< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه تطهير و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

آيه تطهير

توضيح ديگری درباره وجه سوم استدلال به روايات

سخن در بررسی آيه تطهير و دلالت آن بر اهل کساء است. مرحوم شرف الدين چند وجه بر اختصاص اين آيه به اهل کساء بيان کردند که تا کنون سه وجه آن بيان شد. وجه سوم ايشان که از ساير وجوه مهم تر بود درخواست ام سلمه برای ورود به داخل کساء و جواب منفی پيامبر به ايشان است. در اين باره نقل های فراوانی بيان شده است البته در يکی از نقل ها آمده است که پيامبر به ام سلمه اجازه ورود به کساء را دادند. اما همان طور که گفته شد اين نقل نمی تواند به عنوان معارض نقل های ديگر شناخته شود زيرا ذيل روايت آمده است که پيامبر آن گاه به ام سلمه اجازه ورود داد که تشريفات تمام شده و دعا بر اهل کساء پايان يافته بود. در مورد اين حديث بايد گفت که مراد از اهل بيت، اهل بيت به معنای منسوبين پيامبر و يا پيروان و تابعين آن حضرت است.

 

نقل روايت کساء از عايشه و زينب

1. در صحيح مسلم آمده است: عن سفيه بنت شيبه قالت: قالت عايشه: «خَرَجَ النَّبِی صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ، مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی فَأَدْخَلَهُ، ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِی فَأَدْخَلَهُ، ثُمَّ قَالَ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾»[1] پيامبر اکرم(ص) صبح‌گاهی در حالی که کسائی بافته شده از موی سياه بر دوش داشت بيرون آمد. پس حسن بن علی، حسين، فاطمه و علی [عليهم السلام] بر او وارد شدند و با اجازه داخل کساء کشتند، سپس آن حضرت آيه تطهير را تلاوت فرمود.

2. مجمع (يا جميع بن عمير) چنين نقل می کند: «مجمع قال: دخلت مع أمی على عائشة فسألتها أمی قالت: أرأيت خروجك يوم الجمل ؟ قالت: إنه كان قدرا من الله فسألتها عن علی فقالت: تسألينی عن أحب الناس كان إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وزوج أحب الناس كان إلى رسول الله، لقد رأيت عليا و فاطمة و حسنا و حسينا و جمع رسول الله بثوب عليهم ثم قال: «اللهم إن هؤلاء أهل بيتی وحامتی فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا». فقلت: يا رسول الله أنا من أهلك؟ قال: تنحی فإنك إلى خير».[2] به همراه مادرم بر عايشه وارد شديم. مادرم از او سوال کرد: چرا در جنگ جمل وارد شدی و در مقابل اميرالمومنين(ع) ايستادی؟ عايشه گفت: اين امر به قضا و قدر الهی بود. (اين گونه توجيهات نادرست نوعا برای تبرئه نمودن خود از سوی افراد نقل شده است). بعد مادرم پرسيد: نظر شما درباره اميرالمومنين (ع) چيست؟ عايشه گفت: شما در باره کسی با من سخن می گويی که محبوب ترين افراد در نزد پيامبر بود. بعد جريان کساء را نقل می کند و در ادامه می گويد پيامبر دعا کرد و فرمود: خدايا اينها اهل بيت خاص من هستند (حميم به معنای دوست بسيار نزديک است). عايشه می گويد: به رسول الله (ص)‌ گفتم آيا من از اهل تو نيستم؟ فرمود: کنار برو. تو داخل اين مجموعه نيستی اما بر خيری.

طبرسی در «مجمع البيان» اين روايت را با سند از ثعلبی نقل می کند. وی بعد از نقل اقوال می گويد: «و قال أبو سعيد الخدری و انس بن مالك و وائلة بن الأسقع و عائشة و أم سلمة أن الآية مختصة برسول اللّه (ص) و علی و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السلام».[3]

3. در شواهد التنزيل در نقل ديگری از عايشه آمده است «... و لقد رأيت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم التف عليهم بثوبه وقال: اللهم هؤلاء أهلی»[4] . و نيز آمده که عايشه گفت: «قلت: يا رسول الله ألست من أهلك ؟ قال: إنك لعلى خير. ولم يدخلنی معهم. »[5]

4. در نقلی که از زينب همسر رسول الله (ص) آمده چنين نقل شده است: اسماعيل بن جعفر از پدرش جعفر بن ابيطالب نقل می کند «لما نظر النبی صلى الله عليه وآله وسلم إلى جبرئيل هابطا من السماء قال: من يدعو لی؟ من يدعو لی ؟ فقالت زينب: أنا يا رسول الله. فقال: ادعی لی عليا وفاطمة وحسنا وحسينا، فجعل حسنا عن يمينه وحسينا عن يساره وعليا وفاطمة تجاههم ثم غشاهم بكساء خيبری وقال: أللهم إن لكل نبی أهلا، وإن هؤلاء أهلی فأنزل الله تعالى: ﴿إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت﴾ فقالت زينب: يا رسول الله ألا أدخل معكم؟ قال: مكانك فإنك على خير إن شاء الله»[6] . پيامبر خدا (ص) ديد که جبرئيل از آسمان نازل می شود و دانست که حامل وحی الهی است. به اطرافيان خود فرمود: چه کسی است که از طرف من دعوت کند؟ دو بار اين سخن را فرمود. زينب می گويد من کلام ايشان را اجابت کردم. آن حضرت فرمود: برو و علی و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) را بياور. وقتی آنان را آوردم آنها را با کساء خيبری پوشاند و سپس آيه تطهير نازل شد. پيامبر خدا در حق آنان اين دعا را فرمود: «اللهم ان لکل نبی اهلا ... » زينب می گويد به ايشان گفتم: آيا من هم می توانم داخل کساء شوم؟ فرمود: در مکان خودت بمان تو به خير هستی انشاء الله.

در اين روايت پيامبر اکرم (ص)‌ در دعای خويش می فرمايد: «اللهم ان لکل نبی اهلا». آن حضرت در اين جريان به عنوان يک شخص عادی سخن نمی گويد بلکه ماموريت پيامبرانه خويش را ابلاغ می کنند. همين نکته گويای آن است که منظور از اهل بيت، افراد خاصی است. آن حضرت در اينجا حلقه اتصال ميان خويش و مساله نبوت را بيان می کند نه مساله زوجيت و خويشاندی را و لذا فرمود خدايا هر نبی اهلی دارد و اهل من افراد زير کساء هستند.

حاکم نيشابوری در «المستدرک» نيز همين روايت را آورده است اما به جای زينب در آن نام سفيه برده شده است: «لَمَّا نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى الرَّحْمَةِ هَابِطَةً، قَالَ: «ادْعُوا لِی، ادْعُوا لِی» فَقَالَتْ صَفِيَّةُ مَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَهْلَ بَيْتِی عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ...» [7]

نکته: همان طور که گفته شد در روايات کساء آمده است که پيامبر اکرم (ص) اهل بيت خود را با کسائی پوشاند. اين کساء پارچه ای ملافه مانند بوده که به نقل ام سلمه زير انداز آن حضرت بوده است و لذا نبايد آن را با عباهای امروزی مقايسه کرد. ابوالفتوح رازی در تفسير خويش ذيل آيه تطهير وقتی احاديث کساء را نقل می کند، کساء را به گليم معنا کرده است. در کتب لغت نيز کسی کساء را به عبا ترجمه نکرده است بلکه به معنای روپوش آمده است.

تا اينجا وجه سوم پايان يافت. اين روايات کالنار علی المنار و کالشمس فی رابعه النهار است. پيامبر اکرم (ص) با اين مجموعه می خواستند اين مطلب را برسانند که مراد از اهل بيت در آيه تطهير، تنها اهل کساء می باشند.

 

وجه چهارم:

در روايات متعددی از چند نفر از صحابه نقل شده است که پيامبر اکرم (ص) در مدت زمانی طولانی در هنگام نماز درب خانه حضرت زهرا(س) می آمدند و با عنوان اهل بيت بر اين خانواده سلام نموده می فرمودند: «الصلاه رحمکم الله» و سپس آيه تطهير را قرائت می فرمودند.

در اين روايات اين زمان ها برای اين عمل پيامبر ذکر شده است: چهل صبح، 6 ماه، 7 ماه، 9 ماه، و در نقلی 17 ماه آمده است. در نقلی نيز مساله به صورت مطلق بيان شده که ظهور در اين دارد که پيامبر تا آخر عمر اين حرکت را انجام می دادند. در اين نقل ها گاه بيان شده اين مساله در نماز صبح بوده است و در برخی ديگر هر 5 نماز بيان شده است .

روايات اين باب از اين قرار است:

1. در نقل انس بن مالک آمده است: «عن أنس أن النبی صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّم كان يمر ببيت فاطمة ستة أشهر، كلما خرج إلى الصلاة فيقول: الصَّلاةَ أَهْلَ الْبَيْتِ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّه لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطِهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾».[8]

2. در روايت ديگری از انس بن مالک چنين آمده: « عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ البَيْتِ. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾».[9]

3. در نقل ديگری آمده است: «عَن أنس رَضِی الله عَنهُ أَن رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم كَانَ يمر بِبَاب فَاطِمَة رَضِی الله عَنْهَا إِذا خرج إِلَى صَلَاة الْفجْر وَيَقُول الصَّلَاة يَا أهل الْبَيْت الصَّلَاة ﴿إِنَّمَا يُرِيد الله ليذْهب عَنْكُم الرجس أهل الْبَيْت وَيُطَهِّركُمْ تَطْهِيرا﴾».[10]

4. ابوسعيد خدری می گويد: «كان يجئ نبی الله صلى الله عليه وسلم إلى باب علی صلاة الغداة ثمانية أشهر [ و ] يقول: الصلاة رحكم الله ...»[11]

5. در روايت ديگری از وی تسعه عشر شهر آمده است: « روى أبو سعيد الخدری قال: لما نزلت هذه الآية، كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يأتی باب فاطمة وعلی تسعة أشهر عند كل صلاة فيقول ...»[12]

6. در نقل ابوالحمراء، خادم پيامبر چنين آمده است: « عن أبی الحمراء قال: والله لرأيت رسول الله صلى الله عليه تسعة أشهر - أو عشرة أشهر عند كل صلاة فجر يحرج من بيته حتى يأخذ بعضادتی باب علی (عليه السلام) ثم يقول: السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، فيقول علی وفاطمة والحسن والحسين: وعليك السلام ورحمة الله وبركاته. ثم يقول: الصلاة يرحمكم الله ﴿إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت وبطهركم تطهيرا﴾، ثم ينصرف إلى مصلاه. »[13]

7. در نقل ديگری اين جريان 8 ماه گزارش شده است: « رابطت المدينة سبعة عشر شهرا على عهد رسول الله إذا طلع الفجر جاء إلى باب علی وفاطمة فقال …»[14]

8. در نقل ابن عباس آمده است: « عَن ابْن عَبَّاس رَضِی الله عَنْهُمَا قَالَ شَهِدنَا رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم تِسْعَة أشهر يَأْتِی كل يَوْم بَاب عَلی بن أبی طَالب رَضِی الله عَنهُ عِنْد وَقت كل صَلَاة فَيَقُول: السَّلَام عَلَيْكُم وَرَحْمَة الله وَبَرَكَاته أهل الْبَيْت ﴿إِنَّمَا يُرِيد الله ليذْهب عَنْكُم الرجس أهل الْبَيْت وَيُطَهِّركُمْ تَطْهِيرا﴾ الصَّلَاة رحمكم الله كل يَوْم خمس مَرَّات»[15]

اکنون سوال می کنيم چرا پيامبر اکرم (ص) اين آيه را به صورت مکرر درب خانه اميرالمومنين(ع) و حضرت زهرا (س) خواندند، اما هرگز گزارش نشده که در جای ديگری آن را خوانده باشد؟ آيا کار پيامبر حکيمانه بود يا [نعوذبالله] بر اساس تمايلات و قوم و خويش بازی؟ اين مساله نشان می دهد تنها اهل کساء مشمول آيه بودند و اگر ديگران هم مشمول آن می بودند بايد لااقل يک بار هم برای ديگران انجام می شد. آن حضرت با اين کار می خواستند ذهن ها را متوجه اين امر کنند اما جای تعجب است که هر جا خدای متعال بر روی مساله ای اهميت بيشتری داده است، شيطان خلاف آن را درست کرده است. امام سجاد (ع) بعد از جريان کربلا و بازگشت به مدينه به بشير گفتند که مردم را فرا بخواند و سپس خطبه ای برای آنان خواندند. در آن خطبه فرمودند: ای مردم نمی توانم بيان کنم که با ما چه کردند اما همين را بگويم که اگر دستور داده بودند بر ما ظلم و اذيت کنند بيش از آنچه بر سر ما در آورده بودند در نمی آورند.

متاسفانه اين ها جناياتی بود که در مقابل آن همه سفارشات پيامبر راجع به اهل بيت صورت می گرفت. امام حسن(ع) و امام حسين(ع) افراد عادی نبودند که گريه کنند و لازم باشد پيامبر از منبر پايين بيايد و يا بر پشت پيامبر سوار شوند تا حضرت نماز را طولانی کند، بلکه اين صحنه ها را خدای متعال طراحی کرده است تا مردم با چشمان خود ببيند که پيامبر چقدر نيست به اهل بيت خويش احترام قائل است. آن حضرت ديگر چه کاری بايد انجام می دادند و چه سفارشی می کردند تا مردم متوجه امر شوند!

 

وجه پنجم

وجه ديگری که بيان می دارد آيه تطهير اختصاص به اهل کساء دارد، استناد حضرت اميرالمومنين (ع) و برخی ائمه اطهار(ع) به آيه تطهير و شمول آنان در اين آيه شريفه است. و کسی آنان را در اين کار انکار نکرده است. اما هيچ جا روايتی حتی روايت مرسله ای نقل نشده که يکی از همسران پيامبر چنين ادعا کرده باشد که آيه در حق او نازل شده است. بنابراين در اين سو وجه مثبت وجود دارد اما آن طرف نيست. استشهاد ائمه اطهار (ع) به اين آيه از اين قرار است:

1. امام علی (ع): « عن علی عليه السلام قال، جمعنا رسول الله فی بيت أم سلمة أنا وفاطمة وحسنا وحسينا، ... فقالت أم سلمة: يا رسول الله فأنا - ودنت منه - فقال: أنت ممن أنت منه وأنت على خير»[16] .

2. حضرت زهرا (س): « عن فاطمة ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله أنها أتت النبی صلى الله عليه وسلم فبسط لها ثوبا فأجلسها عليه ثم جاء ابنها حسن فأجلسه معها، ثم جاء حسين فأجلسه معها ثم جاء علی فأجلسه».[17]

3. امام حسن مجتبی (ع): « يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ اتَّقُوا اللَّهَ فِينَا، فَإِنَّا أُمَرَاؤُكُمْ وَضِيفَانُكُمْ، وَنَحْنُ أَهْلُ البيت الذی قال الله تَعَالَى: ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ »[18] .

4. امام سجاد (ع): « قَالَ عَلِی بْنُ الحسين رضی الله عنهما لرجل من الشام: أَمَا قَرَأْتَ فِی الْأَحْزَابِ ﴿إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾؟ فقال: نعم، ولأنتم هم؟ قال: نعم».[19]

دو احتجاج نيز در منابع شيعی نقل شده است که امام علی (ع) توسط اين آيه احتجاج نمودند : يکی در گفت گوی ايشان با ابوبکر و ديگری در شورای شش نفره.

در همايش زاهدان، يکی از عالمان اهل سنت اين گونه بيان داشت که همه می دانند ام المومنين عايشه در بيان و اظهار فضايل و مناقب خود کوتاهی نمی کرد. اما يک جا شنيده نشده است که وی گفته باشد من مشمول آيه تطهير هستم (علاوه بر اينکه همان طور که گفته شد عايشه اذعان کرده است که آيه تطهير اختصاص به اهل کساء دارد).

نکته ای در مورد آيه تطهير باقی مانده و آن مساله سياق است. برخی مانند آلوسی و ابن کثير گفته اند آيه هم شامل ازواج پيامبر و هم اهل کساء می شود. سياق، دلالت بر ازواج و روايات دلالت بر وارد بودن اهل کساء دارد. انشاء الله در جلسه آينده اين مساله را مورد بررسی قرار می دهيم. برای مطالعه در اين باره به تفسير «مجمع البيان»، و تفسير «الميزانی ، ذيل آيه تطهير مراجعه شود.

 


[2] فرائد السمطین، جوینی خراسانی، ج1، ص368، ح296 ؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص39، ح684.
[3] مجمع البیان، طبرسی، ج7-8، ص357.
[6] شواهدالتنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص32، ح673 ؛ فرائد السمطین، ج2، ص1819، ح362.
[9] سنن ترمذی، ج4، ص198، ح3206، کتاب التفسیر.؛ مشکل الاثار، ابوجعفر طحاوی، ج1، ص338
[10] الدر المنثور، سیوطی، ج6، ص533.
[15] الدر المنثور، سیوطی، ج6، ص535.
[16] شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص32، ح672.
[18] تفسیر ابن کثیر، ج5، ‌ص458. ؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج2، ص18
[19] تفسیر ابن کثیر، ج5، ص459. ؛ تاریخ طبری، ج22، ص13

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo