< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مساله شرور و بررسی مساله آلام
بررسی خیر کثیر بودن آلام
سخن در این بود که آیا می توان آلام را مصداق خیر کثیر دانست یا نه؟ اگر مصداق خیر کثیر باشد، صدور آنها از خالق متعال که خیر محض و خیر خواه مخلوقات است حکیمانه و بی اشکال خواهد بود.
آلام در میان شرور نقش مهمی داشته و سایر شرور چون به آلام باز می گردند شر شمرده می شوند. اساسا آن گاه پدیده ای شر به شمار می رود که در زندگی حیوان یا انسان تاثیر منفی به جای بگذارد اما اگر این گونه نباشد دیگر الم و شر نخواهد بود. مثلا در مورد فردی که بیهوش شده و بدن او تحت جراحی قرار گرفته، جراحت ها، الم و شر برای او به شمار نمی رود. در همین رابطه مرحوم صدرا نیز عبارتی داشتند که فرمودند: « و التحقيق عندى انه شر بالذات بل شر متأكد »[1] مراد ایشان از اینکه می فرمایند شریت الم، آکد است این است که امور دیگری که شر محسوب می شوند به این خاطر که منجر به آلام و ناراحتی می شود،
بنابراین آلام ریشه همه شرور است، منتهی الم را دو گونه باید دید: آلام حسی و آلام روحی؛ گاه نفس، آلام را با قوای حسی ظاهری درک می کند و گاه با قوای حسی باطنی. اما در هر صورت در اینکه الم از جنبه حیات طبیعی از شرور به شمار می رود شکی نیست. این مساله مورد پذیرش فلاسفه هم بوده است. آنها درباره شرور بابی را با عنوان «کیفیه دخول الشر فی قضاء الهی» باز کرده و به این سوال پرداخته اند که چگونه در قضای خدای متعال که خیر محض و خیر خواه موجودات است، مساله شرور راه پیدا کرده است؟ آنان همچنین در پاسخ گفته اند: از آنجا که این شرور مصداق خیر کثیر به شمار می روند با حکمت و خیر خواهی خداوند منافاتی ندارد و این امری عاقلانه و مورد پذیرش عقلا است. مانند اینکه فردی به خاطر درمان خویش داروی تلخ و ناراحت کننده را می خورد، او به خاطر مداوا که خیر کثیر است، تلخی دارو که شر قلیل است را تحمل می کند.
خیر کثیر بودن آلام بر مبنای مقیاس کمی و کیفی
نکته دیگر اینکه در مانع نداشتن انتساب آلام به مبدا واحد فرقی نمی کند که الم را امری وجودی بدانیم یا عدمی. مثلا اینکه در خیابانی گاه چاله است و گاه بلندی، هر دو برای خیابان شر محسوب می شود. بله اگر شرور جنبه عدمی داشته باشد علت نمی خواهد و راحت تر می توان با ثنونون مقابله کرد اما این سوال کما کان باقی است که چگونه از مبدا حکیم و خیر محض، این شرور صادر می شود؟ اگر بتوان اثبات کرد که آلام خیر کثیر است، در این صورت عقل وقوع آنها را حکیمانه و عاقلانه می داند. آنگاه بعد از حل این سوال، سوال دیگری مطرح می شود که آیا نمی شد خداوند عالم را به گونه ای خلق می نمود که اصلا شری در آن نباشد؟ آیا تنها امر دائر است بین اینکه عالم را با شر قلیل خلق کند یا خلق نکند؟ آیا این مندوحه وجود ندارد که عالم را بدون شر خلق می کرد؟ اینها سوالاتی است که به مرور پاسخ داده خواهد شد. اکنون در مقام اثبات خیر کثیر بودن الم هستیم و برای حل این مساله از دو مقیاس بهره می گیریم: مقیاس کمی و مقیاس کیفی .
مقیاس کمی : در اینجا چند نکته بیان شد:
1- اگر شرور و بخصوص آلام را اولا نسبت به افراد حیوان و انسان و ثانیا نسبت به اوقات زندگی آنها با خوشی های آنها مقایسه کنیم چند صورت متصور است:
الف) افراد حیوان و انسان، از ابتدا تا آخر عمر گرفتار درد و آلام باشد. این فرض نادرست است و وجود چنین افرادی یا نیست و یا نادر الوقوع است .
ب) افراد حیوان و انسان، از ابتدای زندگی تا آخر عمر دچار هیچ الم و ناراحتی جسمی و روحی نشوند. چنین افرادی نیز یا اصلا وجود ندارد و یا نادر الوقوع هستند.
ج) اکثر افراد و اکثر اوقات زندگی آنها، در رنج و الم و درد باشند و تنها در موارد اندکی خوش باشند. این فرض نیز با واقعیت حیوانات و انسان ها، ناسازگار است.
د) غالب افراد حیوان و انسان سالم هستند و تنها در اوقات کمی از زندگی خویش دچار الم و درد می شوند. فرض صحیح این فرض است. بنابراین شریت آلام نسبت به افراد و اوقات، شر قلیل است.
مرحوم صدرالمتالهین نیز این مطلب را یادآور شده اند: « هذه الشرور إنما تكون في أشخاص قليلة أقل من أشخاص سالمين عن هذه الشرور و الآفات و في أوقات أقل من أوقات العافية و السلامة عنه ».[2] افرادی که الم و درد دارند کمتر از افراد سالم هستند و نیز زمان های آنها نیز کمتر است . ایشان در جای دیگر نیز فرموده اند: « إن إصابة الشر في هذا الموضع إنما هي لبعض الأشخاص و في بعض الأوقات و الأنواع محفوظة.
و أما بالقياس إلى نظام الكل فلا شر أصلا إذ قد عرفت إن هذا النظام شريف فاضل و جميع ما وقع طبيعي بالقياس إليه و الطبيعي للشي‌ء لا يكون شرّا له أصلا »[3]
کتاب شرح هدایه اثیریه از کتبی است که در اواخر عمر مرحوم صدرا نوشته شده و لذا در بررسی آراء ایشان مهم است. به تعبیر بزرگان عصاره مبانی فکری مرحوم صدرا را می توان در این کتاب یافت. کتاب «هدایه» نوشته اثیر الدین ابهری است.
قطب الدین شیرازی در شرح حکمه الاشراق نیز گفته است « و نحن نعلم أنّ المرض و الألم و إن كانا كثيرين، إلّا أن الصّحة و السّلامة اكثر. و بهذا يعلم أنّ الخير غالب، و أنّ الشّرّ نادر و غير مقصود بالذّات و إن كان مقدّرا، بل بالعرض »[4]
2- نکته دوم در مقیاس کمی، جنبه فواید آلام است. همین آلام که نسبت به خوشی ها در زندگی موجودات قلیل است، خود نیز دارای منافع فراوان دنیوی، اخروی، مادی و معنوی است. یکی از این فواید زنگ خطر بودن آلام نسبت به افراد است تا نسبت به خطری که سلامتی آنها را تهدید می کند هوشیار شوند و در این راه تلاش کنند. لذا بیماری هایی که خاموش هستند خطرناک تر هستند. فایده دیگر آلام بالارفتن علم و دانش به جهت چاره جویی در رفع آلام است. امام راحل در جریان تسخیر لانه جاسوسی و قطع رابطه آمریکا با ایران فرمودند: اگر آمریکا در تمام دوران حیاتش، نسبت به ایران خدمتی کرده باشد همین است که رابطه خود را با ما قطع کرده است. نتیجه همین قطع رابطه و تحریم ها و فشار ها این شده است که کشور ایران در علوم مختلف رشد علمی وسیعی یافت به گونه ای که در برخی حوزه ها که اصلا ایران به شمار نمی رفت، از انگلستان و فرانسه و مانند آنها رتبه بالاتری یافته است .
نکته از زندگی برخی از علما
قطب الدین شیرازی از علمای اهل سنت است اما قطب الدین رازی شیعی است. قطب الدین رازی صاحب کتاب «محاکمات» است. بر کتاب «اشارات» ابن سینا ابتدا فخر الدین رازی شرح نوشت، سپس خواجه نصیر الدین اشارات را شرح کرده و نظرات فخر را رد کرده است. زیرا کتاب فخر الدین رازی را در حقیقت جرح الاشارات می دانند. لذا مرحوم خواجه در شرح خویش به دفاع از ابن سینا برخواسته است. صاحب محاکمات میان این دو شرح داوری کرده است و حاشیه های بسیار دقیقی بیان کرده است.
سید حسن صدر در کتاب «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» می گوید وقتی شهید اول که استاد قطب الدین بود با این ایشان برخورد کرد درباره او می گوید «وجدت بحرا لاینظف» . سید صدر در این کتاب، به لحاظ تاریخی اثبات کرده اند که تعداد قابل توجهی از علوم توسط شیعیان تاسیس شده است. ایشان و دو عالم دیگر شیعی وقتی شنیدند که کسی می گفت شیعیان عالم و کتاب ندارند و کاری نکرده اند، به غیرتشان برخورد و وارد کار علمی شدند. آقا بزرگ تهرانی کتاب «الذریعه فی تصانیف الشیعه» را در چهل و چند جلد نوشت. وی کتابهایی که شیعه نوشته است را گرد‌آوری نمود. عالم دیگر سید محسن امین است که کتاب «اعیان الشیعه » را نوشت و چهره ها و عالمان شیعی را معرفی کرد. کتاب وی نیز 11 جلد است که هر کدام اگر به سبک امروز چاپ شود چهار پنج جلد می شود. نفر سوم سید حسن صدر است که کتاب «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام » را نوشت تا اثبات کند شیعه چقدر در علم پیشتاز و مبتکر بوده است.
مقیاس کیفی
نکته دیگر جنبه کیفی آلام است. اگر غایت مشترک و هدف مهمی در کار باشد و امر دائر مدار این شود که برای رسیدن به آن غایت نیروهای موثر تر فدا شوند یا آنهایی که در رتبه پایین تری قرار دارد، عقل حکم می کند که مراتب پایین تر فدای مراتب بالاتر شود. در عالم نیز همین مساله جاری است. خلقت عالم نیز برای این است که موجودات طبیعی به کمال برسند. لذا نبات در خدمت حیوان و هر دو در خدمت انسان هستند و در میان انسانها نیز، انسان های کامل در رتبه اول قرار دارند. اگر با این مقیاس عالم طبیعت مورد توجه قرار گیرد آلام و رنج ها نه تنها شر نبوده بلکه باعث ارتقاء معنوی انسانهای متقی و وارسته است. حتی بالاتر اگر این آلام از جهت کمی نیز بیشتر باشد باعث می شود آنها به کمال بالاتری دست یابند.
« زلف آشفته او موجب جمعیت ماست چون چنین است پس آشفته ترش باید کرد »
لذا بر حضرت ابا عبدالله (ع) آن قدر مصائب و سختی وارد شد که در میان خلقت نظیری ندارد. عزیزانش جلوی چشمانش تکه تکه شدند، خانواده اش بی پناه در بیابان ماند، در لحظه های آخر چه مصائب سنگینی متحمل شد، نوزاد ایشان در مقابل چشم به شهادت رسید و از این دست آلام فراوان است. آن حضرت سه جا فرمود: خدایا چون این مصائب در منظر توست برایم آسان است. به همین خاطر است که خدای متعال چهار امتیاز را به ایشان عطا فرمود که به دیگران نداده است: « إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَيْنَ ع- مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِي ذُرِّيَّتِهِ- وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ- وَ لَا تُعَدَّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِه‌»[5] قبولی دعا تحت قبه ایشان، شفا در تربت،‌ قرار گرفتن امامت در ذریه آن حضرت، اگر کسی به زیارت ایشان برود جرو عمر او به حساب نمی آید. لذا بود که آن حضرت در لحظات آخر عمر شریف شان فرمودند: «الهی رضا برضائک تسلیما لامرک لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین»
کسی که این جهان بینی را داشته باشد می شود حضرت زیبب(س) که بعد از این همه مصائب فرمودند : «ما رایت الا جمیلا». مرحوم صدوق در کتاب امالی خویش بابی را در همین موضوع آورده و احادیث را نقل کرده اند، از جمله نقل می کنند « محمد بن منكدر گفت عون بن عبد اللَّه بن مسعود بيمار شد رفتم بعيادتش گفت حديثى از عبد اللَّه بن مسعود برايت باز نگويم؟ گفتم چرا گفت عبد اللَّه بن مسعود گفت در اين ميان كه ما نزد رسول خدا (ص) بوديم لبخندى زد گفتم يا رسول اللَّه براى چه تبسم كردى؟ فرمود در عجب شدم از مؤمن و بى‌تابيش از بيمارى اگر ميدانست در بيمارى نزد خدا چه اجرى دارد دوست داشت هميشه بيمار باشد تا خدا را ملاقات كند.»[6]
طرح سوال برای جلسه آینده
برخی گفته اند مگر شما نمی گویید عالم مصداق خیر کثیر و شر قلیل است پس چگونه است که بسیاری از انسانها مومن نبوده و داخل دوزخ می شوند و اشقیاء در آخرت بیشتر است سعداء هستند؟ لذا اگر کل دنیا و آخرت را در نظر بگیریم خیرات کم و شر غالب خواهد بود.
برای پاسخ به سوال و مطالعه بیشتر به تفسیر «المیزان»[7] ذیل آیه 156 اعراف مراجعه شود .


[1] شرح أصول الكافي، صدر المتألهين، ج‌1، ص415، ط: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
[2] الحکمه المتعالیه، صدرالمتالهین، ج7، ص69 و 79، ط: دار احیاء التراث.
[3] شرح هدایه الاثیریه، صدرالمتالهین، ص401، ط:موسسه التاریخ العربی.
[4] شرح حکمه الاشراق، قطب الدین شیرازی، ص 498، ط:. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
[5] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج44، ص221، ط: نشر اسلامیه.
[6] امالی صدوق، شیخ صدوق، ص 501، ط: نشر اعلمی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo