< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مباحث مقدماتی برهان نظم و اتقان صنع
 برهان نظم بر اساس تقریر حساب احتمالات
 سخن در این بود که فعل دارای نظم مستلزم فاعلی آگاه و مختار است. این استلزام که توسط حکم عقل بدست می آید از نظر عده ای از عالمان اسلامی امری بدیهی است. برخی هم از باب قیاس غایب به شاهد بر آن استدلال کرده و گفته اند: از آنجا که در افعال بشری، مصنوعی که دارای نظم و احکام است قطعا دارای فاعل آگاه و مختار است در مورد عالم طبیعت نیز این امر جاری است. اما برخی دیگر این استدلال را بر اساس قانون حساب احتمالات ریاضی چیده و از آن نتیجه گرفته اند. بر اساس این قانون، حاصل احتمال امری که حتمی الوقوع است برابر با یک و حاصل امری که ممتنع الوقوع است برابر با صفر و حاصل امور ممکن الوقوع بین صفر و یک در نوسان است . هر چقدر احتمال وقوع یک پدیده به صورت تصادفی بیشتر باشد نتیجه به سمت صفر تمایل بیشتری پیدا کرده و هر قدر احتمال مخالف قوی تر باشد به صفر متمایل می شود. البته بر اساس این قانون احتمال، هر چقدر هم ضعیف باشد باز نفی نمی شود اما عقل متعارف عرفی آن را نادیده گرفته و به منزله صفر در نظر می گیرد .
 حال سوال این است که در برهان نظم بر اساس حساب احتمالات کدام عقل حاکم است؟ اگر احتمال مخالف به درجه صد در صد صفر نمی رسد آیا باز هم یقین بدست می آید؟
 بله بر اساس عقل ریاضی و فلسفی این یقین بدست نمی آید اما بر اساس عقل سلیم عرفی دیگر چنین احتمالی مطرح نیست و یقین حاصل شدنی است. ملاک در ایمان و خداشناسی نیز همین عقل سلیم عرفی است و بیشتر از آن کمال در این حوزه به شمار می رود .
 امروزه در حوزه معرفت شناسی برخی به جهت قانون حساب احتمالات گفته اند: باب یقین بسته است و اگر یقینی بوده مربوط به گذشته و ذهن های ساده و ابتدایی بشر بوده است. با پیچیده شدن ذهن ها دیگر یقین دست نیافتنی است. به همین خاطر آنان به نوعی نسبیت گرایی تن داده و در مقام عمل فرضیه هایی را می پذیرند که احتمال و رحجان بیشتری داشته باشند.
 با توجه به آنچه گفته شد در چهارچوب عقلانیت چه جزم گرا باشیم و چه نسبی گرا راهی جز پذیرش آفریدگار آگاه و مختار برای عالم نیست زیرا در صورت جزم که مساله روشن است . در صورت رحجان نیز در مقام عمل گزینه وجود پروردگار رحجان فراوانی دارد. مگر در علوم تجربی یقین هایی که بدست می آید و دارای ارزش و اعتبار است و پایه زندگی قرار گرفته چگونه است؟ در مورد برهان نظم نیز بر اساس همین یقین ها اقامه برهان می شود .
 برهان نظم و شگفتی های عالم طبیعت در کلام دانشمندان
 کتابی است به نام «راز آفرینش انسان »، نوشته کرسی موریسن که در زمینه نظام عالم و برهان نظم نگارش یافته است . این کتاب بسیار خوب و خواندنی است و استاد مطهری نیز به خواندن آن توصیه نموده اند. کتاب دیگری که در این زمینه سود مند است کتاب «اثبات وجود خدا به قلم چهل دانشمند» است . نویسنده این کتاب که دانشمندی مسیحی است نامه ای را به چهل دانشمند در حوزه های مختلف علمی نوشته و گفته است: اگر قبول دارید خداوند هست آن را از رشته خود ثابت کنید. سپس این مقالات را تحت این کتاب جمع آوری نموده است. این کتاب در زبان عربی با عنوان « العلم یدعو الی الایمان » نگارش یافته و توسط مرحوم احمد آرام ترجمه شده است .
 آقای گرسی موریسون درباره پدیده حیات که هنوز بشر به راز آن پی نبرده است می گوید: «برای به وجود آمدن حیات در روی کره زمین آنقدر اوضاع و احوال مساعد لازم است که محال است تصور نمود این اوضاع و احوال بر سبیل تصادف و اتفاق با یکدیگر جور آمده باشند و ناگزیر باید معتقد بود که در طبیعت قوه مدرکه خارجی وجود دارد و در جریان این امور نظارت می کند» [1] . در جای دیگر می گوید: « وقتی حجم زمین و وضع آن را در هوا در نظر می گیریم و انطباق های حیرت انگیزی را که برای پیدایش آن بکار رفته از نظر بگذرانیم خواهیم دید که اگر قرار بود این انطباقات بر حسب تصادف و اتفاق پیش بیاید برخی از آنها در یک میلون احتمال به یک احتمال صورت می گرفت و مجموع آنها از میلیاردها احتمال هم بیشتر لازم داشت به همین جهت پیدایش زمین و نشانه حیات بر روی آن را هرگز نمی توان با قوانین مربوط به اتفاق و تصادف تطبیق کرد.»
 نویسنده کتاب «اثبات وجود خدا به قلم چهل دانشمند» نیز می گوید: « اگر با حساب احتمالات، تصادفات را برای حصول یک عمل طبیعی مثلا پیدایش یک ذره پروتئین از عناصر اولیه اش در نظر بگیریم و عمر زمین را سه بیلیون سال فرض کنیم خواهیم دید که این زمان برای حصول این عمل کافی نیست. فقط با قبول یک نیروی هدایت کننده که با اراده و مشیت عمل می کند می توانیم کیفیت حصول هماهنگی را از تصادف و عدم انتظام بفهمیم » [2] . در جای دیگر می گوید: « سه عنصر اصلی یعنی هیدروژن، اکسیژن و کربن مواد اولیه اجسام زنده را تشکیل می دهند. و مقداری ازت و کمی از عناصر دیگر نیز با سه عنصر فوق ترکیب می شود. در جسم ساده ترین و کوچک ترین حیوانات میلیونها از اتمهای عناصر مزبور وجود دارد که به نسبت و اشکال خاصی با هم ترکیب شده است و اگر با حساب احتمالات امکان تصادف و ترکیب این عناصر را حساب کنیم خواهیم دید که نتیجه به قدری کوچک است که می توان گفت صفر است. حال عالی ترین حیوانات را در نظر بگیرید [انسان] یعنی حیوانی که می خواهد قوانین طبیعی را عوض کند یا می خواهد در آنها مداخله کند آیا ممکن است که این موجود تصادفا از ترکیب خود به خود عناصر به وجود آمده باشد. » [3]
 شهید مطهری نیز می فرماید « در حساب احتمالات وقتى كه تركيب زياد شد احتمالات زياد مى‌شود و احتمال اينكه شى‌ء روى تصادف به وجود آمده باشد آنقدر ضعيف مى‌شود كه عملا هيچ كس نيست كه [به محال بودن آن‌] يقين نداشته باشد. اگر بگويد شايد تصادف باشد، از نظر فلسفى كسى نمى‌تواند اين «شايد» را جواب بدهد، اما خود همان گوينده هم يقين دارد كه مطلب از اين قرار نيست.
 من مثال ديگرى ذكر كنم. از مواردى كه بشر طبعا يقين پيدا مى‌كند ولى كسى نمى‌تواند با دليلْ احتمال خلافش را رد كند، مسأله تواتر است. هيچ در تواتر دقت كرده‌ايد؟ هميشه انسان در حرف و خبر يك نفر، احتمال دروغ و احتمال خطا و اشتباه مى‌دهد «1». اگر يك نفر آدم عادى بگويد كه من شهرى را در اروپا ديده‌ام كه اين خصوصيات را داشت و چنين اسمى داشت، طبعا احتمال اينكه دروغ بگويد يا اشتباه كند، هست. اگر يك نفر ديگر درست مثل همان شخص- نه موثّق‌تر از او- پيدا شود و عين حرف او را بگويد، احتمال خطا و دروغ در اين هم به تنهايى هست. يك نفر ديگر هم بيايد و همان خبر را بدهد، در آن هم به تنهايى احتمال خطا و دروغ هست. اگر صدها هزار نفر بيايند و خبر بدهند، در حرف هر يك از آنها به تنهايى احتمال دروغ و خطا هست. خوب، چه دليلى دارد كه در حرف همه اينها احتمال خطا يا دروغ «2» نرود و حال آنكه ما هميشه يك سلسله‌ اخبارى را بدون اينكه ديده باشيم، به طور يقينى- كه هيچ شكى در آن نداريم- فقط به نقل اقوال قبول مى‌كنيم.» [4]
 در جای دیگر می فرماید : « احتمال تصادف در اين گونه موارد به شكل يك كسر از عددهايى كه ما مى‌شناسيم از قبيل يكصدم، يكهزارم، يك ميليونيم، يك ميلياردم و غيره نيست، بلكه به صورت كسر از يك عددى است كه در وهم ما نمى‌گنجد، مثل اينكه فرض كنيم عدد 1 را رسم كنيم و در طرف راست آن آنقدر صفر بگذاريم كه به كره ماه برسد، احتمال تصادف در اين گونه موارد از قبيل يك احتمال در مقابل اين عدد غير قابل تصور از احتمالات است ولى به هر حال همين اندازه احتمال هست.
 ما بعداً درباره اين مطلب بحث خواهيم كرد. در اينجا همين قدر مى‌گوييم اين اندازه احتمال كه قابل به حساب آمدن نيست مانعى ندارد. ما اين گونه احتمالات را كه فقط با يك نيروى عظيم رياضى مى‌توانيم وجود آنها را كشف كنيم، نه اينكه در وجدان خود چنين احتمالاتى را احساس نماييم، درباره هر مؤلف و نويسنده‌اى مى‌توانيم بدهيم. مثلًا مى‌توانيم احتمال بدهيم (همين نوع احتمال) كه سعدى با همه اين آثار ذوقى و ادبى يك ذره ذوق ادبى نداشته و تصادفا اين نثر و نظم‌ها بر زبانش جارى شده است، يا بو على بويى از فلسفه و طب نبرده است و تصادفا و بدون توجه كه قلم را روى كاغذ مى‌كشيده يك سلسله مسائل منظم و نقل اقوالهاى صحيح و تحقيقات قابل استفاده از آب در آمده است» [5]
 
 بررسی چند اشکال بر برهان نظم
 حضرت آیت الله جوادی در کتاب « تبیین براهین اثبات خدا (تعالی شانه)» بر تقریر برهان نظم بر اساس حساب احتمالات چند اشکال را وارد نموده اند . این اشکالات ناظر به کتاب «الهیات» آیت الله سبحانی است. آیت الله سبحانی به این اشکالات در کتاب « مدخل مسائل جدید در علم کلام» پاسخ داده اند . اکنون به بررسی این اشکالات و جواب آنها می پردازیم.
 اشکال اول : آیت الله جوادی می فرماید: « برخی از افراد برای اثبات تجربی نظم در عالم که صغرای برهان نظم را تشکیل می دهد و یا بعد از قبول اصل نظم برای اثبات کبرای برهان یعنی تصادفی نبودن نظم موجود و وجود ناظم برای آن به حساب احتمالات تمسک ورزیده اند. به این صورت که احتمال وقوع تصادفی شکل موجود قریب به صفر است پس مجموعه های موجود تصادفی نبوده و نظم و هماهنگی آن به مبدا فاعلی علیم و مدبر استناد دارد. و لیکن این تمسک به سه دلیل مخدوش است:
 اول: حساب احتمالات، احتمال وقوع تصادفی و اتفاقی یک مجموعه را گرچه به سوی صفر میل می دهد ولیکن هرگز به صفر نمی رساند و به همین دلیل تنها برای اطمینان عرفی و یقین روانشناختی مفید است و هیچ گاه یقین علمی بدنبال نمی آورد . » [6]
 پاسخ : از آنچه بیان شد روشن می شود که چنین اشکالی وارد نیست زیرا اولا: تعبیر یقین روانشناختی اگر به معنای احساسات و هیچانات باشد درست نیست زیرا منشا یقین حاصل از برهان نظم، عقلی است بله در حد یقین فلسفی و ریاضی نیست اما یقین عقل سلیم عرفی را به همراه دارد و در حوزه اعتقادات نیز همین یقین کافی است. ثانیا: اینکه می فرمایند « و هیچ گاه یقین علمی بدنبال نمی آورد» پذیرفته نیست و اگر گفته می شد یقین فلسفی یا ریاضی بدنبال نمی آورد بهتر بود . زیرا یقین در علوم تجربی نیز علمی به شمار می رود. خود ایشان در کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی » عقل را در چهار سطح معرفی کرده اند: عقل تجربی ، عقل متعارف ، عقل فلسفی و عقل عرفانی و گفته اند وقتی ما در معرفت دینی سخن از عقل به میان می آوریم این مراتب چهار گانه را شامل می شود . بنابراین عقل متعارف و عقل تجربی نیز دارای اعتبار و علمی است. بله اگر مقصود ایشان از علمی نبودن برهان نظم بر اساس حساب احتمالات، از نظر عقل دقیق فلسفی باشد درست است اما اگر مقصود این باشد که اصلا اعتبار ندارد همان طور که گفته شد مردود است .


[1] راز آفرینش انسان، کرسی موریسن، ص 15.
[2] اثبات وجود خدا به قلم چهل دانشمند، ص 187
[3] اثبات وجود خدا به قلم چهل دانشمند، ص 179
[4] مجموعه ‌آثار، استاد شهيد مطهرى، ج‌4، ص74و78، ط انتشارات صدرا
[5] مجموعه ‌آثار، استاد شهيد مطهرى، ج‌6، ص942، ط انتشارات صدرا
[6] تبیین براهین اثبات خدا، آیت الله جوادی ، ص 234، ط مرکز نشر اسراء

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo