< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

98/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کاربرد علم عرفی و اطمينان آور در اعتقادات

کاربرد علم اطمينان آور در روايات

در جلسه قبل هفت روايت بيان شد که در آن کلمه علم، به معنای علم عرفی آمده بود و نه به معنای علمی که در صناعت برهان به کار رفته و احتمال خلاف در آن به صفر رسيده است. در ادامه به بررسی چند روايت ديگر در اين باره می پردازيم:

8. عبدالسلام صالح هروی می گويد از حضرت امام رضا (ع) شنيدم که فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا»: خداوند رحمت کند بنده ای را که امر ما را احيا کند. هروی می گويد از امام سوال کردم اين امر چگونه ممکن است؟ فرمود: «يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»[1] احيای امر ما به اين است که علوم ما را فرا گيرند و به مردم تعليم دهند. اگر مردم نيکی ها و محاسن کلام ما را بدانند از ما تبعيت می کنند. شاهد اين حديث در تعبير تعليم علوم است. اين علوم به دو صورت قابل تعليم است: يکی فراگيری بی واسطه از معصوم (ع)، و ديگر فراگيری با واسطه و از طريق نقل موثق. بر هر دو صورت اطلاق علم شده است. در ادامه روايت نيز آمده است که اگر مردم از طريق عالمی مورد اعتماد محاسن کلام اهل بيت (ع) را بدانند، تابع می شوند. اين علم نيز همان علم عرفی و اطمينان آور است.

9. معاويه بن عمار از امام صادق (ع) پرسيد: فردی از شيعيان شما، احاديث شما را روايت کرده و در ميان مردم نشر می دهد و اين مطالب را در دل ها جا می اندازد. از آن سو فرد ديگری از شيعيان شما است که عابد است و روايتی را نقل نمی کند. کدام يک از اين دو افضل است؟ حضرت فرمود: «الرَّاوِيَةُ لِحَدِيثِنَا يَشُدُّ بِهِ‌ قُلُوبَ‌ شِيعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ»: کسی که حديث ما را روايت کند که باعث محکم شدن دل های شيعيان ما می شود از هزار عابد بالاتر است. دلالت اين حديث نيز روشن است زيرا در آن خبر واحد ثقه معتبر دانسته شده و از آن تعبير به علم شده است.

نکته ای در مورد يقين و اطمينان

تلقی برخی اين است که درجه اطمينان از يقين يک درجه کمتر است در حالی که اين مطلب بر خلاف لغت و کاربرد قرآنی است. در لغت برای کلمه اطمينان، معنايی بيان شده که بالاتر از يقين است. در قرآن کريم نيز درباره حضرت ابراهيم (ع)‌ آمده است: ﴿قالَ بَلى‌ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبی[2] . شکی نيست که حضرت ابراهيم (ع)‌ دارای يقين به معاد بودند اما می خواستند درجه آن يقين بالاتر رود و به درجه اطمينان برسد، لذا از خدای متعال درخواست نمودند. در آيه ديگری آمده است: ﴿الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب[3] اين آيه شريفه نيز گويای آن است که اطمينان يک درجه بالاتر از يقين است. در آخر سوره فجر نيز که منسوب به امام حسين (ع) است آمده است: ﴿يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة﴾[4] . بنابراين کلمه اطمينان لفظی است که در کاربرهای لغوی و قرآنی بيان گر معنايی بالاتر از يقين است .

نکته ای در رابطه علم و عمل

علم و عمل با هم در تعامل و هم افزاری هستند. فردی که علم دارد، علم او به عمل دعوت می کند. اگر عمل کند آن علم تقويت می شود، و دوباره علم تقويت شده انگيزه برای عمل می شود و انجام عمل آن علم را قوت می بخشد. حضرت امام علی (ع)‌ در نهج البلاغه می فرمايد: «الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ [أَجَابَ‌] أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْه‌»[5] : علم و عمل پيوندى نزديك دارند. و كسى كه دانست بايد به آن عمل كند، چرا كه علم، عمل را فراخواند، اگر پاسخش داد مى‌ماند و گر نه كوچ مى‌كند.

بنابراين علم و عمل هم افزاری دارند. بله اگر علم حصولی صرفا انباشت مفاهيم در ذهن باشد، نه تنها فايده ای ندارد، بلکه حجاب می شود. قرآن کريم می فرمايد: ﴿أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‌ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‌ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُون.[6]

10. در روايات بسياری از امامان اهل بيت (ع) آمده است که شيعيانی که نمی توانستند معارف و احکام دينی خود را به صورت مستقيم از آنان فرا بگيرند، به عالمان مورد وثوق ارجاع داده اند. اين مطلب با توجه به اينکه اولا: آنچه در باب دين مطلوب و مورد توصيه موکد شارع مقدس است، ايمان بر مبنای علم است و ثانيا: در عرف مردم خبر ثقه علم آور است، گويای آن است که ارجاع ائمه اطهار (ع) به عالمان موثق به اين معنا است که آنچه آنان بيان می کنند علم است. در ادامه چند نمونه در اين باره بيان می شود:

الف) ابو حماد رازی می گويد در سامرا خدمت حضرت امام هادی (ع) رسيدم و از حلال و حرام از ايشان سوال کردم، و ايشان پاسخ مرا دادند. در هنگام رفتن به من فرمودند: «يَا حَمَّادُ إِذَا أَشْكَلَ عَلَيْكَ شَی‌ءٌ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ بِنَاحِيَتِكَ فَسَلْ عَنْهُ عَبْدَ الْعَظِيمِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِی وَ أَقْرِأْهُ مِنِّی السَّلَام »[7] : ای حماد هرگاه در مسائل دينی دچار مشکلی شديد، خدمت عبدالعظيم حسنی برسيد، و سلام مرا نيز به او برسان. اين روايت اطلاق داشته و شامل همه بخش های دين اعم از عقايد، اخلاق و احکام می شود.

ب) علی بن مسيب می گويد به حضرت امام رضا (ع) گفتم: «شُقَّتِی بَعِيدَةٌ وَ لَسْتُ أَصِلُ إِلَيْكَ فِی كُلِّ وَقْتٍ فَمِمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِی». راه من دور است و نمی توانم به شما دسترسی داشته باشم. آموزه های دينی را از چه کسی فرا بگيرم؟ حضرت فرمود: «مِنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّی الْمَأْمُونِ عَلَى الدِّينِ وَ الدُّنْيَا»[8] از زکريا بن آدم قمی فرا بگير که بر امر دين و دنيا امين است.

ج) عبدالعزير بن مهتدی می گويد از حضرت امام رضا (ع) سوال کردم: من نمی توانم خيلی اوقات شما را ملاقات کنم. دينم را از چه کسی فرا بگيرم؟ حضرت فرمود: از يونس بن عبد الرحمان. «سَأَلْتُ الرِّضَا ع فَقُلْتُ إِنِّی لَا أَلْقَاكَ فِی كُلِّ وَقْتٍ فَعَمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِی فَقَالَ خُذْ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ».[9]

انشاء الله در جلسه آينده به بررسی آيه 125 سوره نحل می پردازيم و بيان می کنيم که از آن نيز می توان بر علم عرفی و اطمينان آور استفاده کرد.


[1] عیون اخبار الرضا (ع)، ابن بابویه، ج1، ص307.
[5] نهج البلاغه، سید رضی، ‌ ح366.
[7] مستدرک الوسایل، حاجی نوری، ج17، ص321 ؛ جامع الاحادیث الشیعه، آیت الله بروجردی، ج1، ص275-276.
[8] الاختصاص، شیخ مفید، ص87.
[9] وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج27، ص148.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo