< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

95/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظريه دکتر نصر و بررسی آن

ارزيابی و تحليل نظر دکتر نصر درباره علم دينی

در جلسه گذشته خلاصه مباحث آقای دکتر نصر درباره فرق ميان علوم مقدس و غير مقدس و يا علوم سنتی و جديد بيان شد. منبع مطالبی که بيان شد از کتاب «نياز به علم مقدس»، ص 168 – 172 بود. در ادامه نکاتی را در ارزيابی و تحليل اين مطالب بيان می کنيم:

1. وی گفته بود: در علوم سنتی، عالمان جهان بينی الهی داشته و علوم آنها ريشه در مابعد الطبيعه داشت و مابعد الطبيعه آنها نيز الهی بوده است، اما در علوم جديد اين ارتباط و اتصال قطع شده است.

اين تحليل صحيح نيست زيرا می پرسيم: آيا صحيح است که جهان بينی افراد را ملاک مقدس يا نامقدس بودن علم بدانيم؟ خود ايشان در جايی گفتند: در علوم سنتی علم، عالم، معلوم و قوه ادراک مقدس هستند زيرا همه تجليات الهی هستند. جهان بينی های انسان خواه الهی باشد يا غير الهی، واقعيت ها را تغيير نمی دهد. مثلا خواه خورشيد را مخلوق الهی بدانيم يا ندانيم، واقعيت آن که پديده ای نور افشان و مخلوق الهی است تغيير نمی کند. همه ممکنات مخلوق الهی و از اين نظر مقدس هستند. علم نيز همين گونه است و لذا همان طور که وجود همه انسان ها الهی است زيرا مخلوق خداوند است، علم آنها نيز چون مخلوق الهی است مقدس است.

علوم انسان ها، آنجا که مطابق با واقع بوده و صحيح و درست باشد، الهی خواهد بود و ديگر جهان بينی عالم در آن تاثيری ندارد. همان گونه که معلوم و قوه تعقل آنها نيز همه الهی است. اساسا از منظر تکوين همه چيز فعل خدای متعال و الهی و مقدس است. از نظر تکوينی حتی ابليس هم الهی است.

بنابراين قرار دادن جهان بينی به عنوان ملاک دينی و غير دينی بودن علم صحيح نيست، زيرا علم بما هو علم، فارق از اينکه جهان بينی عالم آن چگونه است، امری الهی و مقدس است کما اينکه معلوم و خود عالم و قوه تعقل او نيز بالذات الهی هستند. ملاک دينی و غير دينی بودن علم مطابقت و عدم مطابقت با واقع است. اگر علمی مطابق با واقع باشد، الهی است زيرا کشف از امری کرده که مکشوف آن الهی است.

آنچه درست است اين است که بگوييم: جهان بينی عالمان يا مقدس است يا غير مقدس. البته همين جهان بينی نيز از آن جهت که امری وجودی و دارای واقعيت است امری الهی است. اما از اين زاويه که امری اختياری است چون متعلق امر و نهی واقع می شود، می تواند الهی و غير الهی باشد. جهان بينی اگر بخواهد مقدس باشد بايد دو مؤلفه را از جهت تکوين و تشريع به همراه داشته باشد: از جهت تکوين، مخلوق خداوند باشد -که هست- و از جهت تشريع مرضی الهی باشد. بنابراين جهان بينی ها بالذات می تواند به جهان بينی الهی و غير الهی و يا مقدس و غير مقدس تقسيم شود، اما علم از جهت بالذات چون فعل الهی است، تنها الهی است.

اشتباهی که در کلام دکتر نصر رخ داده، خلط ميان مابالذات و مابالعرض است. علم بما هو هو و از جهت ذات که کشف از واقع است، تنها و تنها الهی است، اما از جهت عرضی می تواند الهی و غير الهی باشد .

 

علم به معنای تک گزاره ها يا مجموع گزاره ها

آنچه بيان شد از اين باب بود که علم را به معنای تک گزاره ها بدانيم، اما اگر علم را به معنای مجموعه گزاره ها بدانيم، از آنجا که مجموعه، واقعيت خارجی نداشته و امری انتزاعی است، برای دينی يا غير دينی دانستن آن به سراغ روش آن علم می رويم. اگر روشی که در اين مجموعه بکار گرفته شده، دينی و الهی باشد در اين صورت آن علم نيز الهی خواهد بود و الا غير الهی است. در اينجا ديگر فرقی نمی کند آن گزاره ها مطابق با واقع در آيند يا نه. مثلا شيخ انصاری آنجا که به امر فقاهت پرداخته است، محصول فقاهتش دينی است اعم از اينکه گزاره های فقاهتی وی مطابق با واقع باشد يا نباشد، زيرا روشی که او بکار برده است روشی صحيح و دينی است.

در بحث تفسير به رای اين سخن مرحوم علامه بيان شد که فرمود: مراد از تفسير به رای اين نيست که فردی اصلا رای و نظری نداشته باشد، زيرا فردی که فاقد رای و نظر باشد چيزی از قرآن نمی فهمد، بلکه مراد اين است که آن فرد نظر و رای خود را بر قرآن تحميل نکند و سپس به دنبال مؤيد از آيات قرآن بگردد. آنچه درست است اين است که فرد رای و نظر خود را به عنوان طرح و سوال به قرآن عرضه کند و با بررسی مجموع آيات، نظر قرآن را بدست آورد. در اين روش حتی اگر فرد به واقع هم نرسد از او پذيرفته می شود. در روايات آمده است: «من تكلم فی القرآن برأيه فأصاب فقد أخطأ.»[1] : کسی که در قرآن مطابق رأيش سخن بگويند هر چند به واقع هم برسد اما خطا کرده است؛ زيرا روش و شيوه او مشروع نبوده است.

آقای سروش در مقاله صراط های مستقيم گفته بود: نه فقه جعفری همه اش اسلام است و نه فقه حنفی، نه تفسير الميزان همه اش صحيح است و نه تفسير فخر رازی. اما وی توجه نکرده که بحث اين نيست که مجموعه آرای فلان عالم مطابق با واقع هست يا نه، بلکه سخن در مشروعيت روش است. اگر روشی که فرد به کار برده قياس است، هر چند از اين راه به واقع هم برسد غير الهی خواهد بود.

حاصل اينکه اگر مراد ايشان از علم مقدس و غير مقدس اين باشد که جهان بينی های عالمان دو گونه است: مقدس و غير مقدس؛ سخنی پذيرفته شده است اما اگر مراد وی اين باشد که بخواهد بر اساس جهان بينی ها، علم مقدس و غير مقدس را تعيين کند، از باب بالذات صحيح نيست بلکه از باب بالعرض است.

2. نکته ديگر اينکه ايشان گفتند: در علوم سنتی، امر مقدس در کانون و امر نامقدس در حاشيه قرار دارد اما در علوم جديد،‌ امر نامقدس در کانون و امر مقدس در حاشيه قرار دارد. طبق آنچه گفته شد معلوم می شود که اين مطلب هم درست است و هم نادرست. اگر بر اساس جهان بينی عالمان که يا مقدس يا غير مقدس است بخواهيم درباره علم داوری کنيم در اين صورت ديگر علم حاشيه و متن پيدا نمی کند زيرا اگر جهان بينی عالم مقدس باشد، علم او نيز مقدس است. (جهان بينی مقدس آن است که عالم ناسوت را وصل به عالم ملکوت بداند). بله اگر جهان بينی مطرح نباشد، بلکه غرض و نيت و هدف عالم مورد نظر باشد می شود جهان بينی عالمی، الهی باشد اما غرضش بد باشد و بالعکس جهان بينی غير الهی باشد اما در کار خويش غرض نيک داشته باشد .

موج زدن اخلاق در زندگی برخی دانشمندان

در احوالات پاستور اين گونه آمده: وی در منطقه ای که زندگی می کرده کشاورزان به پروش کرم ابريشم و توليد پيله های آن اشتغال داشتند، اما محصول آنها گرفتار آفتی بوده که کار آنها را با مشکل مواجه می کرده است. پاستور به اتفاق چند تن از دوستان خويش، شروع به مطالعه و تحقيق در باره اين آفت می کنند و آزمايش هايی انجام می دادند. در يکی از اين آزمايش ها عده ای افراد حسود و معاند در ماده ای که آماده کرده بودند پنهانی سمی می ريزند و همين امر باعث تخريب بيشتر محصولات کشاورزان می شود. کشاورزان که عصبانی شده بودند با آنان برخورد کرده و با سنگ آنان را بيرون می کنند. وی در همين جريان يکی از همين سنگ ها را نگاه می دارند. آنان از اين پيامد نااميد نشده و به تحقيق خود ادامه می دهند تا سرانجام درمان آفت مورد نظر را پيدا می کنند. بعدها که می خواستند از سوی کشاورزان مورد تجليل قرار گرفتند، گفتند ما هم يادگاری برای شما دارم و همان سنگ را به آنان نشان دادند که باعث شرمندگی آنان می شود.

وجود ملاکات مختلف در دينی دانستن علم

سخن صحيح آن است که بگوييم در مقدس و غير مقدس دانستن علم، ملاک های پنچ گانه مطرح است:

    1. مطابقت و عدم مطابقت با واقع؛

    2. روش بکار رفته برای تحصيل علم؛

    3. جهان بينی عالمان؛

    4. معرف و غرض عالم؛

    5. مورد نهی الهی بودن يا نبودن آن علم مانند علم سحر که منهی است.

3. آقای نصر گفت: علوم جديد يک عيب اساسی دارد و آن فاصله گرفتن عقل استدلالی از عقل شهودی است. وی اين مساله را نشانه نامقدس بودن اين علوم دانسته است.

در اين باره يک اشکال جدی مطرح است و آن اين که از تصريحات و تلويحات دکتر نصر بدست می آيد که مراد ايشان از عقل شهودی، عقل عرفانی و اشراقی است. حال اگر اين عقل را ملاک مقدس و غير مقدس بودن علم بدانيم در اين صورت خيلی از علوم سنتی نيز نامقدس خواهند بود، زيرا تمام کسانی که مکتب مشاء را دنبال کردند،‌ عقل مورد نظرشان عقل اشراقی نبوده است.

شيخ اشراق در ابتدای «حکمه الاشراق» حکيمان را به چند دسته تقسيم کرده است که در نهايت سه دسته می شود: 1. حکيمٌ بحاثٌ متألّه که حکمای اشراق است؛ 2. حکيمٌ بحاثٌ عديمُ التالّه که حکمای مشائی از قبيل ابن سينا است؛ 3. حکيمٌ متألّه عديمُ البحث مانند اهل عرفان و کشف و شهود.

آنچه صحيح است اين است که عقل شهودی را ملاک کمال قدسيت و عدم کمال بدانيم نه ملاک قدسيت و عدم قدسيت. اشتباهی که در اينجا صورت گرفته خلط ميان اين مراتب است. مثل کسی که تنها حق اليقين را يقين بداند نه عين اليقين و علم اليقين را. ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده دنبال می شود .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo