< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

97/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجتهاد در علم کلام

 

بررسی روايات فريضه علم

سخن درباره بحث تفقه در دين در روايات بود. در همين زمينه مجموعه ای از روايات آمده است که از نظر مضمون همان مضمون را دارد اما از در آنها تعبير فريضه علم آمده است، لذا مناسب است که اين دسته از روايات نيز مورد بررسی قرار گيرد.

1. پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم‌»[1] : طلب دانش بر هر مسلمانى فرض است هلا براستى خدا دانش‌جويان را دوست دارد.

2. آن حضرت در روايت ديگری فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَة»[2] : طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است.

3. از امام کاظم (ع) سوال شد «هَلْ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ»: حضرت فرمودند: «لا»[3] :خير. اين روايت هم علم تقليدی و هم تحقيقی را شامل می شود .

4. اميرالمومنين (ع) فرمودند: « أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ كَمَالَ الدِّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِی لَكُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوه‌»[4] : اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل بدانست، بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال لازم‌تر است زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده. عادلى (كه خداست) آن را بين شما قسمت كرده و تضمين نموده و بشما ميرساند ولى علم نزد أهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آن را از اهلش طلب كنيد، پس آن را بخواهيد.

5. امام صادق (ع) در روايتی فرمودند: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ غُثَاء»[5] : مردم سه دسته اند: عالم و متعلم و کف روی آب (به معنای امر بی ارزش).

6. آن حضرت در روايت ديگری خطاب به ابوحمزه ثمالی فرمودند: « اغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ أَحِبَّ أَهْلَ الْعِلْمِ وَ لَا تَكُنْ رَابِعاً فَتَهْلِكَ بِبُغْضِهِم‌»[6] : يا دانشمند باش و يا دانشجو و يا دوستدار دانشمندان و چهارمى (يعنى دشمن اهل علم) مباش كه بسبب دشمنى آنها هلاك شوى.

مضمون اين روايات بيان گر آن است که علم دين از اهميت بالايی برخوردار است و کسب آن فرض و واجب است. شارحان کافی در شرح اين روايات بر اين مطلب اتفاق نظر دارند که مراد از فريضه علم، علم دين يا علمی است که متعلق و مرتبط به دين است. همين مطلب از روايات ديگری که از ائمه اطهار (ع) نقل شده آمده است. از جمله همان روايت معروف نبوی (ص) که فرمود: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل‌»[7] . در اين روايت حضرت علم را به سه دسته تقيسم می نمايد: علم اعتقادات و اصول، علم به واجبات و محرمات احکام، و علم اخلاق.

اکنون در اين باره چند سوال مطرح است: آيا مراد از علمی که واجب است علم تحقيقی است يا اعم از تحقيقی و تقليدی است؟ آيا وجوب تحصيل اين علوم واجب عينی است يا کفايی؟ آيا همه ابعاد دين مورد نظر اين روايات است يا بعضی از آن؟

مرحوم مجلسی می فرمايد تحصيل معارف اعتقادی دين و آنچه مربوط به آن است لازم است. علوم ديگر اگر بگونه ای باشند که فهم دين متوقف بر آن ها باشد، در اين صورت تحصيل آن علوم نيز واجب خواهد بود منتهی واجب غيری. طبق اين فرمايش می توان گفت تمام علوم و فنونی که فرد مومن و جامعه اسلامی بدان نياز دارد واجب خواهد بود اعم از اينکه علم دنيايی باشد يا آخرتی. البته در اينجا بايد اساس بر شالوده عقايد واخلاق بنا شود، سپس علوم ديگر پی ريزی و تدريس شود. در بحث فلسفه نبوت و اهداف رسالت نيز اين مطلب بيان شده است که اساس رسالت به کمال رساندن انسان ها است اما به حسب تناسب علوم و فنون ديگری نيز از سوی انبياء الهی تعليم شده است.

شهيد مطهری در کتاب «ده گفتار» يکی از گفتارها را به بحث «فريضه علم» اختصاص داده و به صورت مبسوط به آن پرداخته اند.

کلام مرحوم ملاصدرا و فيض کاشانی

اين دو بزرگوار يک نظر داشته و گفته اند: مقصود از اين علمی که در اين روايات تحصيلش واجب است، علمی است که در استکمال حيات اخروی اثر داشته باشد که عبارت است از: انسان شناسی، خداشناسی، رهبر شناسی (راه و راهنما شناسی) و فرجام شناسی. اين امر نيز دارای درجات و مراتب است و توانايی افراد برای درک آنها متفاوت است. مرحوم صدرا می فرمايد: «فاعلم ان الناس اختلفوا فى العلم الّذی هو فرض عين على كل مسلم و تحزبوا فيه احزابا و افترقوا على فرق كثيرة»[8] . مرحوم فيض نيز می فرمايد: «العلم الذی طلبه فريضة على كل مسلم هو العلم الذی يستكمل به الإنسان بحسب نشأته الأخروية و يحتاج إليه فی معرفة نفسه و معرفة ربه و معرفة أنبيائه و رسله و حججه و آياته و اليوم الآخر و معرفة العمل بما يسعده و يقربه إلى اللَّه تعالى و بما يشقيه و يبعده عنه جل و عز. و يختلف مراتب هذا العلم حسب اختلاف استعدادات أفراد الناس و اختلاف‌ حالات شخص واحد بحسب استكمالاته يوما فيوما فكلما حصل الإنسان مرتبة من العلم وجب عليه تحصيل مرتبة أخرى فوقها إلى ما لا نهاية له بحسب طاقته و حوصلته»[9] .

اين دو بزرگوار درباره اينکه آيا اين علم کفايی است يا عينی و آيا تحقيقی است يا تقليدی، توضيحی نداده اند اما ظهور کلام آنها بيان گر عينی بودن و تحقيقی بودن آن است.

کلام مرحوم مجلسی

علامه مجلسی می فرمايد: علمی که در اين روايات طلب آن واجب دانسته شده سه چيز است: شناخت ذات و صفات خداوند؛ شناخت آنچه شناخت خدا و صفات الهی بر آن متوقف است، و علم شريعت الهی است. وی می فرمايد در حوزه اعتقادات کف و آن مقداری که دانستن آن بر هر مکلفی لازم است، تقليد بردار نيست، زيرا همان طور که گفته شد قدرت بر تحصيل آن را همه دارند و امر پيچيده ای نيست. اما کسب معرفت تحقيقی در زمينه اعتقادات و اينکه فرد قادر بر دفع شبهات باشد، وجوبش کفايی است و بر همه واجب نيست.

آفرينش همه تنبيه خداوند دل است دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار

اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود هر كه فكرت نكند نقش بود بر ديوار

اما در حوزه فروع و احکام شريعت از آنجا که آن مقداری که بايد بداند و عمل کند تفصيلی است، و شناخت اين مقدار مقدور همه نيست و لذا بايد در اين زمينه تقليد کنند و کسانی که توانايی دارند اين علوم را تحقيقا فرا بگيرند. آنچه در اينجا بر همه واجب است علم به احکام است نه اجتهاد در فروع که آن تنها بر برخی واجب است.

بنابراين روشن شد که در علم اعتقادات و اصول دو گونه اجتهاد مطرح است: يک اجتهاد بسيط و ساده که برای همگان لازم است و واجب عينی است و يک اجتهاد فنی و حساب شده که واجب کفايی است. اما در فروع دين اجتهاد يک فرع بيشتر ندارد و آن همان اجتهاد فنی و تخصصی است.

مرحوم مجلسی می فرمايد: « المراد بالعلم العلم المتكفل بمعرفة الله و صفاته و ما يتوقف عليه المعرفة و العلم المتعلق بمعرفة الشريعة القويمة. و الأول له مرتبتان: الأولى: مرتبة يحصل بها الاعتقاد الحق الجازم و إن لم يقدر على حل الشكوك و الشبهات، و طلب هذه المرتبة فرض عين، و الثانية: مرتبة يقدر بها على حل الشكوك و دفع الشبهات و طلب هذه المرتبة فرض كفاية.

و الثانی أی العلم المتعلق بالشريعة القويمة أيضا له مرتبتان: إحداهما العلم بما يحتاج إلى عمله من العبادات و غيرها و لو تقليدا، و طلبه فرض عين، و الثانية: العلم بالأحكام الشرعية من أدلتها التفصيلية، و اصطلح فی هذه الأعصار على التعبير»[10]

مرحوم ملاصالح نيز تقريبا همين کلام مجلسی را بيان نموده اما را باز نکرده است. وی می فرمايد: حق اين است که مراد از واجب در اين روايات، اعم از عينی و کفايی است و از نظر قلمرو هم اصول را می گيرد و هم فروع را و از نظر تحصيل هم تقليد را شامل می شود و هم تحقيقی را. ايشان می فرمايد: « أنّ كلّ مسلم مكلّف بسلوك صراط الحقّ فوجب عليه معرفة الحق و صفاته و معرفة الرّسول و الصراط أعنی الدّين الحقّ و الأحكام العينيّة و الكفائيّة و الأخلاق الموجبة للقرب منه تعالى و الرّذايل المؤدّية إلى البعد عنه كلّ ذلك إمّا بالاستدلال إن كان من أهله أو بالتقليد إن لم يكن فقد ظهر ممّا ذكرنا أنّ القضيّة المذكورة كلّيّة».[11]

انشاء الله جمع بندی و بيان کلامی از مرحوم شيخ انصاردی و انتقاد و دفاعی که از آن شده در جلسه آينده بيان می شود .

 


[8] شرح اصول الکافی، صدرالمتالهین، ج2، ص4-5.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo