< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملاک حقيقت در علم
نظريه انسجام گرايي و نقدهاي آن
سخن در بررسي ملاک حقيقت و خطا در ادراکات بود. گفته شد نظريه معروف در اين زمينه، نظريه مطابقت با واقع است اما در کنار آن، نظريه هايي ديگري نيز مطرح شده که از جمله آنها نظريه «انسجام گرايي» است. در جلسه گذشته اين نظريه مورد نقد و بررسي قرار گرفت و گفته شد اين نظريه در قرن بيستم توسط برخي فلاسفه غربي مطرح شده است. بر اساس اين نظريه، فکر و انديشه اي حقيقت است که با ساير گزاره ها هماهنگ بوده و داراي انسجام باشد و اگر اين هماهنگي برقرار نباشد نشانه خطا بودن آن گزاره است. در اينکه منظور از گزاره هايي که در اين نظريه هماهنگي با آنها لازم است چيست، دو احتمال وجود دارد: اول هماهنگي با ساير انديشه هاي خود پژوهشگر است و ديگري انسجام با گزاره هاي ديگران است. در صورت دوم نيز دو احتمال وجود دارد که آيا مراد ساير انديشه هاي بشري در طول تاريخ است و يا انديشه هاي يک زمان مورد نظر است؟ از آنجا که منظور از اين نظريه در اين زمينه مشخص نشده، از اين جهت مبهم خواهد بود و لذا يکي از نقدهايي که بر آن گرفته شده همين جنبه ابهام داشتن است. اما در مقام نقد، چون احتمال هاي مختلفي در مورد آن وجود دارد بايد همه آنها بيان و مورد بررسي قرار گيرد.
بنابراين گفته شد احتمال هاي مختلفي در مورد اين نظريه وجود دارد. اگر مراد از انسجام يک گزاره با ساير گزاره ها، همه گزاره هاي انديشه بشري در طول تاريخ باشد، در اين صورت اين نظريه عقيم خواهد ماند زيرا چنين گزاره اي که از اين سطح هماهنگي برخوردار باشد يافت نخواهد شد زيرا اجمالا مي دانيم که در ميان آموزه هاي بشري اختلافات فراواني وجود دارد. و اگر مراد از انسجام، هماهنگي با انديشه هاي بشري در همان زمان باشد، در اين صورت نيز هر چند از صورت قبلي ضعف کمتري دارد اما مانند آن، پيدا شده چنين توافقي امري نشدني و نادر است. طبق اين مطلب علي القاعده طراحان اين نظريه قائل به اين دو فرض نمي باشند بلکه منظور آنها از انسجام، هماهنگي يک گزاره با ساير اندوخته هاي معرفتي خود فرد است . اين فرض تا حدودي معقول است اما نقد هاي ديگري متوجه آن است که از اين قرار است:
نقد اول:
اشکال اول اين نظريه آن است که در مورد گزاره هاي اولي که براي فرد حاصل مي شود چه خواهيد گفت؟ در مورد اين گزاره ها که ديگر گزاره هاي پيشيني وجود ندارد تا بتوان هماهنگي آنان را بدست آورد بنابراين ملاک شما از جامعيت برخوردار نيست.
اگر کسي بگويد به جاي اينکه بگوييم ملاک حقيقت، هماهنگي با ساير گزاره ها است، مي گوييم ملاک حقيقت ناسازگار نبودن با ساير گزاره ها است، يعني قضيه را به صورت سالبه محصله مطرح نمايد، در اين صورت اشکال فوق بر اين نظريه وارد نخواهد بود. کما اينکه در مباحث بعدي علم ديني خواهد آمد که آيا شرط است در ديني بودن يک گزاره که با ساير گزاره هاي ديني موافق باشد يا نداشتن مخالف کافي است؟
نقد دوم:
اما اشکال ديگر اين نظريه آن است که سوال مي شود همين گزاره اي که مي گوييد: «ملاک حقيقت داشتن يک گزاره انسجام آن با ساير گزاره ها است » آيا حق است يا نه ؟ اگر حق است که همين را مي گويند در اين صورت سوال مي کنيم ملاک حق بودن خود آن چيست؟ يا ملاک حق بودن را خود اين گزاره مي دانند که در اين صورت دور خواهد بود و يا گزاره اي ديگر مي دانند که سر از تسلسل در مي آورد. حال اگر کسي بگويد خود همين قضيه بديهي است و ديگر نيازمند اثبات نيست، مي گوييم اولا سخن ما در مقام ثبوت است و در اين مقام اين پاسخ کافي نيست زيرا خود بديهيات نيز نيازمند ملاک است، ثانيا با اين سخن حرف خود را نقض کرده ايد زيرا براي حقيقت ملاک ديگري هم قائل شده ايد و آن مساله بداهت است.
نقد سوم:
از طرفداران انسجام گرايي سوال مي کنيم: شما که انسجام را ملاک حقيقت مي دانيد درباره افسانه ها و اساطير که گاه با ساير گزاره ها هماهنگ هستند چه مي گوييد؟ روشن است که افسانه بودن اين قضايا امري مورد اتفاق است در حالي که طبق ملاک انسجام گرايان بايد اين ها را اموري حقيقي دانست. همين مساله در مورد اخبار جعلي نيز صادق است بنابراين اگر ملاک حقيقت را انسجام بدانيد علاوه بر اينکه جامعيت ندارد، مانع اغيار نيز نخواهد بود .
ممکن است به گونه اي از انسجام گرايان در برابر اين اشکال دفاع شود به اين صورت که بگوييم ما بين حق و باطل به لحاظ عقل نظري و عقل عمل تفاوت وجود دارد. به اين معنا که ممکن است امري از نظر عقل نظري باطل و کذب باشد اما از نظر عقل عملي خير و مصلحت باشد مانند دروغ مصلحت آميز و يا بالعکس ممکن است امري از نظر عقل نظري حقيقت و صواب باشد اما از نظر عقل عملي شر و مفسده باشد مانند راست مفسده انگيز. حال در مورد افسانه ها نيز ممکن است گفته شود درست است که اينها از نظر عقل نظري افسانه و ساختگي است اما چون از نظر عقل عملي فوائد و خيراتي را به همراه دارد و گاه عامل ايجاد کمالاتي در فرد مي شود، از اين جهت حق است. مانند داستان هاي کليله و دمنه و برخي از فيلم هاي ساخته شده که هر چند واقعيتي ندارد اما آموزه هاي صحيحي را به فرد منتقل مي کند و گاه اثرش از امور واقعي نيز بيشتر است. بر اين اساس ملاک انسجام گرايي نيز در اينجا جاري است به اين صورت که طبق عقل نظري اينها را باطل مي داند اما از نظر عقل عملي آنها را حق و مفيد فايده مي داند.
نقد چهارم:
اگر فرض کنيم از چندين گزاره منسجم و هماهنگ، دو نتيجه مخالف و معارض هم استنباط شود در اين صورت کدام يک از آنها طبق ملاک شما مورد پذيرش است؟ طبق ملاک انسجام گرايي، بايد هر دو را حقيقت دانست زيرا از هماهنگي دروني برخوردار هستند در حالي که رابطه بين آنها نقيضين بوده و قطعا يکي از آنها کاذب است. در اين باره مثالي کلامي بيان مي کنيم: در ابتدا چند گزاره مورد اتفاق عدليه و اشاعده و هماهنگ و منسجم بيان مي کنيم:
1.خداوند کمال مطلق است؛
2.در کمال مطلق هيچ گونه نقصي راه ندارد؛
3.خداي متعال که کمال مطلق است هيچ گونه نقصي در او راه ندارد؛
4.انجام فعل قبيح نشانه نقص است (زيرا يا فاعل آن نمي داند و يا نمي تواند و يا از روي هوا و هوس انجام مي دهد).
5.خداوند از فعل قبيح پيراسته است.
اکنون عدليه با استناد به همين گزاره ها گفته اند «افعال خداوند معلل به اغراض است» زيرا فعل بدون غرض و هدف لغو و بيهوده بوده و نشانه نقض فاعل است در حالي که گفته شده در خداي متعال هيچ گونه نقصي راه ندارد. اما اشاعره با استناد به همين گزاره ها مي گويند «افعال خداوند معلل به اغراض و غايات نيست» زيرا فاعل بالقصد، نيازمند است در حالي که هيچ گونه نيازي در خداوند وجود ندارد.
نکته: ملاکي که متفکران اسلامي در اين باب به نام مطابقت با نفس الامر مطرح کرده اند، ملاکي محکم و دقيق بوده و هر گونه قضيه اي مانند شريک الباري، ممتنعات و معدومات را پوشش مي دهد و خطا و صواب را در آن مشخص مي کند. اينجاست که قدرت تفکر و انديشه متفکران اسلامي روشن مي شود. شهيد مطهري در بحث معقولات ثانيه و معماي شناخت فرمود: آنچه فلاسفه ما گفته اند از معجزات فکر بشر است و اصلا به ذهن غربي ها نرسيده است.
انشاء الله در جلسه آينده ملاک ديگري که براي حقيقت بيان شده و به نام فايده گرايي يا پراگماتيسم مطرح شده مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo