< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حديث سفينه در مراجعه هشتم کتاب المراجعات

بررسی حديث سفينه از جهت دلالت

درباره حديث سفيه نوح (ع) از نظر متن و سند مباحثی مطرح شد و معلوم گرديد که اين حديث شريف با توجه به تعداد راويان آن از صحابه و تابعين و ديگران در زمره احاديث متواتر قرار دارد. مضافا بر اينکه بر صحت آن برخی از علمای معتبر اهل سنت تصريح کرده اند. همچنين در مباحث گذشته برخی از مناقشاتی که در اين زمينه وجود داشت بررسی و نقد شد و در نهايت معلوم شد که از نظر سندی جای مناقشه ای در اين حديث نيست و علم داريم که پيامبر اسلام درباره اهل بيت (ع) اين سخن را فرموده اند.

از جهت دلالت هم به اين نتيجه رسيديم که متن اين تشبيه بيان گر آن است که اهل بيت پيامبر شاخص هدايت و رستگاری هستند و دوری از آنها موجب هلاک و مستوجب گرفتار شدن در عذاب اخروی است. کسانی که از آنها پيروی کرده و به آنها تمسک جويند همانند پيروان حضرت نوح (ع) از طوفان، نجات می يابند و کسانی که از آنان سرپيچی کنند مانند کافران قوم نوح که تخلف کردند، گرفتار هلاکت دنيوی و عذاب اخروی می شوند.

 

شاخص ترين دلالت های حديث سفينه

تشبيهی که در اين روايت آمده است چند لازمه و نتيجه را به همراه دارد که در ذيل به آنها اشاره می شود:

1. اهل بيت پيامبر (عليهم السلام) معيار و شاخص هدايت هستند.

2. اطاعت از اهل بيت(ع) واجب و مخالفت با آنها حرام است. اين مساله هم به حکم عقل و هم نقل است. عقل سليم حکم می کند که آنچه مايه نجات است را برگزيند و از آنچه مايه خسران است برحذر باشد. حال طبق فرمايش پيامبر اکرم(ص) در اين روايت، اهل بيت ميزان و معيار هدايت و نجات اند، و لذا پيروی از آنان عامل هدايت و مخالفت با آنان عامل خسارت و عذاب است .

همين مطلب در آيات و روايات نيز آمده است مانند اينکه فرمود: ﴿قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً﴾[1] خدای متعال امر فرموده که خودمان را از عذاب و خسران دور نگاه داريد و از خداوند و پيامبر او و اولی الامر ايشان اطاعت کنيد.

3. لازمه ديگرِ تشبيه به کار رفته در حديث سفينه آن است که اهل بيت (ع) معصوم هستند زيرا آنگاه آنان شاخص نجات و هلاکت هستند که از انحراف مصون باشند. مقتضای خود تشبيه نيز همين مساله است زيرا اگر در کشتی حضرت نوح(ع) روزنه ای می بود، کم کم آب وارد آن شده و باعث هلاکت سواران آن می گرديد. پس کشتی نوح (ع) ‌بی عيب و نقص بود؛ همين ويژگی در مورد اهل بيت(ع) نيز هست به اين معنا که آنان از هرگونه خلل و نقصی که به امر هدايت آسيب زند مبرا هستند. اين مساله شبيه آيه شريفه قرآن است که فرمود: ﴿لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميد﴾[2] . مضافا بر اينکه وجوب اطاعت مطلق و حرمت مخالفت مطلق، دليل بر آن است که هيچ گونه لغزشی در مورد آنها راه ندارد.

نکته: تمام آنچه با وجه شبهِ در روايت سنخيت داشته باشد يعنی در راستای مساله هدايت و نجات از گمراهی باشد، از اين روايت قابل استفاده خواهد بود. به بيان ديگر لفظ و قالب، تابع محتوا است و در مقام تشبيه آن مقدار از الفاظ استفاده می کنيم که ملاک و وجه شبه را تامين کند. مثلا ويژگی ديگر اين کشتی آن بود که ناخدای آن فردی معصوم بود. پس می توان گفت در مورد کشتی هدايت نيز ناخدا بايد فردی معصوم باشد. بنابراين همه آنچه در وجه شبه دخالت داشته باشد، مدلول کلام و مراد متکلم خواهد بود مگر آنچه با دليل خارج است مانند اينکه ناخدا در آنجا پيامبر بود اما در اينجا معصوم است اما نبی نيست.

4. ويژگی ديگری که از روايت استفاده می شود مساله افضليت اهل بيت (ع) است. وجه آن اين است که در اينجا چند فرض متصور است:

الف) يکی اينکه در ميان امت اسلامی غير از اهل بيت کسانی بودند که از نظر علمی و اخلاقی با آنها برابر بودند. اين فرض باطل است زيرا لازم می آيد پيامبر اکرم (ص) ترجيح بلا مرجح نموده باشند که قبيح است.

ب) فرض ديگر آن است که در ميان امت اسلامی کسانی بودند که به لحاظ ويژگی های ارزشی از اهل بيت (ع) بالاتر بودند. اين فرض از فرض قبلی اقبح است زيرا ترجيح مرجوح بر راحج را به دنبال دارد.

ج) فرض سوم آن است که ديگران نسبت به اهل بيت (ع) مرجوع بودند. اين فرض صحيح است. پيامبر اکرم (ص)‌ آنچه می فرمودند وحی الهی بود و از روی هوا و هوس سخن نمی گفتند ﴿وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌. إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی يُوحى[3] و معياری که برای ارزش گذاری بکار می بردند فرمايش قرآن بود که می فرمايد: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم.[4]

5. با توجه به شاخص هايی که بيان شد، مساله امامت اهل بيت (ع) نيز استفاده می شود و لذا اين حديث به عنوان يکی از دلايل امامت اهل بيت (ع) به شمار می رود. امام، در لغت به کسی گفته می شود که به او اقتدا می شود و در اصطلاح عبارت است از «الامامه رئاسه عامه فی امور دين و الدنيا نيابه عن النبی» که تعريف پذيرفته شده ميان همه مذاهب اسلامی است. در قرآن کريم نيز امام به همين معنا به کار رفته است. بر اين اساس اولا وقتی معنای حديث سفينه اين است که اطاعت از اهل بيت واجب و مخالفت با آنان حرام است، به معنای تبعيت از آنان است که همان معنای امامت است؛ ثانيا يکی از شرايط امامت، افضليت است و از حديث شريف سفينه افضليت اهل بيت (ع)‌ استفاده می شود؛ ثالثا يکی ديگر از شرايط امام، عصمت است و طبق اين حديث شريف، اهل بيت (ع) معصوم بودند پس امام اند.

آنچه بيان شد شاخص ترين نتايج و مداليلی بود که اگر فردی با توجه به يک فهم عرفی و خالی از هوا و هوس به اين حديث بنگرد برای او حاصل می شود.

 

بيان ويژگی های حديث سفينه در کلام بزرگان اهل سنت

اما «خوشتر آن باشد كه سرّ دلبران / گفته آيد در حديث ديگران‌». بعضی از علمای اهل سنت نيز برخی از همين نتايج را در مورد اين حديث شريف اذعان نموده اند که در ادامه به چند نفر از آنان اشاره می شود:

1. علامه سمهوی مصری در کتاب «جواهر العقدين»[5] می گويد: «قوله صلّى‌ اللَّه عليه [وآله‌] وسلّم: مثل أهل بيتی فيكم مثل سفينة نوح فی قومه. الحديث. وجهه: إنّ النجاة ثبت لأهل السفينة من قوم نوح عليه السلام ... و محصّله: الحثّ على التعلّق بحبلهم وحبّهم وإعظامهم شكراً لنعمة مشرّفهم صلّى‌ اللَّه عليه [وآله‌] وسلّم، والأخذ بهدی علمائهم ومحاسن‌ أخلاقهم وشيمهم. فمن أخذ بذلك نجا من ظلمات المخالفة، وأدّى‌ شكر النعمة الوارفة، ومن تخلّف عنه غرق فی بحارالكفران وتيّار الطغيان، فاستوجب النيران‌» معنای بدست آمده از اين حديث آن است که تشويق می کند و بر می انگيزد تا به ريسمان اهل بيت تمسک شود و آنان را دوست داشته شده و مورد تعظيم قرار دهند، تا به اين وسيله از نعمت کسی که اين شرافت را برای ما بيان کرده سپاسگذاری کنيم. اين حديث تشويق می کند که از عالمان اهل بيت و اخلاق و منش آنها تبعيت شود همان طور که از پيامبر تبعيت می شود. هر کسی به آنها تمسک کند از ظلمت های مخالفت نجات می يابد و نعمت واسع الهی را شکر گزاری کرده است، اما هر کس تخلف کند در دريای کفران نعمت غرق شده و گرفتار امواج طغيان و عذاب جهنم می شود.

2. المناوی، شارح «الجامع الصغير» سيوطی،‌ در اين باره می گويد: «و قال المنّاوی [إن مثل أهل بيتی‌] فاطمة وعلی وابنيهما، وبينهما أهل العدل والديانة [فيكم مثل سفينة نوح، من ركبهانجا، ومن تخلّف عنها هلك‌] وجه التشبيه: أنّ النجاة ثبتت لأهل السفينة من قوم نوح، فأثبت المصطفى صلّى‌ اللَّه عليه [وآله‌] وسلّم لأمّته بالتمسّك بأهل بيته النجاة، وجعلهم وصلةً إليها.

ومحصوله: الحثّ على التعلّق بحبهم وحبلهم وإعظامهم شكراً لنعمة مشرّفهم، والأخذ بهدی علمائهم، فمن أخذ بذلك نجا من ظلمات المخالفة، وأدّى‌ شكر النعمة المترادفة. ومن تخلّف عنه غرق فی بحار الكفران وتيّار الطغيان، فاستحق النيران، لما أنّ بغضهم يوجب النار كما جاء فی عدّة أخبار» امت پيامبر به شرط آنکه به کشتی اهل بيت (ع) ‌تمسک کنند، نجات می يابند. پيامبر اکرم (ص) در اين تشبيه، تمسک به اهل بيت (ع) را عامل نجات و ايصال به مطلوب دانسته است همان گونه که کشتی نوح (ع) مسافران خود را به مطلوب رساند و تنها ارائه طريق نکرد. بحث پيروی از اهل بيت (ع) تنها ارائه طريق نيست بلکه فرد را با خود به ساحل نجات می رساند.

وی سپس می گويد: «كيف وهم أبناء أئمّة الهدى ومصابيح الدجى، الّذين احتجّ اللَّه بهم على عباده، وهم فروع الشجرة المباركة وبقايا الصفوة، الّذين أذهب عنهم الرجس وطهّرهم، وبرّأهم من الآفات، وافترض مودّتهم فی كثير من الآيات، وهم العروة الوثقى، ومعدن التقى.

واعلم أنّ المراد بأهل بيته فی هذا المقام العلماء منهم، إذ لا يحثّ على التمسّك بغيرهم وهم الّذين لا يفارقون الكتاب والسنّة حتّى يردوا معه على الحوض»».[6] چگونه آنها اين ويژگی را نداشته باشد در حالی که آنها ابناء ائمه هدا و چراغ های نورانی در تاريکی ها هستند. کسانی که خداوند توسط آنها بر بندگان احتجاج نموده است کما اينکه انبياء اتمام حجت بر بشر بودند. آنها شاخه های آن درخت مبارکی هستند که خداوند متعال رجس و پليدی را از آنها برداشته و طهارت ويژه ای به آنها داده است. همان ها که مودت و دوستی نسبت به آنها در آيات فراوانی بيان شده است.

اما اهل بيت چه کسانی هستند؟ وی می گويد مراد از اهل بيت (ع)، در اينجا همه بستگان پيامبر نيست، بلکه عالمان آنان مورد نظر است زيرا بحث در اين روايت سخن از تمسک و پيروی است در حالی که تمسک به غير علما وجهی ندارد. پس مراد کسانی است از آنها است که از کتاب و سنت جدا نمی شوند تا بر حوض بر پيامبر وارد شوند.

3. ابن حجر مکی هيتمی در کتاب «الصواعق المحرقه» در اين باره می گويد: «و وجه تشبيههم ب «السفينة» فيما مرّ: أنّ من أحبّهم و عظّمهم شكرا لنعمة مشرّفهم صلّى اللّه عليه و آله، و أخذ بهدی علمائهم نجا من ظلمة المخالفات، و من تخلّف عن ذلك غرق فی بحر كفر النعم، و هلك فی مفاوز الطّغيان.» [7] وجه تشبيه اهل بيت(ع) به کشتی نوح(ع) آن است که کسی که نسبت به آنها محبت داشته و آنها را بزرگ شمارد و از عالمان آنها پيروی و تبعيت کند، از تاريکی های مخالفت نجات می يابد اما کسی که از آنان تخلف کند در دريای کفران نعمت غرق شده و در گودال ها و پرتگاه های طغيان هلاک می شود.

 

بررسی و نقد چند اشکال وارد شده بر اين حديث

1. برخی گفته اند مراد از تمسک به اهل بيت در اين روايت يا همه اهل بيت است يا بعض نامعين و يا بعض معين. هر کدام مورد نظر باشد نادرست است، زيرا تمسک به همه آنها صحيح نيست بدان خاطر که در ميان آنها اختلافات فراوانی وجود داشته است تا حدی که گاه به حد تعارض می رسد پس نمی توان از همه آنها پيروی کرد. پيروی از بعض نامعين نيز مجهول بوده و مشکلی را حل نمی کند مثل اينکه معلوم نشود از امام صادق (ع) پيروی شود يا عبدالله بن حسن (نفس زکيه). اگر بعض معين نيز مورد نظر باشد ترجيح بلا مرجح است.

پاسخ اين اشکال با توجه به آنچه بيان شد روشن است. مراد از تمسک به اهل بيت، وجه اخير يعنی بعض معين است و همان طور که عالمان اهل سنت نيز گفته اند آن بعض معين، عالمان از اهل بيت (ع) است که مصداق آيه تطهير و حديث ثقلين هستند. در برخی از جاها نيز تصريح شده که آنان علی بن ابيطالب (ع) و فرزندان او هستند.

2. بعضی گفته اند حديث «أصحابی كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم‌» در کنار اين حديث قرار گرفته و معنای آن را بيان می کند به اين صورت که بايد گفت طبق اين دو حديث، پيامبر اکرم (ص) دو دستور به امت اسلامی داده است: در شريعت به اصحاب بنگرند و از آنها پيروی کنيد و در طريقت اهل بيت (ع) را الگوی خود قرار دهند .

گوينده اين سخن فخر رازی و آلوسی است که مشرب تصوف دارند. معمولا اهل سنتی که اين مشرب را دارند، اقطاب خود را معصومين می دانند. آنان خواسته اند با اين امر برای مشرب خود توحيهی داشته باشند، زيرا اين حديث به آن معنا است که لازم نيست تنها از علی بن ابيطالب (ع) پيروی کنيد بلکه به ديگر صحابه نيز می توان تمسک کرد.

اما اولا اين حديث ريشه و اصلی نداشته و اکابر اهل سنت به ضعف سند آن اذعان نموده اند.[8] ابن حزم اندلسی در کتاب «الفصل فی الملل و الهواء و النحل»[9] ، دلايل متعددی بر رد اين حديث اقامه کرده است. مرحوم مير حامد حسين هندی نيز در کتاب «عبقات الانوار»، 29 دليل بر بطلان اين حديث ذکر کرده اند.

ثانيا تقسيم بندی دين به شريعت و طريقت و حقيقت تقسيمی بی مبنا و نادرست است. در اسلام مرزی ميان اين سه امر نيست و آنها يکی اند. اين اصطلاحی نيست که در شرع و کلام پيامبر اکرم (ص) آمده باشد بلکه توسط متصوفه گفته شده و لذا نمی توان به عنوان شاخص فهم حديث از آن استفاده کرد.

ثالثا بر فرض که شريعت به قول شما از اصحاب گرفته شود، افرادی چون علی بن ابيطالب(ع) و امام حسن مجتبی (ع) نيز جز اصحاب بودند پس بايد شريعت از آنها اخذ شود.

رابعا از جمله ضعف های اين حديث آن است که در ميان خود اصحاب اختلافات شديدی بود تا جايی که جنگ های خونينی ميان آنها شکل گرفته است و تمسک به آنها مستلزم تناقض است. آيا می توان هم به علی بن ابيطالب(ع) تمسک کرد و هم به معاويه در حالی که وی در مقابل آن حضرت قرار گرفته داشت؟ آيا می توان هم از عمار پيروی کرد و هم از عمر و عاص که در صحنه نبرد مقابل هم قرار گرفته بودند؟

 

نکته ای درباره احترام به سادات

همه سادات به جهت نسبتی که به پيامبر اکرم (ص) و اهل بيت (ع) دارند، لازم الاحترام هستند. احترام به آنها به خاطر احترام به اين خاندان و خصوصا حضرت زهرا(س) يکی از شروطی است که باعث قرب الهی می شود. در احوالات شهيد مطهری نقل شده که راننده ايشان از سادات بودند. در ماه رمضانی شهيد مطهری وی و خانواده اش را برای ضيافت افطاری به منزل خود دعوت می کند. اين راننده می گويد وقتی درب خانه ايشان رسيديم و شهيد مطهری فهميدند که من آمده ام با پای برهنه و با سرعت به خيابان دويدند و در کوچه ايستادند. وقتی سوال کردم چرا آقا چنين می کنيد؟ فرمودند شما فرزندان حضرت زهرا(س) هستيد. اينگونه است که شهيد مطهری، مطهری می شود.

در خاطرات آقا ميرزا جواد تهرانی که در مشهد می زيستند نوشته اند، يک روز عيد يکی از سادات به زيارت ايشان آمده و همراه خود فرزند کوچکش را نيز آورده بودند. اين بچه طبق عادت بچگی خود در اتاق ها می گشت و داخل و خارج از آنها می شد. پدر اين بچه می گويد: ديدم مرحوم آقا ميرزا جواد گاه بلند شده و می نشيند. گفتم آقا ببخشيد اين بچه شما را اذيت می کند. چرا بلند می شويد و می نشينيد. فرمودند: چون اين بچه فرزند حضرت زهرا(س) است وقتی وارد اتاق می شود من جلوی پای او بلند می شوم تا وی را احترام کنم.

اين نکته يکی از اسرار است که اگر همين کارهای ريز را انسان انجام دهد، روزنه هايی برای او باز می شود و لازم نيست به دنبال انجام کارهای بزرگ باشد.


[8] ر. ک الرسائل العشر، آیت الله میلانی. نویسنده این کتاب به بررسی احادیث موضوعه ای که در نقطه مقابل احادیث اهل بیت (ع) جعل شده می پردازند که از جمله آنها حدیث اصحابی کالنجوم است .
[9] الفصل فی الملل و الهواء و النحل، ابن حزم اندلسی، ج3، ص27.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo