< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

99/04/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقيقت جهنم

چگونگی کیفرها و پاداش های اخروی

در دو گفتار پیشین این مساله از منظر قرآن کریم بررسی شد که فلسفه مجازات های دوزخ و نیز پاداش ها و نعمت های بهشت عبرت گرفتن و بازگشت نیست کما اینکه برخی مطرح کرده اند، بلکه یکی تمیز میان خبیث و طیب و دیگری رسیدن به نتیجه اعمالی است که فرد در دنیا انجام داده است (مراد از اعمال در اینجا اعم از اعمال جوانحی مانند کفر و شرک و اعمال جوارحی است).

این نکته را نیز دوباره یادآوری می کنیم که عبرت گرفتن از مجازات ها و پاداش ها مربوط به اخبار و بیان آن ها است نه حقیقت آنها.

بعد از دانستن چرایی کیفرها و پاداش ها اکنون پرسشی که مطرح می شود درباره چگونگی این کیفرها و پاداش ها است. در اینجا سه فرض قابل بحث است:

1. کیفرها و پاداش های اخروی را از مقوله قراردادها و اعتبارها از سوی مولای حکیم است، همانند مجازتهای و پاداش هایی که در جوامع بشری از سوی حاکمان وضع می شود.

2. رابطه اعمال ما با کیفرها و پاداش های اخروی رابطه سببیت است، به این معنا که اعمال انسان در دنیا سبب است و کیفرها و پاداش ها نتیجه این اعمال است.

3. فرض عینیت میان اعمال و جزاء است به این معنا که خود عمل با صورتی مناسب با جهان آخرت تجسم پیدا کرده و به فرد داده می شود. عبادت اینجا با چهره نعیم بهشتی و معصیت اینجا با چهره عذاب دوزخی ظاهر می شود.

برای اینکه ببینیم نسبت میان اعمال ما و پاداش ها آیا فرض اول یعنی اعتباری است یا نه، به قرآن کریم رجوع می کنیم. از برخی آیات قرآن کریم می توان این فرض را استفاده کرد:

الف) «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‌ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‌»[1] : يقيناً خدا از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را به بهاى آنكه بهشت براى آنان باشد خريده ؛ همان كسانى كه در راه خدا پيكار مى‌كنند ، پس [ دشمن را ] مى‌كشند و [ خود در راه خدا ] كشته مى‌شوند [ خدا آنان را ] بر عهده خود در تورات و انجيل و قرآن [ وعده بهشت داده است ] وعده‌اى حق ؛ و چه كسى به عهد و پيمانش از خدا وفادارتر است ؟ پس [ اى مؤمنان ! ] به اين داد و ستدى كه انجام داده‌ايد ، خوشحال باشيد ؛ و اين است كاميابى بزرگ.‌

ظاهر این آیه این است که میان خداوند و مومنین قراردادی است

ب) «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ‌ إِنَّ عَذابي‌ لَشَديد»[2] : و [ نيز ياد كنيد ] هنگامى كه پروردگارتان اعلام كرد: اگر سپاس گزارى كنيد ، قطعاً [ نعمتِ ] خود را بر شما مى‌افزايم ، و اگر ناسپاسى كنيد ، بى‌ترديد عذابم سخت است‌.

شکر نعمت همانگونه که در روایات آمده است به معنای استفاده این نعمت ها در راه درست خویش است. این آیه نیز خالی از اشعار نسبت به آنچه گفتیم نیست.

ج) امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه می فرماید: « فَالْحَقُّ أَوْسَعُ‌ الْأَشْيَاءِ فِي التَّوَاصُفِ‌ وَ أَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ َو لِعَدْلِهِ فِي كُلِّ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ صُرُوفُ قَضَائِهِ وَ لَكِنَّهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يُطِيعُوهُ وَ جَعَلَ جَزَاءَهُمْ عَلَيْهِ مُضَاعَفَةَ الثَّوَابِ تَفَضُّلًا مِنْهُ وَ تَوَسُّعاً بِمَا هُوَ مِنَ الْمَزِيدِ أَهْلُه‌ »[3] : حق از همه چیز در مقام توصیف گسترده تر و وسیع تر است و از همه چیز در مقام اجرا و عمل، محدودتر است. حق و مسئولیت امری دو طرفی است به این معنا که برای هر کسی حقی باشد مسئولیتی نیز هست و در جایی که مسئولیتی باشد، حقی نیز هست. اگر یک نفر را بجوییم که حق درباره او یکطرفه باشد او تنها خدای متعال است زیرا او دارای قدرت مطلق است در مقابل هیچ کس قدرتش محدود نیست. دیگر اینکه افعال او عادلانه است و هر کاری انجام می دهد در جای خود انجام می دهد و لذا جایی برای سوال باقی نمی ماند. با این حال خدای متعال برای خودش حقی را مقرر کرده و آن حقِ اطاعت است و به بندگانی به آن عمل می کنند ثواب عطا می کند.

د) از مجموعه آیاتی که در مورد پاداش های اخروی وعده داده شده و نسبت به عذاب های جهنم وعید داده شده نیز فرض اعتباری بودن بدست می آید: «وَعَدَ اللَّهُ‌ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيم. ‌وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيم‌».[4] «وَعَدَ اللَّهُ‌ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقيم‌»[5] . «وَعَدَ اللَّهُ‌ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‌ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ »[6] . «وَ نادى‌ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ‌ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمين‌».[7]

ه) وعده هایی که خداوند در دنیا به مومنین داده است نیز می تواند موید این فرض باشد. «وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ‌ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرين‌»[8] : و [ ياد كنيد ] هنگامى كه خدا پيروزى بر يكى از دو گروه [ سپاه دشمن يا كاروان تجارتى قريش ] را به شما وعده داد ، و شما دوست داشتيد بر كاروان تجارتى قريش دست يابيد ، ولى خدا مى‌خواست پيروزى در ميدان جنگ را با فرمان نافذى [ كه داير بر پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان جارى ساخته بود ] تحقّق دهد و ريشه كافران را قطع كند.

درباره مادر حضرت موسی (ع) می فرماید: «فَرَدَدْناهُ إِلى‌ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ‌ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‌»[9] .

و) موید دیگر آیاتی که در آن ها کلمه اجر به کار رفته است که نشان دهنده آن است که کاری انجام شده و فرد مستحق دریافت اجرت شده است. «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيما»[10] . «فَلْيُقاتِلْ في‌ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ في‌ سَبيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ‌ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً »[11] . «بَلى‌ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ‌ أَجْرُهُ‌ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‌».[12]

وقتی آیات مربوط به اجر در دنیا مورد دقت قرار گیرد معلوم می شود که همین معنا مورد نظر است. در مورد ساحرین زمان حضرت موسی (ع) می فرماید: «وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبين‌»[13] . یا در مورد دختر حضرت شعیب (ع) آمده است: «إِنَّ أَبي‌ يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ‌ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا».[14]

ز) بخشی از آیات بیان گر جزاء است که پاداش های بهشت و عذاب های جهنم را جزاء می داند. این آیات دو دسته است: برخی بیان گر آن است که خود عمل جزا است. این آیات موید فرض سوم است که عینیت میان عمل و جزا را بیان می کند. برخی دیگر بیان گر آن است که در ازای عمل جزاء قرار می گیرد. «الْيَوْمَ تُجْزى‌ كُلُ‌ نَفْسٍ‌ بِما كَسَبَت‌»[15] . «وَ مَأْواهُمْ‌ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُون‌».[16] «إِنَّ الَّذينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُون‌».[17]

یک شاهد دیگر در مورد برخی تشریعات الهی است که تعبیر جزا آمده است: «وَ السَّارِقُ‌ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ ».[18]

بنابراین ماحصل شواهدی که بیان شد این است که می توان کیفرهای و پاداش های اخروی را از مقوله اعتبار و قرارداد دانست. ادامه بحث در جلسه آینده بیان می شود.


[3] نهج البلاغه، خطبه 216.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo