< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

94/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوه بيان شده برای وصف دينی بودن علم
هفتمين وجه دينی بودن علم: مورد تاييد دين بودن
موضوع بحث بررسی وجوهی بود که برای وصف دينی بودن علم بيان شده است. تاکنون در اين باره شش وجه بيان شد. آخرين وجهی که در جلسه گذشته بيان شد عبارت بود از ناسازگار نبودن علم با آموزه ای دينی. در نقد اين وجه گفته شد علاوه بر اينکه جنبه سلبی دارد، دارای ابهاماتی نيز هست.
اما هفتمين وجهی که برای اين ترکيب بيان شده آن است که: علم دينی به علمی گفته می شود که مورد تاييد دين باشد. برای بررسی اين وجه بايد آن را بر اساس کاربردهای علم مورد دقت قرار داد.
همان طور که قبلا گفته شد علم در اصطلاح دارای دو کاربرد است: يکی به معنای تصديق و حکم است که همان گزاره های علمی است و ديگری به معنای رشته های علمی است که عبارت است از مجموعه ای از گزاره ها که حول محور واحدی گرد آمده اند. اکنون اين سوال مطرح است که آيا مراد از اين وجه، مورد تاييد دين بودن گزاره های علمی است يا منظور رشته های علمی است؟
اگر پاسخ کاربرد دوم باشد در اين صورت علم دينی دايره ای گسترده داشته و خيلی از علوم را در بر می گيرد. علومی که مورد تاييد دين است از اين قرار است:
1. هر علمی که موضوع و مسائل آن علم، اصول و فروع دين باشد. به عبارت ديگر شامل سه بخش اعتقادات، اخلاقيات و احکام شود. علومی مانند علم کلام، اخلاق و فقه در اين دسته جای می گيرند. (علم فقه دايره وسيعی دارد . کار فقيه آن است که بايد ها و نبايدهای اخلاق رفتاری اعم از فردی و اجتماعی را بدست می آورد. حتی علم فقه به صفات اخلاقی نيز می پردازد).
2. دسته دوم علومی است که موضوع آن ها منابع دين باشد. بر اين اساس علومی که بر اساس کتاب و سنت شکل گرفته اند دينی خواهند بود، مانند علم قرائت که در علوم قرآنی مطرح است، علم تفسير، حديث و علومی ديگری مانند اين ها؛
3. دسته ديگر علومی است که موضوع آن ها کتاب و سنت نيست اما در خدمت فهم آن ها بوده و به عنوان ابزار شناخت آن ها به کار می آيد. مثل علم ادبيات، رجال، منطق و علم اصول فقه. موضوع علم اصول فقه نه بخش های دين و نه منابع دين يعنی کتاب و سنت است بلکه اين علم ابزاری است برای فهم درست کتاب و سنت.
علم رجال نيز نه از شاخه های دين بوده و نه منابع دين، بلکه ابزاری است برای اينکه بتوان به نحو بهتری از روايات بهره گرفت. (روايات معصومين برای اينکه به دست ما برسد چندين واسطه خورده تا به کتب اربعه رسيده است. بعد از چاپ اين کتب، ديگر نيازی به واسطه نيست و لذا اجازه روايت در دوران ما به شکل امری تشريفاتی در آمده است). علم درايه نيز همين طور است. اين علوم در خدمت فهم منابع وحيانی قرار دارد.
نکته: هر چيزی که برای چيز ديگری به عنوان ابزار شناخته می شود، نبايد بيش از ابزار به آن نگريست. پرداختن به اين دسته علوم نيز در حد ابزار خوب است اما اگر اين علوم خود هدف قرار گيرند نه تنها پرداختن به آنها خوب نبوده بلکه مذموم نيز هست. البته اين مطلب اقتضای عنوان اوليه در اين علوم است اما به عنوان ثانويه افرادی می توانند تنها در اين رشته ها ممحّض شده تا اهدافی را برآورده نمايند.
4. دسته چهارم از علومی که مورد تاييد دين است، شامل همه علوم بشری است که جامعه بشری به آنها نيازمند بوده و نيازهای واقعی مردم را برآورده می کند. اين بخش شامل بسياری از حوزه ها حتی حوزه تفريحات سالم نيز می شود مانند علم انيميشن که مطالب و مفاهيم را با شيوه ای زيبا و جذاب به مخاطب منتقل می کند.
اساسا در دين مبين اسلام هر آنچه انسان به ما هو انسان از نظر جسمی و روحی و از نظر فردی و اجتماعی، به آن نيازمند است، فراگيری و رفع آن مورد تاييد دين است. اسلام زندگی دنيوی را جدی گرفته است. در اسلام شوخی نيز از باب اغراض حکيمانه صورت می گيرد. امام کاظم (ع) در روايتی به زيبايی شيوه زندگی صحيح را بيان می فرمايد. اين شيوه می تواند الگوی مناسبی برای همه بشريت بوده و به عنوان سر درب شورای امنيت نصب گردد. فرمود: «اجْتَهِدُوا فِی أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَيْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَات‌»[1] بكوشيد كه وقت شما چهار بخش گردد: 1- ساعتى براى مناجات با خدا، 2- و بخشى براى گذران زندگى و معاش، 3- و ساعتى براى همنشينى با برادران و افراد مطمئنّى كه شما را از عيوبتان آگاه ساخته و در دل خيرخواه شما هستند، 4- ساعتى را نيز براى لذّت بردن از حلال خود خلوت نمائيد، كه در پرتو اين ساعت است كه بر آن سه بخش ديگر توان مى‌يابيد.
اين سخن را امامی می فرمايد که خود بخش طولانی از عمرشان را در زندان گذرانيده و اهل دنبال روی از لذت های مادی نيست، اما نقشه زندگی انسان ها را به زيبايی ترسيم می فرمايد.

شيوه مطالعاتی درس خارج برای يک متکلم
يکی از دغدغه های طلابی که در حوزه کلام کار کرده اند، آن است که بعد از اتمام دروس سطح حوزه به سراغ چه مباحثی بروند که گره گشا بوده و مشکی از جامعه را برطرف می کند؟ آيا به سراغ درس خارج فقه و اصول بروند يا نه؟ در فقه نيز به سراغ مسائل مستحدثه و کاربردی بروند يا مسائل قديمی را پيگيری کنند؟ يا در مورد نوشتن رساله همين دغدغه را دارد . توصيه ای که به اين دوستان می شود آن است که بدانند ابتدا عالم بايد مشکل خود را حل کند و سپس در فکر آن باشد که مشکل ديگران و جامعه را حل نمايد. انسان آن گاه می تواند مشکلی از جامعه را حل کند که ابتدا مشکل خود را حل کرده باشد. مگر آن مشکل چيست؟ دارا بودن فنون و آبديده و پخته شدن در مباحث دينی است. برای اين منظور بايد درس خارج را دو حوزه مهم پيگيری کرد:
الف) حوزه عباديات و تعبديات؛ فرا گيری اين بخش توسط استادی که خود پخته و با تجربه است می تواند بسيار مفيد باشد، زيرا در اين حوزه، مباحث روايی و مستندات نقلی فراوان بوده و عقل خيلی بردی ندارد. کثرت روايات در اين حوزه و تلاش پيگير طالب علم، باعث کارورزی و پخته شدن وی در علوم نقلی است که در مباحث کلامی بسيار به آنها نيازمند است.
ب) حوزه ديگر، مسائل معاملات و احکام آنها است زيرا در اين بخش روايات کمتر بوده و بيشتر از قواعد بهره گرفته می شود. بعد از اينکه طلبه ای در اين دو حوزه وقت گذاشت و تلاش کرد، می تواند وارد مباحث مستحدثه شود.
يک متکلم نبايد مباحث فقهی و اصولی را به کلی رها کند زيرا علم کلام، علمی نيست که عقلی محض باشد بلکه علمی عقلی و نقلی است. به همين خاطر است که متکلمين بزرگی مانند شيخ مفيد، سيد مرتضی، علامه حلی، علامه شرف الدين، شهيد مطهری و آيت الله سبحانی و ديگران فقيهان و اصوليون توانمندی نيز بودند.
البته اين امر نيازمند برنامه ريزی و تلاش است. يک طالب علم نبايد سرش را از فراگيری دروس مختلف شلوغ کند. بلکه در يک درس خارج حاضر شود اما تقريرها و حواشی آن درس را ببيند و ياداشت برداری کرده و مباحثه نمايد. در اين صورت است که بعد از گذشت چند سال در آن علم پخته و آبديده می گردد.
آنچه تا کنون درباره دسته های علمی مورد تاييد دين بيان شد شرحی بود بر آنچه شهيد مطهری در کتاب کليات علوم اسلامی بيان داشته است. ايشان در ده گفتار نيز می فرمايد: « جامعيت و خاتميت اسلام اقتضاء مي‌کند که هر علم مفيد و نافعی را که برای جامعه‌ اسلامی لازم و ضروری است علم دينی بخوانيم».[2]
در مقابل علوم مفيد و مورد تاييد دين اگر علمی باشد که مضر باشد ديگر مورد تاييد دين نيست مانند سحر و جادو که روال زندگی عادی بشر را به هم می زند، بله در اينجا نيز به عنوان ثانوی و برای مقابله با سحر و جادوی ديگران، فراگيری اين علوم مورد تاييد دين است .

ارزيابی وجه هفتم
در توصيف دينی بودن علم، اين وجه، وجه خوبی است اما آيا اين وجه محل نزاع نيز هست يا نه؟ آيا با آمدن اين ملاک مشکل دينی بودن علم حل خواهد شد؟ خير چنين نيست. اين وجه شرط لازم می تواند باشد اما شرط کافی نيست، زيرا مبادی هستی شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی آن علم نيز بايد موافق دين باشد. بله مگر اينکه بگوييد اگر خللی در اين مبانی باشد محصول آنها نيز خود به خود کم فايده و مضر خواهد بود و اين امر در اسلام پذيرفته شده نيست همان طور که می فرمايد: ﴿قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما﴾[3]
آنچه بيان شد، بررسی اين وجه در مورد شاخه های علمی بود. اگر منظور ما از علم، کاربرد اول يعنی گزاره ها و نظريه های علمی باشد نيز همين کلام جاری است. شرط آنکه نظريه ای دينی باشد آن است که از نظر اسلام مفيد بوده و مضر نباشد. مثلا اگر کسی دارای مشکل روانی است و به متخصص روانشناسی مراجعه می کند، نسخه ای که دريافت می کند ممکن است در آن توصيه به گوش دادن آهنگ های مشروع برای کسب آرامش و درمان شده باشد و ممکن است به آهنگ های نامشروع توصيه شده باشد و يا دارويی که برای وی تجويز شده ممکن است حاوی مواد مسکر و مخدر باشد و يا دارويی باشد که حاوی محتويات حلال است. روشن است که اگر تجويزی که برای بيمار صورت گرفته خلاف شرع باشد، در اين صورت علمی غير دينی خواهد شد. بله اگر امر معالجه منحصر در استفاده از فعل حرامی باشد در اين صورت به عنوان ثانويه برای وی جايز بوده و مورد تاييد دين می باشد .

وجه هشتم دينی بودن علم
وجه ديگری که برای دينی بودن علم بيان شده آن است که آن علم از منابع دينی استنباط شده باشد. انشاء الله در جلسه آينده اين وجه مورد بررسی قرار می گيرد .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo