< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

97/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ضرورت اجتهاد کلامي و روش آن

قائلين به حجيت ظن اطمينان آور يا همان علم عرفي در اعتقادات

موضوع بحث بررسي اين مساله است که آيا در اعتقادات ديني، علم يقيني برهاني که در کتاب برهان منطق مطرح شده لازم است، يا علم عرفي که از آن به ظن قوي يا يقين اطمينان آور نيز ياد مي شود کفايت مي کند؟ مشهور ميان علماي اماميه اين است که در اعتقادات، يقين برهاني لازم است و ظن، حتي ظن خاص در اينجا اعتباري ندارد. مثلا نمي توان به مداليل ظواهر آيات و روايات که از ظنون معتبر است و يا اخبار غير متواتر هر چند صحيح در مباحث اعتقادي استناد کرد. در مقابل، عده اي ديگر از محققين قائل هستند علم معتبر در اعتقادات آن چيزي است که نزد عرف، علم و يقين دانسته مي شود يعني همان ظن اطمينان آور، و مراتب بالاتر از آن کمال به شمار مي رود.

گفته شد برخي از بزرگان قائل هستند که علم و يقين عرفي و اطمينان آور نيز علم و يقين به شمار مي آيد. در اين باره ديدگاه برخي از آنان نقل شد. در ادامه به بررسي ديدگاه فيض کاشاني و حکيم لاهيجي مي پردازيم:

 

3. کلام فيض کاشاني

شخصيت ديگري که اين ديدگاه را بيان کرده مرحوم فيض کاشاني است ايشان کتابي با عنوان «علم اليقين في اصول الدين» تاليف کرده و در آنجا گفته اند: ما مطالب اين کتاب را ا قرآن و سنت نبوي و روايات اهل بيت (ع) و مصنفات علماي صالح شيعه برگرفته ايم. ايشان سپس به مخاطبين سفارش مي کند که از طريق رايج ميان متکلمين مانند معتزله که بيشتر به عقل توجه کرده و به آيات و روايات کمتر پرداخته اند پرهيز کنيد و به ظواهر قرآن و روايات مراجعه کنيد. از کلام ايشان بدست مي آيد که ايشان ظواهر آيات و روايات را در معارف اعتقادي حجت مي داند. ايشان همچنين در ادامه تعدادي از آيات و روايات که بيان گر جايگاه علم است را بيان مي کند و مي گويند مقصود از علم در اينها، علم دين است، و علم دين عبارت است از معرفت خداي سبحان، فرشتگان، کتب آسماني، انبياء و معاد. قرآن کريم مي فرمايد: ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ﴾[1] و در آيه ديگر مي فرمايد: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً﴾.[2]

ايشان سپس به بررسي معناي ايمان پرداخته مي گويند: بازگشت ايمان به علم است، زيرا ايمان همان تصديق علمي است که در آن علاوه بر تصديق، تصور هم هست. بنابراين ايمان عبارت است از علمي که هم داراي تصور و هم تصديق است. در حديث معروف آمده است: «طلب العلم فريضه علي کل مسلم و مسلمه». مراد اين روايت تحصيل اين علم در حد توان هر فرد است. علم داراي درجات و مراتب است و در روايات نيز اين مطلب تصريح شده است.[3]

مرحوم فيض در تفسير صافي در مورد آيات ناهي از ظن گفته است مراد از اين آيات، ظن معتبر و قوي نيست، بلکه مواردي مورد نظر است که يکي از اين ويژگي ها را داشته باشد:

1. خيالات و پندارهاي فاسد.[4]

2. تبعيت کورکورانه از آباء و نياکان.[5]

3. ادعاهاي بي دليل و غير مستند، يعني سخناني که دليل معتبري ندارد.[6]

ايشان مي فرمايد: مشرکين که مورد مذمت قرار گرفته اند بدان خاطر است که در مساله اعتقادات يا روش نادرستي را در پيش گرفته بودند مانند تبعيت کورکورانه از نياکان، و يا محتواي فکر آن ها نادرست بوده است مانند اينکه فرشتگان را دختران الهي مي دانستند.

 

4. کلام حکيم لاهيجي

مرحوم لاهيجي در مقدمه کتاب «گوهر مراد» در اين باره مي گويد: « و جمهور علما متفقند كه در اين مايه دانش تقليد كافى نيست بلكه لا بد است از دليل. و مراد از تقليد، محض شنيدن است از غير مانند خبرى كه احتمال صدق و كذب داشته باشد. و مراد از دليل چيزى است كه شنونده را به سمت آن اطمينانى و جمعيّت خاطرى به صدق شنيده حاصل آيد، مانند خبرى كه در متعارف كسى بشنود و امارات صدق در آن بيابد لا محاله باور كند و عمل به مقتضاى آن نمايد و هر مكلّف را در تحصيل معارف به جهت خود و عمل نمودن خود، همين قدر از دليل كافى است كه موجب اطمينان وى گردد و باعث عمل نمودن به مقتضاى آن شود. و زياده بر اين مانند دانستن اصطلاحات علما و ارباب نظر و تطبيق هر دليل به قوانين علم منطق و غير آن لازم نيست، مگر كسى را كه تعليم ديگرى كند يا رفع شبهه‌اى كه كسى را حاصل شده نمايد». « غرض ما در اين رساله منحصر در بيان كيفيّت سلوك راه ظاهر است و تحرير و تقرير ادلّه عقليه به طريقى كه هر صاحب شعورى كه مؤيّد به استقامت طبع نيز باشد، بى‌زحمت وقوف به اصطلاحات علماء، تحصيل اطمينانى عظيم، بر اصول معارف تواند نمود و از ربقه تقليد بيرون تواند آمد».[7]

 

معيار حقانيت در جاهليت مدرن

اکنون يکي از مطالبي که غربي ها القا مي کنند اين است که معيار عقلانيت، اکثريت است. اين تفکر همان جاهليت مدرن است. بزک کردن و کروات زدن و امثال اين کارها باعث نمي شود که اين جاهليت را از جاهليت شتر چرانان اعراب جاهليت جدا کند. ماهيت اين هر دو يکي است و آن بربريت و توحش است. سيد قطب به خوبي کتاب «جاهليت قرن بيستم» را نوشته است. متاسفانه برخي از ما نيز تحت تاثير اين انديشه نادرست قرار گرفته ايم.

مساله استحاله فرهنگي خطر بزرگي است که به مرور و تدريج بدون اينکه فهميده شود همانند آب زير کاه گسترش مي يابد. در اين فضا، فرهنگ له شده و ارزش ها به تدريج ذبح مي شود. نمونه آن اينکه اکنون نخبه هاي علمي و معنوي در صدا و سيما جز افراد دست چندم ديده مي شوند اما کساني که با مسخره بازي مردم مي خندانند در صدر قرار گرفته و به عنوان معيار و الگو معرفي مي شوند. روحانيت و مراجع نبايد در قبال اين مسائل سکونت کنند، زيرا مساله مهمي است و اگر کنترل نشود به مرور تبديل به هنجار و نُرم مي شود و کارهاي زشت قبح زدايي شده و عادي سازي مي شوند. ريشه اين مسائل در اين است که معيار حقانيت، خوش آمد و بد آمد مردم قرار گرفته است.

لزوم هوشياري در مقابل دشمن

از آنجا که انقلاب اسلامي ايران، انقلاب عظيمي است و سيلي خيلي محکمي به دشمنان زده است، آنان به سادگي آرام نمي نشينند و در تلاش هستند به گونه هاي مختلفي زهر خود را بريزند. لذا بايد خيلي مراقب و هوشيار بود و غفلت نکرد. قرآن کريم مي فرمايد: ﴿ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً ﴾[8] : و آنان بايد از هوشيارى و احتياط [ نسبت به دشمن ] غافل نباشند، و سلاحشان را با خود برگيرند ؛ چون كافران دوست دارند شما از سلاح‌ها و ساز و برگ جنگى خود غفلت ورزيد ، تا يك‌باره به شما هجوم كنند .

همان طور که مقام معظم رهبري مي فرمايد اينان دست از شيطنت خود بر نمي دارند مگر اينکه ما آن قدر قدرتمند شويم که اينان در ذهنشان هم جرات نقشه کشيدن براي ما را نداشته باشند.

 

در جلسه آينده انشاء الله کلام علامه شبر و مرحوم نراقي را در اين باره بيان مي کنيم .

 


[3] علم الیقین فی اصول الدین، ص3 به بعد.
[4] تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج3، ص512.
[5] تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج3، ص90.
[6] تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج6، ص238.
[7] گوهر مراد، حکیم لاهیجی، ص20 و 37.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo