفته شود بدترين خيانت است.

ببينيد مقام معظم رهبری که در حساس ترين موقعيت در کشور قرار دارند بگونه ای که حتی اشاره های ايشان نيز مورد توجه است، نسبت به اصول کوتاه نمی آيند. ايشان در ايام ولادت حضرت زهرا(س) به صورت شفاف جريان حضرت زهرا(س)‌را بيان فرموند و گفتند: ما می گوييم «اولين شهيد راه ولايت» اما نمی توانيم درک کنيم که چرا فاطمه زهرا (س) اينگونه عمل کردند. چه جوّ و فضايی بوجود آمده بود که کار بر اکثر افراد مشتبه شده بود و تنها عمارها می توانستند مطلب را بفهمند. در آن فضای اختناق آلود، حضرت زهرا (س) احساس وظيفه کرده و آن سخنرانی آتشين را در مسجد و در حضور خليفه و رجال سياسی و فرهنگی بدون هيچ گونه واهمی ای ايراد کردند. موقعيتی که خيلی ها می ترسيدند اظهار نظر کنند. بنابراين بايد مواضع خود را محکم اما به صورت صميمی و دوستانه بيان کرد.

در يکی از همايش های سيستان که موضوع بحث «تحريف قرآن» بود، يکی از عالمان اهل سنت مساله مصحف حضرت زهرا (س) را مطرح کرد و اشکال کرد که شما معتقديد که جبرئيل که آورنده وحی است بر حضرت زهرا (س)‌ وارد شده و به ايشان وحی نموده است. اگر چنين است پس مصحف ايشان هم قرآن ديگری است.

يکی از دوستان ما در صدد توجيه آن بر آمده و به گونه ای مساله را بيان کرد که گويا وجود اين مصحف معلوم نيست. اما من گفتم وجود اين مصحف قطعی و روايت صحيحه در باره آن داريم. امام راحل نيز اين مساله را در سخنرانی اعلام کردند و دنيا آن را شنيدند. ايشان فرمودند: مقام حضرت زهرا (س) را ما نمی فهميم. ايشان دارای مقامی بودند که جبرئيل مرتب می آمدند و بر ايشان وارد می شد و سخنانی را بيان می فرمود و اميرالمومنين(ع) آن ها ‌می نوشت. اين تکرر رفت و آمد جبرئيل تنها برای کملين از انبياء رخ داده است و لذا مقام حضرت زهرا (س) خيلی بالا است.

من در پاسخ آن عالم اهل سنت گفتم: چنين مصحفی وجود دارد اما ربطی به قرآن ندارد همان گونه که امام صادق (ع) در باره اين مصحف فرمودند که در آن مطالبی است اما از قرآن چيزی در آن نيست.

 

4. محمد بن احمد قرطبی (671 هـ)

وی که از علمای برجسته اهل سنت و دارای تفسير معتبری است در ذيل آيه مودت سه وجه ياد شده را بيان می کند. قول اول مربوط به خويشاوندی پيامبر است و سپس روايت ابن عباس را نقل می کند. درباره قول دوم که مراد از آيه را خويشاوندان پيامبر می داند می گويد: « و- هذا قول علی بن حسين و- عمرو بن شعيب و- السدی‌ ». سپس چند روايتی که قبلا نيز بيان شد از جمله شکايت اميرالمومنين(ع) و اين روايت پيامبر که فرمود: « حرمت الجنة على من ظلم أهل بيتی و- آذانی فی عترتی‌ » را در تاييد اين قول می آورد. وی قول سوم را نيز منسوب به حسن بصری و قتاده می داند، اما ديگر تصريحا يا تلويحا نظر خود را بيان نمی کند.[4]

 

5. بيضاوی (685 هـ)

وی نيز سه قول ياد شده را در تفسير اين آيه آورده و گفته است: « أی تودونی لقرابتی منكم، أو تودوا قرابتی، ... و قيل الْقُرْبى‌ التقرب إلى اللّه أی إلا أن تودوا اللّه و رسوله فی تقربكم إليه بالطاعة و العمل الصالح»[5]

وی درباره اين اقوال چيزی نگفته اما درباره قول دوم، حديث ابن عباس را آورده که در آن آمده است: « قيل يا رسول اللّه من قرابتك هؤلاء الذين وجبت مودتهم علينا قال: «علی و فاطمة و ابناهما»» و نيز در تفسير ﴿من يقترف الحسنه﴾ می گويد: «و من يكتسب طاعة سيما حب آل رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم‌ » و لذا بعيد نيست که مانند زمخشری بتوان گفت که وی نيز تمايل به قول دوم يعنی اقربای پيامبر داشته است .

در جلسه آينده انشاء الله ديدگاه ابن کثير و ديگران در اين باره بيان می شود .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo