< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم دينی در نگاه حضرت آيت الله جوادی آملی

مبنای معرفت شناختی علم دينی از نگاه آيت الله جوادی

بحث راجع به مطالبی بود که حضرت آيت الله جوادی آملی درباره مبنای معرفت شناختی علم دينی بيان کردند. تا اينجا اين نکات درباره ديدگاه ايشان درباره علم دينی بيان شد:

1. چيستی و کاربرهای عقل از نظر ايشان؛

2. علم مورد بحث به معنای علم روانشناختی که از آن در علم اصول با «قطع قطاع» ياد می شود نيست؛

3. علم دو کاربرد دارد: علم به معنای صفت نفسانی و علم به معنای صناعت علمی. در مورد معنای اول گفته شد: علم و يقين دارای مراتبی است. آنچه در علوم فلسفی و رياضی و کلامی حاصل می شود مرتبه بالای يقين و آنچه در علم تجربی بدست می آيد مرتبه نازل آن است با اين حال هر دو در دايره علم و يقين قرار دارند؛

4. از نظر ايشان در مباحث معرفت شناختی ديدگاه صحيح رئاليست معرفتی است که معتقد است واقعيتی وجود دارد و آن واقعيت قابل شناخت است، هر چند خطا و اشتباه نيز وجود دارد که بايد از آنها پرهيز کرد؛

 

تفکيک نگاه علمی و نگاه فلسفی به علم

برخی از دانشمندان علوم را صرفا فرضيه هايی می دانند که در زندگی مفيد هستند و يا به نسبی گرايی در معرفت معتقدند و علم مطابق با واقع را دور از دست دسترس بشر می دانند. روشن است که سخن آنان نمی تواند به عنوان دليل عقلی و علمی در هندسه معرفت دينی گنجانده شود. ايشان در اين باره می فرمايد: « پس آنچه در هندسه معرفت دينی قرار می گيرد بايد معرفت قطعی و يقينی باشد يا علم اطمينان آور. از اين رو تصويری که علم موجود را يک سری فرضيات اثبات ناپذير می پندارد و يا با تاکيد بر نسبی گرايی معرفت و علم مطلق را دور از دسترس بشر می داند، نمی تواند در اين تحليل که علم را همگام با ادله معتبر نقلی از منابع معرفت دينی می دانيم جايگاهی داشته باشد»[1] .

ايشان در جای ديگر می گويد: «حجيت و اعتبار عقل در نماياندن و کشف واقع از اصول موضوعه و پيش فرض های بحث کنونی است و بنا نداريم که در اين کتاب به ترديدها و مناقشات برخی فلاسفه يا محدثان شرق و غرب درباره توان عقل در ادراک و معرفت واقع، پاسخ گوييم».[2]

از نظر معرفت شناسی و بر اساس مبنای رئاليستی، گزاره هايی که اثبات نشده و صرف فرضيه هستند را علم نمی گويند اما در اينجا دو مطلب قابل توجه است:

1. کسانی که گزاره های علمی را فرضيه هايی می دانند که ارزش علمی نداشته و صرفا ارزش کاربردی دارند، آيا به عنوان يک دانشمند اين گونه اظهار نظر می کنند يا به عنوان يک فيلسوف علم که از بيرون نگاه می کند؟ به تعبير ديگر آيا چنين نگاهی به علم، نگاهی علمی است يا نگاهی فلسفی؟ اگر نگاه آنان فلسفی باشد ما نيز بايد از نگاه فلسفی به تقابل اين ديدگاه بپردازيم. آنان می گويند: ما در علوم تجربی نمی توانيم به اثبات برسيم يعنی نمی توان از راه آزمايش و تجربه خاصيتی را برای يک پديده کشف و اثبات کرد، بلکه بايد از راه ابطال گرايی وارد شد و گفت تا وقتی اين فرضيه نقض نشده است می تواند مفيد و مورد استفاده قرار می گيرد. در مقابل ديدگاه اثبات گرايان وجود دارد که می گويند: آزمايش و تجربه می تواند به معرفت يقينی منتهی شود منتها نه يقينی که در مسائل فلسفی و رياضی بدست می آيد بلکه يقينی که باعث طمانينه عقلايی می شود. به تعبير ديگر يقين بالمعنی الاخص در مسائل تجربی حاصل نمی شود اما يقين بالمعنی الاعم که همان علم عرفی و اطمينان آور است بدست می آيد.

بنابر طبق ديدگاه دوم، خود نظريه هايی علمی که دانشمندان آن معتقد به ابطال گرايی يا نسبت گرايی هستند تخطئه نمی شود بلکه مبنای آنان کنار گذاشته می شود. بله اگر پژوهشی طبق ضوابط صحيح واقع نشده باشد، در اين صورت نظريه های بدست آمده مورد اطمينان عقلايی نيست و کنار گذاشته می شود.

نکته: آنچه بيان شد اختصاصی به علوم طبيعی ندارد و در علوم انسانی نيز همين گونه است، با اين تفاوت که معيار سنجش در علوم انسانی نوعا بر اساس آمار است اما معيار سنجش علوم طبيعی حس و آزمايش های تجربی است. يقينی که بر اساس آمار بدست می آيد از يقين حاصل از علم طبيعی کمتر است، زيرا علوم آماری آسيب هايی دارد که در علوم طبيعی وجود ندارد.

2. حضرت آيت الله جوادی معتقدند محصول علوم تجربی مشروط به اينکه روش بکار رفته در آنها صحيح باشد، مفيد اطمينان عقلايی و معتبر است، هر چند يقين رياضی از آنها به دست نمی آيد. «همان گونه که پيش از اين يادآور شديم معيار و ميزان در اعتبار و پذيرش دستاورد عقل، حصول يقين يا اطمينان عقلايی است و واقعيت اين است که عقل عرفی در بسياری از موارد به طمانينه عقلايی می رسد، از اين رو فقها و اصوليان به اين تحليل های عرفی و عقلايی اعتماد و اطمينان می کنند. در علوم عرفی يقين برهانی و فلسفی کم و طمانينه و اطمينان عقلايی فراوان است، همچنان که همين وضعيت در عقل تجربی و علوم طبيعی وجود دارد».[3]

در نظر ايشان عقل تجربی نيز گونه ای عرف است منتهی عرف دو گونه است: عرف عام و عرف خاص؛ در شرع مقدس عرف عام حجت شمرده شده است، حال به طريق اولی عرف خاص که افراد آن اهل علم و فرهيخته هستند حجت خواهد بود.

تمام قواعد اصول فقه که ابزار دست مجتهدان است همانند خبر واحد، اصالت الحقيقه، اصالت العموم، اصالت عدم قرينه و مانند آن، هيچ کدام نص نداشته و بر اساس سيره عقلا اثبات شده اند. اين سيره در محضر شارع صورت نگرفته و ردعی بر آن نشده است. دلايل تجربی نيز همين گونه است بلکه بالاتر آيات قرآن کريم و روايات درباره علم، شامل اين مباحث شده و اينها موضوع آن آيات می باشند.

به اين نکته بايد توجه داشت که مخاطب آياتی همچون ﴿وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[4] تنها افرادی همچون ابن سينا نيستند بلکه مردم عادی مراد هستند که طمانينه عقلايی را علم می دانند. و لذا شارع مقدس علم آنان را معتبر دانسته است. شارع ظنی را رد کرده که ناشی از خرس باشد اما اگر ظن ناشی از دليل عقلايی باشد مورد پذيرش است.

اين مساله پاسخ اشکالی است که برخی به ايشان گرفته اند که شما از کجا حجيت عقل تجربی را ثابت می کنيد؟ ايشان می فرمايد چگونه عرف عام در نزد شارع حجت است، عرف خاص نيز بايد به طريق اولی حجت باشد زيرا اين عرف اهل دقت هستند. اين شبيه همان منطق و سخن تفکيکی ها است که می گويند: بايد دين را از عقل فلسفی و کلامی تفکيک کرد زيرا اگر چنين نکنيم به خلوص ايمان و فهم دينی انسان ضربه زده ايم. آنان می گويند: بايد عقل انسان فطری بماند اما عقل فلسفی و کلامی ديگر خالص نيست و مخلوط شده است و لذا درک صحيح و درستی نسبت به آموزه های دينی ندارد. اگر از ايشان سوال کنيم عقل فطری در کجا يافت می شود؟ می گويند: مراد ما عقل عمومی است، در حالی که عقل عمومی نيز خالص نيست و مشوب به هزاران رنگ اجتماعی و محيطی است. علاوه بر اينکه عقل عمومی عقل ساده و بسيط است و اين مساله فهم دينی را خراب تر می کند. چگونه است که عقل بازاری فهم آموزه های دينی را خراب نمی کند اما عقل فلسفی اين کار را می کند؟

 

اشکال و جواب

ممکن است گفته شد: اگر علمی از راه تجربه و آزمايش بدست آمده باشد و بعد از مدتی کشف خلاف شود آيا اين مساله به اعتبار يقين های حاصل از آزمايش و تجربه خلل نمی زند؟ پاسخ آن است که اولا: اين مساله در مورد دليل عرفی و نقلی نيز وجود دارد و کشف خلاف در مورد آنها نيز رخ می دهد. اگر اين خطا ها در آنجا معفو عنه است و باعث کاهش اعتبار آنها نمی شود در اينحا نيز همين سخن را بگوييد. اگر قرار باشد اين خطا ها مشکل ساز باشد در اين صورت در جاهای ديگر نيز بايد مشکل ساز باشند. مگر استنباطی که فقها انجام می دهند همواره بدون خطا بوده است؟! تا زمان ابن ادريس حلی فقها از روايات استفاده می کردند که اگر نجاستی در چاه بيفتد برای تطهير آن بايد مقداری از آب چاه را خارج کنند. اما ابن ادريس گفت آب چاه چون ماده دارد به صرف تماس با نجاست نجس نمی شود مگر اينکه اوصاف سه گانه آن تغيير کند، و لذا وی روايات نزع بئر را حمل بر استحباب کرد. نظر ايشان تحولی را در اين زمينه ايجاد کرد اما آيا اين مساله شيوه اجتهاد را زير سوال برد؟!

ثانيا: وجود اين خطاها کم است و لذا خللی به دلايل عقلی نمی زند. بله اگر خطا زياد تکرار شود اعتبار آن يقين را مخدوش می کند.

 

علم به معنای شاخه و صناعت علمی

گفته شد علم دو کاربرد دارد: يکی به معنای صفت نفسانی است که نکات آن بيان شد، ديگر به معنای صناعت و شاخه علمی است. حضرت آيت الله جوادی می فرمايد: در علم دينی و مباحث علم و دين، علم به معنای خاص علم تجربی مورد نظر ما نيست بلکه مراد ما اعم است و همه شاخه های علوم مانند منطق و کلام و فلسفه و فيزيک و شيمی را شامل می شود. «هر چند اصطلاح رايج چنين رسم شده است که شاخه های مختلف علوم تجربی و انسانی؛ نظير فيزيک و شيمی و زيست شناسی را علم بنامند و آن را از فلسفه مطلق و عرفان نظری متمايز قلمداد کنند. حال آنکه نگرش کنونی به مساله، شاخه های مختلف معرفت که محصول کاربست گونه های چهارگانه عقل (تجربی، نيمه تجريدی، تجريدی و ناب) هستند در صورتی که يقين آور يا موجب طمانينه گردند، علم به شمار آمده و در کنار نقل منزلت ويژه ای را در ساحت دين شناسی حائز می شوند».[5]

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده پيگيری می شود.


[1] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص146، ط: اسراء.
[2] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص27، ط: اسراء.
[3] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص71، ط: اسراء.
[5] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص27-28، ط: اسراء.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo