< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

93/02/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شخصيت علمی و عملی استاد شهيد مطهری
تاييد معارف دينی با انديشه، قلم و بيان شهيد مطهری
اين ايام همراه است با سالگرد شهادت استاد شهيد مرتضی مطهری؛ معمولا هر ساله به مناسب اين واقعه جملاتی در مورد اين شخصيت بزرگوار صحبت می شود. علت توجه به ايشان نيز اين است که اين استاد بزرگوار از جايگاه برجسته ای برخوردار بوده و حق بزرگی به دينداران اعم از حوزويان، دانشگاهيان و ساير اقشار مردم دارد. وقتی انسان در زندگی ايشان از آغاز تا شهادت تامل می کند به اين نتيجه می رسد که از آغاز عنايت ويژه ای نسبت به ايشان وجود داشته است گويا که مقدر شده است در اين عصر با انديشه، قلم و بيان شهيد مطهری، معارف دينی مورد تاييد و دفاع قرار گيرد.
ايشان در دوره ای علاقه مند به ورود به حوزه و کسب علوم دينی می شوند که رضاخان به شدت قشر روحانيت را تحت فشار قرار داده بود. حتی پدر ايشان که روحانی و معمم بودند برای اينکه خلع لباس نشوند به صورت محدود در جلسات حاضر شده و سخت زندگی می کردند. از طرف ديگر، شهيد مطهری از استعداد خوبی برخوردار بودند به حدی که در همه درس ها ممتاز بودند. به خاطر اين دو مساله وقتی ايشان می خواهند وارد حوزه شوند هم از طرف معلمان و هم پاره ای بستگان از اين کار منع می شوند اما خود ايشان مصمم به ورود در اين عرصه هستند. ايشان در جايی می فرمايند اين از معجزات اسلام است که بچه ای ده، دوازده ساله علی رقم اينکه همراهان اصرار در مخالفت دارند اما ميل او به اين سمت شدت می يابد.
ايشان سپس وارد حوزه مشهد می شوند و از همان ابتدا گرايش به مباحث معقول پيدا می کنند. خود ايشان می فرمايند: در ميان اساتيد، به استادی که معقول را ياد می دهند علاقه مند بودم. اين امر نشان می دهد از طرف خداوند در ايشان گرايش به معقول وجود داشته است.
نکته ديگر در زندگی ايشان يافتن اساتيد خاصی است که در شکل گيری شخصيت ايشان موثر بوده اند . اساتيدی همچون: مرحوم آيت الله بروجردی، امام راحل، علامه طباطبايی، آقا ميرزا علی شيرازی.
امام راحل علاقه فراوانی به شهيد مطهری داشتند به گونه ای که رابطه ميان ايشان فراتر از رابطه استاد و شاگردی بود. امام واقعا شهيد مطهری را پاره تن خود می دانستند لذا در شهادت ايشان خيلی گريه کردند. همسر شهيد مطهری نقل می کند، بعد از شهادت استاد وقتی امام به منزل ما جهت تسليت آمدند ما خيلی تلاش کرديم جلوی گريه خود را بگيريم اما امام فرمودند اين مصيبت آنقدر بر من سخت است که شما بايد به من تسليت بگوييد. حاج احمد آقا نيز می گويد امام وقتی سرودی که بعد از شهادت استاد مطهری ساخته شده بود را می شنيدند بسيار متاثر شده و گريه می کرد تا حدی که ما بر سلامت ايشان ترسيديم و راديو را از ايشان دور کرديم.
علامه طباطبايی نيز از افراد که در ساخته شدن شخصيت شهيد مطهری نقش بسزايی داشتند. شهيد مطهری درباره ايشان می فرمودند: روحی له الفداء و می فرمودند من گمشده ام را در علامه طباطبايی يافتم. استاد ديگر ايشان ميرزا علی آقای شيرازی بود. شهيد مطهری درباره آشنايی با ايشان می فرمايد: «در سال بيست كه براى اولين بار به اصفهان رفتم، هم مباحثه گراميم كه اهل اصفهان بود و يازده سال تمام با هم هم مباحثه بوديم و اكنون از مدرّسين و مجتهدين بزرگ حوزه علميه قم است به من پيشنهاد كرد كه در مدرسه صدر، عالم بزرگى است نهج البلاغه تدريس مى‌كند، بيا برويم به درس او. اين پيشنهاد براى من سنگين بود؛ طلبه‌اى كه «كفاية الاصول» مى‌خواند، چه حاجت دارد كه به پاى تدريس نهج البلاغه برود؟! نهج البلاغه را خودش مطالعه مى‌كند و با نيروى اصل برائت و استصحاب مشكلاتش را حل مى‌نمايد!
چون ايام تعطيل بود و كارى نداشتم و به علاوه پيشنهاد از طرف هم مباحثه‌ام بود پذيرفتم؛ رفتم اما زود به اشتباه بزرگ خودم پى‌بردم، دانستم كه نهج البلاغه را من نمى‌شناخته‌ام و نه تنها نيازمندم به فرا گرفتن از استاد، بلكه بايد اعتراف كنم كه نهج البلاغه، استاد درست و حسابى ندارد. به علاوه ديدم با مردى از اهل تقوا و معنويّت روبرو هستم كه به قول ما طلّاب ممّن ينبغى ان يشدّ اليه الرّحال «از كسانى است كه شايسته است از راههاى دور بار سفر ببنديم و فيض محضرش را دريابيم.» او خودش يك نهج البلاغه «مجسّم» بود، مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته بود.»[1]
استعداد و هوش خدادادی از يک طرف و عوامل موثر از طرف ديگر، از ايشان شخصيتی جامع در علم و عمل ساخته بود.
عامل ديگر در شکل گيری شخصيت اين شهيد بزرگوار، وضعيت زندگی ايشان است. آن گاه که شهيد مطهری در قم بودند در عسرت به سر می بردند، سپس به تهران منتقل شدند و کم کم اين وارد دانشگاه شدند؛ آنهم در دورانی که دانشگاهيان به خاطر تبليغات رژيم ستمشاهی، حوزويان را افرادی عقب افتاده و قديمی می دانستند که به مسائل روز توجهی ندارد. در مقابل، اين تفکر نيز در ميان حوزوايان وجود داشت که دانشگاهيان افرادی کم ايمان و لاابالی هستند. در چنين اوضاعی شهيد مطهری بدون اينکه دارای مدرک دانشگاهی باشند وارد شدند. آيت الله جوادی فرمودند: وقتی از ايشان برخی اساتيد برجسته امتحان گرفتند گفتند ما نمره ای بالاتر از 20 نداريم و الا به شما می داديم.
ايشان مشی حوزوی خويش را در زندگی پياده کرده بودند. از غذای دانشگاه آن روز نمی خورند، سادات را مورد احترام قرار می دادند. راننده ايشان که از سادات بود نقل می کند روزی شهيد مطهری مرا در ماه رمضان به افطاری دعوت کردند. وقتی درب منزل ايشان را زدم، ايشان پای برهنه تا درون کوچه آمدند، وقتی گفتم چرا اينگونه می فرماييد، گفتند: شما جزء فرزندان حضرت زهرا(س) هستيد و احترام شما بر ما لازم است.
امام راحل در جملاتی که راجع به ايشان فرمودند در حدود 20 عنوان آورده اند که هر کدام برای نشان دادن عظمت فردی کافی است. از جمله آن عناوين اين است که فرمودند: «آثار قلم و زبان او بى‌استثناء آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصايح او كه از قلبى سرشار از ايمان و عقيدت نشأت مى‌گرفت، براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست[2] امام کسی نيست که به صورت مبالغه آميز سخن بگويند.
مرحوم علامه طباطبايی نيز در باره ايشان فرمودند «مرحوم مطهری علامه بر مساله تقوا و انسانيت و جهات اخلاقی که انصافا داشت، يک هوش فوق العاده ای داشت و هر چه می گفتيم، هدر نمی رفت . مطمئن بودم هدر نمی رود».[3] و فرمودند «تاليفاتی که از خود به يادگار گذاشته و تحقيقاتی که در اطراف مقاصد علمی و برهانی نگاشته و در لابلای کتاب هايش به چشم می خورد، اعجاب آور است ».
مقام معظم رهبری نيز درباره ايشان می فرمايند: «استاد مطهری به حق يکی از بزرگترين معماران بنای فکری نظام اسلامی به حساب می آيد»، «آثار استاد شهيد مطهری مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ايران است»، «يکی از عناصری که بنيه اصلی فکر اسلامی من را پايه گذاری کرده است، سخنرانی های بيست سال پيش شهيد مطهری است[4]
شخصيت های بزرگ ديگری نيز از ايشان تجليل کرده اند که سخنان آنها در کتاب «مصلح بيدار» جمع آوری شده است .
بنابراين به راستی می توان ايشان را يکی از مصاديق و مظاهر اين آيه شريفه دانست که می فرمايد: ﴿أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ (24) تُؤْتی‌ أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها﴾[5] آيا نديدى چگونه خداوند«كلمه طيبه» (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزه‌اى تشبيه كرده كه ريشه آن(در زمين) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟! هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مى‌دهد.
اقبال به آثار ايشان به حدی است که در کشورهای ديگر نيز روی آثار ايشان سرمايه گذاری کرده و مدارس و دانشکده هايی را به آن اختصاص داده اند . در اين زمينه از کشورهايی همچون هندوستان، پاکستان، افغانستان و اندونزی می توان ياد برد.
از جمله آثار و برکاتی که در آثار اين استاد شهيد وجود دارد اين است که اگر کسی آنها را بخواند و جذب آنها شود، در برابر هجمه شبهات اعتقادی بيگانگان بيمه خواهد شود زيرا اگر همه مکاتب غربی را در يک طرف و آراء شهيد مطهری را در طرف ديگر قرار دهيم، بر همه آنها غالب می شود و اين همه ريشه در معارف قرآن و اهل بيت (ع) دارد .
آثار ايشان در زمينه فلسفه بسيار راه گشا است. بعد از آن مجموعه آثار ايشان در حوزه معارف و الهيات خواندنی است. سبکی که ايشان در اينجا دنبال کرده اند بديع و ابتکاری است. ايشان ابتدا از انسان شناسی آغاز کرده و از اين طريق به خداشناسی می رسند. شايد يکی از علل ايشان در اين ابداع آن است اوج گيری تفکر اومانيسم به عنوان يک تفکر انسان محورانه در همه حوزه ها است. اين فکر به ساير کشور ها نيز نفوذ پيدا کرد که از جمله آنها کشور ما است. در کشور ما نيز برخی متاثر از اين انديشه شده و اومانيسم را مطرح کرده اند. اما شهيد مطهری با اين کار اين گروه را خلع سلاح کرده و همان چيزی را که آنان بر ضد دين استفاده می کنند برای اثبات دين بکار می برند. ايشان در اين حوزه ابتدا به تعريف انسان و تفاوت او با حيوانات می پردازند و در نهايت به اين نتيجه می رسند که امتياز انسان از ساير موجودات به دو چيز است: علم و ايمان .
تک نوشته های ايشان نيز مانند عدل الهی، نظام حقوق زن در اسلام و مانند آن نيز بسيار ارزشمند است. بخش ديگر آثار ايشان گفتار هايی است که ايشان در مجامع مختلف بيان داشته اند. آثار ايشان در زمان ما نيز همچنان زنده، سازنده و آموزنده است و لذا بايد مورد مراجعه و مطالعه قرار گيرند. ويژگی آثار ايشان اين است که در عين حالی که از عمق بالايی برخوردار است اما در ظاهر بدور از اغلاق و سنگينی نوشته شده است .
يکی از ابعاد شخصيت شهيد مطهری، بُعد کلامی ايشان است. ايشان از طرفی متکلمی فيلسوف بودند که بر اساس مشرب صدرايی حرکت می کردند و از طرف ديگر فيلسوفی با مسئوليت کلامی هستند. يعنی فلسفه را در خدمت معارف اسلامی قرار داده بودند. ايشان در فلسفه غوغا کرده اند و چنان مباحث فلسفی را بيان کرده اند که انسان حيرت می کند. اما با اين حال آن مباحث را به صرف مسائلی فلسفی صرف مطرح نمی کردند بلکه در آنها با دغدغه معارف اسلامی وارد آن می شدند .
انشاء الله خداوند به همه ما توفيق حرکت در مسير ايشان را عنايت فرمايد .



[1] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج1، ص236، ط صدرا.
[2] مجموعه آثار، ج1، ص9، ط صدرا .
[3] رمز موفقیت استاد مطهری، حمید نگارش و علی باقی، ص 23، ط انتشاراتی امام عصر(عج).
[4] رمز موفقیت استاد مطهری، حمید نگارش و علی باقی، ص22- 23، ط انتشاراتی امام عصر(عج).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo