< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

95/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه فرهنگستان علوم اسلامی

بررسی نسبت ميان حق و باطل و صدق و کذب

در جلسه قبل نسبت ميان حق و باطل و صدق و کذب در حوزه تکوين و تشريع بيان شد و حاصل آن اين شد که در حوزه تکوين اين رابطه تلازم است به اين معنا که هر جا حق تحقق يابد، صدق هم هست و هر جا باطل باشد، کذب را نيز به همراه دارد. اما در حوزه تشريع اين رابطه عام و خاص مطلق بوده و صدق اعم از حق است. برای روشن تر شدن مطلب دو نکته ديگر بيان می شود:

1. حق در تکوين، به ثبوت و وجود مربوط می شود که يا بالذات و يا بالغير است. اولين مصداق حق به لحاظ تکوين، وجود اقدس باری تعالی است. در مرتبه دوم، ما سوی الله تعالی قرار دارد که در اين مرتبه نيز چون همه آنها فعل الهی و مستند به اراده اويند، همه حق هستند. اما در حوزه تشريع حق به ذات الهی تعلق نمی گيرد بلکه مربوط به فعل الهی است، زيرا خدای متعال شارع ساز است نه اين که خود مصداق شرع باشد.

2. حق چه در حوزه تکوين و چه تشريع دو گونه است: حق ثبوتی و حق اثباتی؛ گاه حق در مقام نفس الامر مورد توجه بوده و مساله اخبار و تصديق نسبت به آن مطرح نيست، در اين صورت آن را «حق ثبوتی» گويند. اما گاه حق در مقام اثبات يعنی تصديق علمی، ‌ايمانی و اخباری مورد نظر است که در اين صورت آن را «حق اثباتی» گويند.

اينکه می گوييم حق و صدق در حوزه تکوين تلازم دارند به لحاظ جنبه اثباتی آن است نه جنبه ثبوتی، زيرا در مقام ثبوت ديگر مساله مطابقت و صدق معنا ندارد. حق ثبوتی اساسا از بحث ما خارج است، زيرا بحث علم در آنجا مطرح نيست . مقام ثبوت مربوط به واقع بدون توجه به جنبه های تصديقی آن است.

در حوزه تشريع هم گاه مراد از حق، جنبه ثبوتی يعنی اراده الهی در نفس الامر است، و گاه جنبه علمی و اخباری و ايمانی آنها مطرح است که آن را حق تشريعی اثباتی گويند. گفته شد در حوزه تشريع ممکن است تشريعی مستند به اراده الهی نباشد، در اين صورت هر چند آن تشريع صادق است اما حق نيست.

اين انفکاک ميان صدق و حق در حوزه تشريع هر چند وجود دارد، اما به درد نظريه فرهنگستان نمی خورد، زيرا بحث ما در مباحث علمی است که يا مربوط به عالم طبيعت و يا عالم ماوراء طبيعت و يا انسان و تاريخ می شود و همه اين ها تکوينا، فعل الهی است. اين ها همه تابع نظام اسباب و مسببات هستند و اين نظام به اراده الهی باز می گردد. علوم بشری قانون ها را کشف کرده و گزارش می دهند و اگر درست باشد نظام تکوين را گزارش می دهد و نظام تکوين همواره حق و صدق است.

نتيجه بحث تا اينجا اين شد که در مساله نسبت ميان حق و باطل و صدق و کذب، جنبه حق ثبوتی مطرح نيست بلکه سخن مربوط به حق اثباتی است. در عالم تکوين مساله صدق و حق با هم متلازم اند، اما در مورد تشريع،‌ هر گاه آن تشريع به اذن الهی باشد، صدق و حق متلازمين هستند، اما اگر تشريع غير الهی باشد ديگر چنين تلازمی نيست و لذا ممکن است در مورادی صدق باشد اما حق نباشد.

 

تاثير مبانی فلسفی بر علوم تجربی

انسان شناسی تجربی فرع انسان شناسی فلسفی است. يک عالم طبيعت شناس دارای مبنای فلسفی است که در مورد آن مساله دينی و غير دينی بودن قابل طرح است. حال اگر اين مبانی در نظريه های علمی تاثير گذار باشد، سرنوشت علم را تغيير می دهد. اين همان نظريه ای است که در بحث علم دينی از ساير نظريه ها قابل دفاع تر است.

اکنون سوال اين است که آيا اين تاثير گذاری (يعنی تاثير مبانی فلسفی بر نظريات علمی) وجود دارد؟ گفته شد در حوزه علوم انسانی اين تاثير گذاری پذيرفته شده است. در اين باره مثالی زده و گفته شد اين مساله مانند عينک هايی است که بر چشم دو راننده که راهی را می پيمايند زده شده است. هر چند وسيله و راه و مقصدی که اين دو راننده طی می کنند يکی است اما چون عينک يکی نزديک بين و ديگری دوربين است، نحوه رانندگی آنها متفاوت خواهد بود. جهان بينی ها فلسفی همانند عينک هايی هستند که عالم بر چشم خود زده است و انسان را آن گونه می بيند که آن عينک نشان می دهد. مثلا اگر مبنای فردی اين باشد که انسان موجودی تک بعدی و مادی است، نظريات و بايدها و نبايدهای که بيان می کند مسلما فرق می کند با کسی که انسان را موجودی چند بعدی می داند.

اما در مورد تاثير گذاری اين مبانی بر علوم طبيعی گفته شد برخی مانند آقای گلشنی آن مبانی را کاملا تاثير گذار می داند و برخی مانند آقای باقری، تاثير چندانی برای اين مبانی در حوزه علوم طبيعی قائل نيستند. گفته شد اين بحث و قضاوت در مورد آن نيازمند تامل بيشتری است.

جنبه تکوينی و تشريعی امور

آيت الله جوادی آملی در بحث علم دينی چندين جهت را بيان می فرمايد از جمله اينکه برای دينی نمودن علم، عالم بايد نگاه خود را تصحيح کرده و عالم طبيعت را عالم خلقت ببيند. از اين جهت همه علوم، دينی است، زيرا همه چيز به فعل و اذن الهی بر می گردد. به لحاظ تکوين همه چيز حتی آنچه مربوط به سوء ‌اختيار انسان است به اذن الهی صورت می گيرد. قرآن کريم درباره سحره زمان حضرت سليمان (ع) می فرمايد: ما به دو فرشته هاروت و ماروت علم سحر را ياد داديم تا به دفع سحرها برآيند، اما برخی از افراد از اين علم سوء استفاده کرده و کارهای خلافی از قبيل ايجاد تفرقه و اختلاف ميان زن و شوهر را به راه انداختند. قرآن کريم می فرمايد: ﴿وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[1] . هر چند اين اختلاف افکنی از جهت تکوينی به اذن الهی صورت گرفته است اما از جهت تشريعی مساله ای حرام و خلاف رضای الهی است. مثال ديگر اينکه خدای متعال نظام عالم را به گونه ای قرار داده که اگر کسی بخواهد شراب بخورد همانند خوردن آب، راه برای او باز است و دستگاه گوارش او منعی ايجاد نمی کند و مستی ايجاد می شود، اما از نظر تشريعی کار او منع شده است.

سوال: نسبت ميان حسن تکوينی و تشريعی چيست؟ پاسخ آن است که نسبت ميان اين دو، عام و خاص مطلق است. اگر امری حسن تشريعی داشته باشد يعنی ماذون از جانب الله و مرضی او باشد، قطعا حسن تکوينی نيز دارد، زيرا هر چيزی تابع نظام اسباب الهی است که به اذن تکوينی الهی رخ می دهد. اين که زهر در بدن اثر می گذارد و شمشير می برد بدان خاطر است که از جهت تکوينی،‌ مورد اذن الهی است. از اين جهت ديگر قبحی معنا و وجود ندارد. اما ممکن است از جهت تشريعی همين فعل منع شده باشد. اما ضابطه اين امر چيست؟

ضابطه و ملاک آن اين است که هر چه در آن عنصر اراده غير الهی دخالت نداشته باشد، هم اذن تکوينی و هم اذن تشريعی دارد مانند آنچه در نظام طبيعت رخ می دهد. اما آنچه عنصر اراده غير الهی در آن باشد که بتواند به سوء اختيار انجام گيرد، ممکن است حسن و ممکن است قبيح باشد (بر خلاف فعل معصوم که هر چه از او سر می زند تکوينا و تشريعا حسن است).

بحث ما مربوط به نظريه های علمی است. طبق آنچه گفته شد می گوييم: نظريه های علمی مربوط به واقعيت ها است و واقعيت ها به لحاظ تکوينی چه فعل انسان باشد و چه غير انسان حسن تکوينی دارد. اما همين نظريه های علمی که از حيث علمی کشف قوانين واقع را می کنند و فعل الهی را گزارش می دهند و از اين جهت حسن دارند، ممکن است از جهات ديگر قبح داشته باشد. برخی از اين جهات چنين است:

    1. ممکن است برخی نظريه های علمی به صلاح بشر نباشد و برای آن ضرر داشته باشد. بنا نيست بشر ظرفيت دريافت همه واقعيت ها را داشته باشد مانند برخی کسب های حرام که در مکاسب فقه بيان شده است. اين علوم مانند علم سحر، منع شده اند مگر نسبت به کسانی که بتوانند خود را حفظ کرده و برای دفاع از آنها استفاده کنند .

    2. نظريه هايی که پيامدهای منفی به همراه دارد مانند توليد سلاح اتمی. اين نظريه ها از اين جهت که برخاسته از انگيزه ها و غايات منفی است قبح شمرده می شود.

    3. نظريه هايی به جهت شيوه و آداب پژوهش علمی دارای جهات منفی باشد، مانند اينکه کسی برای دستيابی به آن ها از ابزارهای نامشروع استفاده کند.

 

انگيزه ها و انگيخته ها و رابطه ميان آن ها

يکی از ادعاهايی که در نظريه فرهنگستان مطرح شده اين است که انگيزه ها و انگيخته ها کاملا به هم گره خورده و قابل تفکيک نيستند.[2] مقصود آنان از بيان اين مطلب آن است که بگويند اگر انگيزه عالمی الهی باشد، چون تفکيک انگيزه از انگيخته ممکن نيست، انگيخته او نيز الهی خواهد بود. و لذا گفته اند برای دينی کردن علم بايد به سراغ انگيزه عالمان آن علم رفت.

اما بر اين مطلب نه تنها دليلی اقامه نشده بلکه بر خلاف مسلمات عقلی است. به عنوان مثال ممکن است کسی با هدفی صحيح و خدمت به ديگران وسيله نقليه ای تهيه کند و در جاده افراد را جابجا کند اما چون توانمندی لازم در رانندگی را نيافته است، افراد را به کشتن دهد . و يا پزشکی که انگيزه خوبی دارد اما در طبابت به صورت ناشيانه عمل می کند. در روايات نيز به تفکيک ميان انگيزه و انگيخته اشاره شده است. در روايتی امام صادق (ع) می فرمايد: « الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ فَلَا تَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْدا»[3] انجام دادن كار بدون بينش و بصيرت به رهروى ماند كه در بيراهه قدم نهد، كه شتاب و عجله تنها دورش سازد.

و يا امام رضا(ع) نيز در مورد معتزله که انگيزه خوبی داشتند اما انگيخته آنان نادرست بود می فرمايد: «مَسَاكِينُ‌ الْقَدَرِيَّةِ أَرَادُوا أَنْ يَصِفُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَدْلِهِ فَأَخْرَجُوهُ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ سُلْطَانِهِ»[4] بيچارگان قدريه که انگيزه خوبی داشتند و می خواستند عدل الهی را توجيه کنند اما اشتباه رفته و قائل به تفويض شدند و گفتند: همه چيز به قضا و قدر الهی بر می گردد مگر افعال اختياری انسان که خارج از اراده الهی است. آنان برای دفاع از عدل الهی، افعال اختياری انسان را خارج از قدرت الهی دانستند.

تا اينجا به بررسی جنبه علم شناسی نظريه فرهنگستان پرداختيم . در ادامه انشاء الله به بررسی جنبه دين شناسی و روش شناسی اين نظريه می پردازيم .

 


[2] علم دینی، دیدگاه ها و ملاحظات، ص151.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo