< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه مودت و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

بررسی اقوال مفسرين اهل سنت درباره آيه مودت

موضوع بحث بررسی آيه شريفه «مودت فی القربی»[1] بود. در اين باره کلام علامه شرف الدين در کتاب «کلمه الغراء» بيان شد و سپس مرور اجمالی بر روايات فريقين در اين زمينه داشتيم. در ادامه بحث به بررسی دقيق تر اين روايات می پردازيم که در حدود بيست و چند روايت ذيل اين آيه شريفه آمده است. اما قبل از آن به بررسی اقوال عالمان شيعه و اهل سنت در باره مقصود از مودت فی القربی می پردازيم، و سپس مستند آنان را مورد بررسی قرار می دهيم. مستند آنان ممکن است روايات باشد و ممکن است جنبه های ادبی و يا نکات عقلی باشد و لذا لازم است مورد دقت و نظر قرار گيرد.

 

بررسی اجمالی اقوال مفسران اهل سنت

در مجموع از سوی مفسرين اهل سنت در اين باره چند قول آمده است:

1. مودت خود پيامبر مورد نظر آيه است، بدان جهت که وی از اقربای قريش بوده و مخاطب آيه مشرکان قريش است. طبق اين قول معنای آيه چنين می شود که پيامبر (ص) فرمود: ای مشرکان مکه، من از شما به جهت رسالتم مزدی نمی خواهم جز اينکه رعايت خويشاوندی مرا بکنيد.

2. مراد از مودت در آيه، مودت نسبت به خويشاوندان پيامبر است. در اين معنا مخاطب آيه مومنين انصار و يا عموم مومنان است. معنای آيه طبق اين قول اين است که آن حضرت فرمود: من از شما مزد رسالت نمی خواهم جز اينکه نسبت به اقربای من محبت و مودت داشته باشيد.

اين قول خود دو شاخه دارد: يکی اينکه مراد از اقربای پيامبر عام است و هر کسی که با ايشان نسبت دارد را شامل می شود و ديگر اين که مراد خويشاوندان خاص پيامبر يعنی اهل کساء است.

3. مقصود، مودت خداوند و پيامبر در اطاعت از اوامر و پرهيز از نواهی آنان است. طبق اين معنا مودت در آيه به معنای طاعات و ترک معصيت است و معنای آيه اين می شود که آن حضرت می فرمايد: من از شما چيزی نمی خواهم جز اينکه نسبت به خداوند و رسول او مودت داشته باشيد و راه اين مودت نيز آن است که به دستورات آنان عمل کنيد.

4. برخی از مفسران اهل سنت در قول غير رايجی گفته اند مخاطب آيه مومنين است و مراد، اقربای خود آنان است و لذا مقصود آيه توجه به صله رحم است.

5. نقل شده که برخی نيز گفته اند آيه نسخ شده است. اين وجه ناظر به معنای اول است و مورد آيه را مربوط به ابتدای رسالت و دوران مکه می داند که وقتی وضعيت عوض شد و پيامبر به مدينه رفتند ديگر آيه نسخ شد و پيامبر هيچ چيزی را از مشرکين نخواستند. قرطبی اين وجه را نقل و نقد کرده است.

در ميان اين وجوه، وجه اول و دوم نسبت به ساير وجوه رايج تر بوده و نوعا نقل شده است .

 

بررسی اقول مفسران اهل سنت از جهت تاريخی

1. محمد بن جرير طبری (310 هـ)

طبری شخصيتی برجسته است که تفسير وی به عنوان يکی از کتب مرجع شناخته می شود. وی در باره آيه مودت چهار قول را نقل کرده و مستند آنها را بيان می کند و سپس قول اول را ترجيح می دهد.

الف)‌ قول اول:

طبری می گويد: «إلا أن تودّونی فی قرابتی منكم، وتصلوا رحمی بينی وبينكم». طبق اين قول مخاطب آيه مشرکين قريش می باشد و پيامبر اکرم (ص) به آنان می گويد: نسبت به خويشاوندی که با شما دارم نسبت به من مودت داشته باشيد. طبری سپس چند روايت را به عنوان مستند اين قول ذکر می کند، از جمله روايت شعبی است که می گويد: در کوفه بودم و درباره معنای اين آيه اختلاف شد و لذا نامه ای به عبدالله ابن عباس نوشتيم و از وی خواستيم تا معنای آيه را بيان کند. وی در جواب نامه نوشت: «لم يكن بطن من بطون قريش إلا و بين رسول الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّم و بينهم قرابة، فقال: قل لا أسألكم عليه أجرا أن تودّونی فی القرابة التی بينی وبينكم» معنای آيه اين است که پيامبر اکرم (ص) فرمود: من از شما به جهت رسالتم چيزی نمی خواهم مگر اينکه قرابتی که بين من و شما است را محترم شماريد.

ب) قول دوم:

« و قال آخرون: بل معنى ذلك: قل لمن تبعك من المؤمنين: لا أسألكم على ما جئتكم به أجرا إلا أن تودّوا قرابتی». طبق اين قول مخاطب آيه مومنين است. آن حضرت می فرمايد: در دينی که برای شما آورده ام اجر و مزدی از شما نمی خواهم مگر اينکه خويشاوندان مرا دوست بداريد. طبری در اين باره نيز چند روايت را نقل می کند از جمله جريان امام زين العابدين (ع)‌ را وقتی در بند اسارت وارد شام شدند، پيرمردی که تحت تاثير تبليغات شام قرار گرفته بود به وی گفت: «الحمد لله الذی قتلكم و استأصلكم، و قطع قربى الفتنة». آن حضرت به وی فرمود: «أقرأت القرآن؟». پيرمرد گفت: آری. حضرت فرمود: «أقرأت آل حم؟». پيرمرد گفت: قرآن خوانده ام اما آل حم را نمی دانم. حضرت فرمود: «ما قرأت ﴿قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى﴾؟» پيرمرد با چند تاکيد گفت: «و إنكم لأنتم هم؟». حضرت فرمود: آری.

در روايت ديگری اين آمده است: « عن مقسم، عن ابن عباس، قال: قالت الأنصار: فعلنا وفعلنا، فكأنهم فخروا، قال ابن عباس، أو العباس، شكّ عبد السلام: لنا الفضل عليكم، فبلغ ذلك رسول الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّم، فأتاهم فی مجالسهم، فقال:"يا مَعْشَرَ الأنْصَارِ ألَمْ تَكُونُوا أذِلَّةً فأعَزَّكُمُ الله بِی؟ " قالوا: بلى يا رسول الله، قال: ألَمْ تَكُونُوا ضُلالا فَهَدَاكُمْ الله بِی؟ " قالوا: بلى يا رسول الله، قال:"أفلا تُجِيبُونِی؟ " قالوا: ما نقول يا رسول الله؟ قال:"ألا تقولون: ألَمْ يُخْرِجْكَ قَوْمُكَ فآوَيْناكَ، أوَلَمْ يُكَذِّبُوكَ فَصَدَّقْنَاكَ، أوَلَمْ يَخْذُلُوكَ فَنَصَرْنَاكَ؟ " قال: فما زال يقول حتى جثوا على الركب، وقالوا: أموالنا وما فی أيدينا لله ولرسوله، قال: فنزلت ﴿قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى﴾».

طبری می گويد از تابعين سعيد بن جبير (شاگرد ابن عباس) و عمر بن شعيب قائل به اين قول بوده اند.

ج) قول سوم:

« و قال آخرون: بل معنى ذلك: قل لا أسألكم أيها الناس على ما جئتكم به أجرا إلا أن تودّدوا إلى الله، وتتقربوا بالعمل الصالح والطاعة». برخی گفته اند معنای آيه اين است که پيامبر اکرم (ص) فرمود: ای مردم، من از شما چيزی نمی خواهم مگر اينکه با اعمال صالح خود به خداوند تقرب جوييد. وی سپس روايتی از ابن عباس به عنوان مستند اين قول نقل می کند. جالب است که مستند هر سه قول روايت هايی از ابن عباس است، با اين تفاوت که روايت قول اول موقوفه است و ابن عباس نظر خود را بيان کرده است اما دو روايت ديگر مرفوعه است و ابن عباس کلام پيامبر را نقل می کند.

از تابعين حسن بصری و قتاده قائل به اين قول بوده اند.

د) قول چهارم:

«و قال آخرون: بل معنى ذلك: إلا أن تصلوا قرابتكم». مراد و معنای آيه اين است مومنان نسبت به اقربای خودشان محبت و مودت داشته باشند. اين قول از عبدالله بن قاسم نقل شده است.

طبری بعد از بيان اين اقول، قول اول را برگزيده و می گويد: «و أولى الأقوال فى ذلك بالصواب، وأشبهها بظاهر التنزيل قول من قال: معناه: قل لا أسألكم عليه أجرا يا معشر قريش، إلا أن تودّونی فی قرابتی منكم، وتصلوا الرحم التی بينی وبينكم.

و إنما قلت: هذا التأويل أولى بتأويل الآية لدخول"فی" فی قوله: ﴿إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى﴾ ، ولو كان معنى ذلك على ما قاله من قال: إلا أن تودوا قرابتی، أو تقربوا إلى الله، لم يكن لدخول"فی" فی الكلام فی هذا الموضع وجه معروف، ولكان التنزيل: إلا مودّة القُربى إن عُنِی به الأمر بمودّة قرابة رسول الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّم، أو إلا المودّة بالقُرْبَى، أو ذا القربى إن عُنِی به التودّد والتقرب. وفی دخول"فی" فی الكلام أوضح الدليل على أن معناه: إلا مودّتی فی قرابتی منكم، وأن الألف واللام فى المودّة أدخلتا بدلا من الإضافة،»[2]

طبری رجحان قول اول را از خود آيه استفاده می کند و به روايات در اين باره استناد نمی کند. وی می گويد: کلمه «فی» در آيه روشن ترين دليل بر رجحان قول اول است، زيرا اگر مراد آيه قول دوم می بود گفته می شد: «موده القربی» يا «موده للقربی» و اگر مراد معنای سوم بود گفته می شد: «موده بالقربی» يا «موده ذالقربی» يعنی کارهايی که باعث تقرب می شود انجام دهيد. وی همچنين می گويد بنابراين در آيه «ياء نسبت» که به پيامبر بر می گردد در تقدير است و الف و لام در قربی بدل از آن می باشد.

شايد وجه عدم استناد طبری برای رحجان قول اول به روايات ابن عباس اين باشد که از ابن عباس دو وجه ديگر نيز نقل شده است، علاوه بر اينکه روايت قول اول مقطوعه نيز می باشد.

نقد و بررسی کلام طبری

دليلی که طبری در اين جا بيان کرد است ناتمام است. زمخشری که خود متخصص فن ادبيات و چهره های شاخص آن است[3] ، در کلامی که ممکن است ناظر به کلام طبری باشد به نقل ديدگاه وی و نقد آن پرداخته و می گويد: «فإن قلت: هلا قيل: إلا مودّة القربى: أو إلا المودة للقربى. و ما معنى قوله ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؟ قلت: جعلوا مكانا للمودة و مقرا لها، كقولك: لی فی آل فلان مودّة. ولى فيهم هوى و حب شديد، تريد: أحبهم و هم مكان حبى و محله، و ليست فِی بصلة للمودّة، كاللام إذا قلت: إلا المودّة للقربى، إنما هی متعلقة بمحذوف تعلق الظرف به فی قولك: المال فی الكيس. و تقديره: إلا المودّة ثابتة فی القربى و متمكنة فيها»[4] اگر گفته شود چرا عبارت «موده القربی» و «الموده للقربی» نيامده و معنای «فی» در اين آيه چيست می گوييم: کلمه «فی» در آيه به معنای ظرفيت است و بيان می دارد که ظرف و موطن و متعلق اين مودت اقربای پيامبر است کما اينکه عرب می گويد: «لی فی آل فلان موده» و يا می گويد: «المال فی الکيس».

بنابراين طبری مستندی جز همين نکته ادبی برای قولی که ترحج داده است نياورده و اين نکته نيز معلوم شد که نادرست است.

 

2. محمود زمخشری (538 هـ)

وی درباره آيه، دو قول را نقل می کند که همان قول دوم و سومی است که طبری آورده است. وی برای قول دوم که مقصود در آيه را اقربای پيامبر می داند چند روايت را نقل می کند:

«و القربى: مصدر كالزلفى و البشرى، بمعنى: قرابة. و المراد فی أهل القربى. و روى أنها لما نزلت قيل: يا رسول اللّه، من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودّتهم؟ قال: «علىّ و فاطمة و ابناهما»

و يدل عليه ما روى عن على رضى اللّه عنه: شكوت إلى رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم حسد الناس لی. فقال «أما ترضى أن تكون رابع أربعة: أوّل من يدخل الجنة أنا و أنت و الحسن و الحسين، و أزواجنا عن أيماننا و شمائلنا، و ذريتنا خلف أزواجنا»

وی سپس از قول سدی نقل می کند که گفته است « و قرئ: إلا مودّة فی القربى ﴿مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً﴾ عن السدّى أنها المودّة فی آل رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم‌» و بعد می گويد: « و الظاهر: العموم فی أى حسنة كانت، إلا أنها لما ذكرت عقيب ذكر المودّة فی القربى: دل ذلك على أنها تناولت المودّة تناولا أوّليا، كأنّ سائر الحسنات لها توابع. و قرئ: يزد، أى: يزد اللّه. و زيادة حسنها من جهة اللّه مضاعفتها، كقوله تعالى ﴿مَنْ ذَا الَّذِی يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً﴾ و قرئ: حسنى، و هی مصدر كالبشرى، الشكور فی صفة اللّه: مجاز للاعتداد بالطاعة، و توفية ثوابها، و التفضل على المثاب[5] : اينکه در ادامه آيه می فرمايد: ﴿و من يقترف حسنه﴾، کلمه حسنه شامل همه حسنات می شود اما با توجه به مودت فی القربی که در قبل بيان شده است معلوم می شود که محبت و مودت ذی القربای پيامبر، در راس حسنات قرار دارد و ساير نيکی ها تابع آن می باشند. مودت اهل بيت همانند روح ساير حسنات است و لذا اين محبت نباشد، ساير اعمال همانند کالبدهايی بدون روح و باطن است که ارزشی ندارد.


[3] برجستگی تفسیر زمخشری در نکات ادبی آن است. خود وی نیز در مقدمه تفسیر خویش این مساله را به صورت برجسته بیان کرده و می گوید: فهم دقایق قرآن نیازمند تخصص ویژه ای در حوزه ادبیات است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo