< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

96/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم دينی در نگاه حضرت آيت الله جوادی آملی

ادامه بررسی چيستی علم دينی از نگاه آيت الله جوادی

از مطالبی که در جلسه قبل درباره چيستی علم دينی از نگاه حضرت آيت الله جوادی آملی نقل شد می توان يک تعريف خلاصه و جامع را بدست آورد و آن اينکه: علم دينی علمی است که بر جهان بينی دينی مبتنی بوده و روش آن مورد قبول دين باشد. دينی بودن جهان بينی علم به اين است که عالم و پژوهشگر، وجود علم، عالم، معلوم و موضوعات و محمولات مسائل علوم را فعل الهی (تکوينی يا تشريعی) بداند. اين تعريف همه علوم اعم از عقلی و نقلی، حقيقی و اعتباری، طبيعی و انسانی و حوزوی و دانشگاهی را شامل می شود.

 

ب) مبنای علم شناسی نظريه آيت الله جوادی

همان طور که گفته شد اين مبانی سه دسته اند: مبانی معرفت شناختی، مبانی دين شناختی و مبانی اجتهادی ( اصولی و فقاهتی)

در مورد مبنای معرفت شناختی، حضرت آيت الله جوادی در کتاب «منزلت عقل» در جاهای مختلف و در مقاله مجله اسراء به چند محور پرداخته است:

    1. درباره عقل؛ زيرا علم خصوصا علم تجربی نقلی نيست بلکه از طريق عقل بدست می آيد.

    2. درباره علم؛ در اين محور علم از دو حيث مورد بحث قرار گرفته است: علم به معنای صفت نفسانی و علم به معنای صناعت و شاخه علمی .

 

محور اول: عقل و کاربردهای آن

درباره عقل و اينکه عقل چيست ايشان سه کاربرد را در مجموع بيان می کنند که از اين قرار است:‌

    1. عقل به معنای قوه و نيروی ادراک که اولا بديهيات را ادراک می کند و ثانيا نظريات را بر اساس آن بديهيات درک می کند.

    2. عقل به معنای کارکرد اين قوه که عبارت است از استدلال و دليل عقلی که از اعمال آن قوه بدست می آيد .

    3. عقل به معنای نتيجه استدلال عقلی که همان علم است.

اکنون سوال اين است که در بحث علم دينی کدام يک از اين معانی مورد نظر ايشان است؟ در کتاب «منزلت عقل» اين سه کاربرد را بيان کرده و مشخصا مقصود خود را بيان نکرده اند اما در اثر ديگر ايشان - که مقاله نوشته شده در مجله اسراء است و متاخر از کتاب منزلت عقل و ناظر به آن است – مراد از عقل را کاربرد دوم يعنی همان دليل و استدلال عقلی می داند و می گويد: مراد از عقل در مقابل نقل همان دليل عقلی است کما اينکه مراد از نقل نيز دليل نقلی است.

عبارت های ايشان در اين باره از اين قرار است:

1. «عقل در اين مبحث به معنای نيروی ادراکی ناب است که از گزند وهم و خيال و قياس [تمثيل منطقی] و گمان مصون است و پيش از هر چيز، گزاره اولی يعنی اصل تناقض را به خوبی می فهمد و در ظل آن گزاره های بديهی را کاملا ادراک می نمايد، مانند بطلان جمع دو ضد، جمع دو مثل، دور و سلب شی از نفس و... آن گاه ساير مطالب نظری را با ارجاع به بديهی مبين می نمايد».[1]

2. در جای ديگر می گويد: «مقصود از عقل در اين سلسله مباحث، خصوص عقل تجريدی محض که در فلسفه و کلام براهين نظری خود را نشان می دهد، نيست بلکه گستره آن «عقل تجربی» را که در علوم تجربی و انسان ظهور می يابد، «عقل نيمه تجريدی» را که عهده دار رياضيات است و «عقل ناب» را که از عهده عرفان نظری بر می آيد نيز در بر می گيرد».[2]

منظور از عقل ناب در عبارت اول در مقابل وهم و خيال است يعنی عقل بر اساس وهم و خيال عمل نمی کند بلکه بر اساس مستندات و با دليل جلو می رود، اما مراد از عقل ناب در عبارت دوم به معنای عقل عرفانی است که در نظر ايشان از عقل فلسفی از جايگاه بالاتری برخوردار است.

3. در مورد کارکرد ديگر عقل در جايی می گويد: «محصول عقل در ساحت های مختلف دانش تجربی و رياضی و کلامی و فلسفی و عرفانی در صورتی به حريم بحث حاضر وارد می شود که يا از سنخ قطع و يقين باشد و يا مفيد طمأنينه و اطمينان عقلايی، و به تعبير رايج فن اصول فقه، علم يا علمی باشد. بنابراين آنچه مفيد وهم، گمان، قياس و ظن است از چارچوب بحث کنونی بيرون است».[3]

4. ايشان در مقاله مجله اسراء می گويند: «مقصود از عقل نه نيروی ادراک استدلالی (يعنی قوه عاقله) و نه خود ادراک (يعنی تعقل) است بلکه منظور از عقل در کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دينی»، دليل عقلی يعنی معقول است؛ مانند خلق که به معنای مخلوق است. هدف از نقل نيز گزارش نمودن که فعل ناقل است نيست بلکه دليل نقلی يعنی منقول است، هر چند استدلال از متن منقول ممکن است به وسيله عقل يعنی ادراک کننده باشد».[4]

نکته: ايشان در اينجا کاربرد عقل به معنای قوه ادراک کننده را رد می کند در حالی که چنين امری لازم نيست زيرا دليل عقلی نيز از قوه عقل حاصل می شود. عقل به ما هو عقل حجت است و محصول آن نيز که دليل باشد حجت است و نتيجه نيز که محصول اين دليل است نيز حجت است.

 

محور دوم: علم و دو کاربرد آن

درباره علم دو کاربر بيان شده است: يکی علم به معنای صفت نفس و ديگر علم به معنای شاخه علمی. ايشان درباره علم به معنای صفت نفس چند نکته را بيان می فرمايد که از اين قرار است:

1. مراد از علمی که صفت نفس است معنای روان‌شناختی آن نيست. ايشان می فرمايد: «اين پديده ناکارآمد همان است که در فن اصول فقه از آن به قطع قطاع ياد می شود و از گذشته دور مورد نقد ناقدان بصير و معرفت شناس بوده است»[5] . منظور از علم روان‌شناختی علمی است که بدون پشتوانه دليل ايجاد شده باشد مانند اينکه کسی از نشستن کلاغ بر روی ديوار خانه، علم به آمدن ميهمان برای او پيدا کند، روشن است که چنين يقينی بی ارزش است زيرا از پشتوانه دليل برخوردار نيست. اما اگر از سخن يک انسان مورد وثوق و يا مثلا از طريق برهان نظم برای فرد علم حاصل شود، امری مورد پذيرش است و ديگر يقين روانشناختی نيست.

2. علمی که برای فرد حاصل می شود دارای مراتب شدت و ضعف است و لذا جزم و يقينی که در رياضيات حاصل می شود در علوم تجربی حاصل نمی شود هر چند آنچه در علوم تجربی نيز بدست آمده يقين است اما از درجه پايين تری برخوردار است.

3. «در علوم تجربی اگر استقراء و مشاهدات در يک قياس خفی با مقدمه ای عقلی به اين مضمون که «امر اتفاقی نمی تواند دائمی يا اکثری باشد» ضميمه شد، بدل به امری يقينی از سنخ مجربات می شود؛ اما قدرت و شدت اين يقين هرگز به سر حد يقين بدست آمده از يک برهان فلسفی يا رياضی نمی رسد»[6] . اين يقين مورد قبول است زيرا از دايره شک و ظن خارج شده است.

4. مبنای معرفت شناختی حضرت آيت الله جوادی رئاليستی است. رئاليست دارای سه مؤلفه است: يکی اينکه واقعيتی بدون شک و شبهه وراء ذهن داريم (نقطه مقابل آن ايده ئاليست و سوفيست است). دوم اينکه آن واقعيت قابل معرفت و شناختی يقينی است (نقطه مقابل آن شکاکيت است). و سوم اينکه خطا و اشتباه مورد قبول است؛ و لذا بايد به سراغ خطاسنج که همان منطق است برويم. «آنچه گفته شده مبتنی بر اين مبناست که واقع مطلق است و علم و معرفت مطلق امکان پذير، گرچه در مواردی خطا نيز واقع می شود و همه معارفی که بشر به آنها رسيده است صواب و مطابق با واقع نيست، بنابرين آنچه برخی در تحليل دانش و معرفت می پندارند و همه علم ها را به فرضيه بر می گردانند و يا با تاکيد بر نسبی گرايی حقيقت را توزيع می کنند و با مصالحه، هر فرضيه و ايده ای را بهره مند از قدری از حقيقت می دانند در تقابل با مبنای درست قرار می گيرد، زيرا نه واقع نسبی است و نه معرفت، پس آنچه درون هندسه معرفت دينی قرار می گيرد بايد معرفت قطعی و يقينی باشد يا علم اطمينان آور».[7]

يکی از نظريات رايج در مجامع علمی آن است که نظريات علمی تنها فرضيه های مفيد در زندگی هستند و نه گزاره هايی يقينی و مطابق با واقع. شهيد مطهری می فرمايد: علم هر چقدر جلوتر آمده است دانشمندان از ارزش نظری علم فاصله گرفته و در آن ترديد کرده اند، اما به ارزش عملی آن بها داده اند.

آيت الله جوادی می فرمايد نظريات علمی وقتی علم به معنای صفت نفسانی است که با مؤلفه های رئاليستی همراه باشد اما اگر چنين نباشد قابل پذيرش نيست.

طبق آنچه گفته شد اگر از ما سوال کنند آيا طبق ديدگاه آيت الله جوادی نظريات علمی جديد، دينی است يا نه؟ می گوييم اگر آنان نظريات خود را صرفا فرضيه بدانند مورد قبول نيست زيرا اساسا آنچه بيان کرده اند علم نيست. اين گونه نيست که بگوييم آيت الله جوادی معتقد است که علوم را می توان با اصلاح جهان بينی دينی نمود بلکه شرط ديگری نيز دارد و آن داشتن مولفه های رياليستی است.

 


[1] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص31، ط: اسراء.
[2] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص25، ط: اسراء.
[3] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص26، ط: اسراء.
[4] فصلنامه اسراء، سال اول، شماره 2، ص36.
[5] فصل نامه اسراء، ص39.
[6] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص26-27، ط: اسراء.
[7] منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی، ص146، ط: اسراء.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo