< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم دينی در نگاه حضرت آيت الله جوادی آملی

منابع دينی و در بر داشتن اصول و قواعد همه علوم

سخن در اين باره بود که آيا منابع دينی يعنی قرآن و عترت مشتمل بر اصول و قواعد همه علوم هستند يا نه؟ حضرت آيت الله جوادی مدعی اين مطلب بودند و به ده روايت استناد نمودند که چند روايت در جلسه گذشته بيان شد. اکنون به بررسی ساير اين روايات می پردازيم.

 

ادامه بررسی ادله نقلی

6. امام صادق (ع) می فرمايد: « مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِی كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَال‌»: هيچ امرى نيست كه دو تن در آن اختلاف كنند و دو نظر بدهند جز آنكه اصل و ريشه صحيح آن در قرآن است ولى عقل مردم معمول آن را درك نمى‌كند.

قسمت اول روايت شامل اختلافات در مسائل تشريعی و تکوينی می شود و از اين جهت با ديدگاه آيت الله جوادی هماهنگ است اما در ذيل آن عبارتی آمده که با حرف ايشان سازگاری ندارد زيرا امام می فرمايد هر چند کتاب خداوند مشتمل بر حقايق فراوانی است اما عالمان و مجتهدان نمی توانند به آن ها دست يابند. و طبق روايات ديگر اين امر در اختيار ائمه اطهار (ع) است.

7. در قسمتی از روايت، اميرالمومنين (ع)‌ فرمودند: «ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ لَكُمْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا يَأْتِی إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حُكْمَ مَا بَيْنَكُمْ وَ بَيَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِی عَنْهُ لَعَلَّمْتُكُم‌»: اين نسخه همان قرآن است، از او باز پرسيد، او هرگز به زبان شما سخن نكند، من به ترجمانى از او شما را خبر مى‌دهم كه در آن است علم هر چه گذشته و علم هر چه تا روز قيامت بيايد، قرآن ميان شما حكم است و در هر چه اختلاف داريد بيان قاطع دارد، اگر از من بپرسيد به شما مى‌آموزم.

عبارت حضرت که می فرمايد علم ما مضی و ما ياتی در قرآن آمده گويای وجود همه علوم در اين قرآن است، اما در ادامه حضرت می فرمايد استفاده از همه اين علوم تنها برای معصومين قابل امکان است.

8. ابن اعين می گويد شنيدم که امام صادق (ع) فرمود: « قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ كَمَا أَنْظُرُ إِلَى كَفِّی إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَی‌ءٍ»: من زاده رسول خدايم، من قرآن را مى‌دانم، در همين قرآن است بيان آغاز آفرينش و هر آنچه تا روز قيامت خواهد بود، در آن است خبر آسمان و خبر زمين و خبر بهشت و خبر دوزخ و خبر آنچه بوده و آنچه خواهد بود، به اينها چنان مى‌نگرم كه به كف دست خود مى‌نگرم، براى آنكه خدا مى‌فرمايد: «در آن است بيان روشن هر چيزى».

حضرت در اين روايت تشبيه معقول به محسوس می نمايند و بيان می دارند که علم امام، علم حصولی اجتهادی نيست بلکه از قسم علوم حضوری و واحد و بسيط است که اگر باز شود فراوان می شود. ائمه اطهار (ع) ‌مظهر علم خدای عليم هستند. علم الهی، علمی واحد و بسيط است و در ذات الهی هيچ گونه کثرتی نيست. از اين علم حقايق متعددی تجلی می کند. اين مانند ملکه اجتهاد است که فرد مجتهد دارد و به خاطر آن هر سوالی از در اين زمينه از وی بشود بلافاصله حکم آن را می گويد. در نفس او در حقيقت يک امر واحد بيشتر نيست که وقتی باز شود يک کتاب می گردد.

سخن مرحوم شعرانی

ايشان در چند مرحله بحث را بيان کرده اند که از اين قرار است:

1. آيا امکان دارد قرآن کريم مشتمل بر همه حقايق کون و مکان باشد يا نه؟ در مورد عترت نيز آيا امکان دارد آنان به همه حقايق عالم علم داشته باشد يا نه؟ از نظر عقلی هيچ گونه استحاله ای در اين مورد نيست.

2. آيا دليلی بر وقوع آن وجود دارد؟ آری، و آن همين رواياتی است که بيان شد و گويای وجود همه علوم در قرآن و عترت بود.

3. آيا قرآن و عترت اين علوم را به صورت گسترده برای مردم بيان کرده اند؟ خير زيرا روشن است که مثلا در مورد بيماری سرطان که بشر اکنون درگير آن است و راهی برای درمان آن نيافته است، چيزی به ظاهر در قرآن کريم و سنت در اين باره نيامده است.

4. اگر همه اين حقايق در قرآن و عترت وجود دارد اما برای مردم بيان نشده است، پس فايده وجود آن ها چيست؟ پاسخ اين است که ما تصور می کنيم کتاب آسمانی و عترت آن گاه فايده مند است که برای ما نفعی داشته باشد و نياز ما را حل کند، در حالی که اين مساله يکی از فوائد آن است نه همه فايده آن. از جمله فوائد آن بهره مندی افراد خاص است. توضيح اينکه مقتضای افاضه دائمی الهی اين است که حتی اگر در يک مورد هم قابليت ايجاد شود، فيض الهی به آن يک مورد هم افاضه شود. و لذا اگر در امت اسلامی يک علی بن ابيطالب(ع) باشد، کتاب الهی علمی دارد که او را اشباع می کند زيرا اگر اين گونه نبود فياضيت الهی دچار مشکل می شد.

در اينجا دو مساله است: يکی اينکه ظرفيت آن ولی و نبی ای که می خواهد شريعت را دريافت کند چه مقدار است؟ نکته ديگر وضعيت اجتماعی امت آن پيامبر است. به همين خاطر است که شريعت انبياء کتاب آسمانی آنان با دو شاخص سنجيده می شود: يکی گيرنده آن که پيامبر و فرستاده خداوند است و ديگری امت ايشان و مردمی است که دين برای آن ها آمده است.

طبق اين دو معيار شريعت انبياء مورد سنجش قرار می گيرد. مثلا شريعت حضرت ابراهيم (ع) با مقياس ظرفيت وجودی آن حضرت اندازه گيری می شود زيرا اولين کسی که اين دين و شريعت متوجه اوست خود آن حضرت است. از همين رو است که شريعت اسلام کامل ترين شرايع است زيرا پيامبری که اين دين را دريافت کرده کامل ترين انسان بوده و از جهت امت نيز افرادی همچون اميرالمومنين (ع) در اين امت قرار دارند.

نکته: اينکه گفته می شود ولايت امام و ولايت نبی، به معنای ولايت امامت و نبوت است زيرا همان طور که گفته شد اولين کسی که وظيفه متوجه اوست خود آن امام و نبی است. ولايت فقيه نيز در حقيقت ولايت فقه است که اولين فرد مخاطب آن همان حاکم است.

بيان مرحوم شعرانی در اينجا شبيه بيانی است که مرحوم علامه طباطبايی دارند. ايشان معتقدند آنچه در قرآن کريم آمده از جهت لفظی بيان گر حوزه تشريع است اما در عين حال قرآن واجد همه علوم و حقايق است.

مرحوم شعرانی در نتيجه کلام خود چنين می گويند: «قال نيسابوری [صاحب تفسيری از اهل سنت] قال فی الکتاب الاخير (شرح و تحليل المجسی) بعد ذکر شکل القطاع الذی نقله الصاحب المجسی و کان يستفيد منه المنجمون و المهندسون اکثر اعمالهم . ان الانواع الحاصله ای انواع الفوائد المنتح ترتفی الی اربع مائه الف و سبع و تسعين الفا و اربع و ستين و تسعه مائه و تمثل بقوله تعالی ﴿لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً﴾[1] انتهی».[2] نيشابوری که از مفسرين اهل سنت است می گويد مجسی يک شکل هندسی طراحی کرده است که منجمان و مهندسان از آن در حدود 497664 فايده استخراج کرده اند. قرآن کريم می فرمايد: اگر دريا ها مرکب شود تا کلمات الهی نوشته شود، درياها تمام می شود قبل از اينکه کلمات الهی پايان پذيرد. سپس مرحوم شعرانی می گويد: «و اذا کان شکل استخرجه بااکل بفکره الارضی منتجا لهذه الفوائد فکيف لايکون ما انزل الله تعالی من السماء مشتملا علی العلوم بوجه البسيط». اگر بشر با فکر محدود خود توانسته است شکلی بسازد که قريب به پانصد هزار معنا و فايده دارد چگونه آنچه خدای متعال از آسمان نازل نموده است مشتمل بر همه علوم به وجه بسيط نباشد!

9. و نيز فرمودند: « كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ فَصْلُ مَا بَيْنَكُمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُه‌»: قرآن است كه در آن است خبر آنچه پيش از شما بوده و خبر آنچه بعد از شما باشد و فصل قاطع‌ اختلافات شما است و ما آن را مى‌دانيم‌.

10. سماعه می گويد از امام کاظم (ع) سوال کردم آيا هر چيزى در كتاب خدا و سنت پيغمبر است، يا شما در آن اظهار عقيده مى‌كنيد؟ فرمود: «بَلْ كُلُّ شَی‌ءٍ فِی كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص‌»[3] : بلكه همه چيز در كتاب خدا و سنت پيغمبر است.

نکاتی از اين بحث باقی مانده است که در جلسه آينده انشاء الله جمع بندی می شود .

 


[2] شرح اصول کافی، علامه شعرانی، ص302.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo