< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : نظریه تکامل انواع و رابطه آن با دین
 سیر بحث در این موضوع به صورت اجمالی از این قرار است :
 1- بیان نکاتی مقدماتی در باره نظریه تکامل انواع .
 2- بعد از آن به بررسی فرضیه هایی که درباره نظریه تکامل مطرح شده می پردازیم .
 3- سپس ادله و شواهدی که برای این نظریه از طرف علم اقامه شده مطرح می شود . این دیدگاه از طریق علم جنین شناسی ، زیست شناسی ، تشریع اعضا و مانند آن مورد بررسی قرار گرفته است .
 4- در نهایت پیامدهایی که از نظر دینی و اعتقادی بر آن مترتب است مورد بررسی قرار می گیرد . این پیامدها از این قرار است :
 الف) نسبت این نظریه با آنچه در متون مقدس مسیحیان و در قرآن کریم در باره پیدایش موجودات آمده است. چالش این نظریه با نصوص متون مقدس
 ب) چالشی که این نظریه با براهین خداشناسی ، خصوصا برهان نظم ایجاد کرده است .
 ج) پیامد این نظریه در خصوص انسان . زیرا اگر تبار آدمی را از حیوان بدانیم این سوال پیش می آید که آیا این نظریه با شرافت آدمی سازگار است یا نه ؟
 د) پیامد این نظریه با مسائل اخلاقی .
 مباحث مقدماتی :
 1- تبیین موضوع : اصل تحول و تکامل انواع به چه معناست ؟ یک مطلب را همگان قبول دارند که در عالم طبیعت ، انواع گوناگونی از حیوانات و نباتات وجود دارد . برای تبیین این گوناگونی انواع دو نظریه مطرح شده است : ثبات انواع و تطور انواع.
 نظریه ثبات انواع (فیکسیسم ) می گوید این انواع و اصناف گوناگون در ابتدا به صورت مستقل خلق شده و به ادامه حیات ادامه داده اند و این گونه نیست که نوعی از نوع دیگر بر آمده باشد .
 نظریه تکامل انواع (ترانسفورميسم‌) می گوید انواع مختلفی که در عالم موجود است در آغاز به این صورت نبوده بلکه نوعی واحد و ساده بوده است. در ابتدا موجودی تک سلولی وجود داشته که به تدریج و در اثر عوامل مختلفی همچون تغییر شرایط محیط و پیدایش مقتضیات ،‌ تکثر پیدا کرده و به صورت موجودی پیچیده در آمده است. این موجود ابتدا در آب بوده و بعد از طی زمانی بسیار طولانی به خشکی راه پیدا کرده است. از آن پس برخی مهره دار و برخی بی مهره شده است . این روند میلیارد ها سال طول کشیده تا به وضع کنونی رسیده است .
 2- از آنجا که نظریه ثبات انواع با ظواهر متون مقدس هماهنگ است، مورد پذیرش دینداران بوده است . دینداران معتقد هستند خدای متعال بر اساس طرحی از پیش طراحی شده این علم را خلق نموده است و این امر گویای علم و قدرت بکار رفته در آن است. اما نظریه تکامل انواع این گونه نیست. گویا این نظریه جایی برای اتقان صنع و خالق علیم و حکیم در عالم قرار نداده است. از طرفی دیگر نظریه تکامل انواع با ظواهر متون دینی و خصوصا در مورد انسان چالش هایی را بوجود آورده است . زیرا ظواهر متون دینی بر آن است که انسان مستقیما از خاک خلق شده است .
 3- به لحاظ تاریخ علم : در گذشته آنچه مورد نظر دانشمندان بوده ، نظریه ثبات انواع بوده است و تا نیمه قرن 18، سخنی از این نظریه در علم مطرح نبوده است . سپس توسط داروین که 25 سال در مورد این نظریه تحقیق نموده است آن را در نیمه قرن 18 مطرح می نماید . این نظریه در قرن 19 میلادی عالم گیر می شود .
 آقای فروغی درباره زمینه ها و علل توجه دانشمندان علوم تجربی به این نظریه چند وجه را بیان می کند :
 الف) عالمان علوم زیستی در تحقیقات خویش دریافتند که در بدن جانداران غالبا شکل و وضع جدیدی رخ می دهد که مقتضای قالب اولیه آنها نیست . این امر باعث شد ذهن دانشمندان به سمت نظریه تکامل انواع منتقل شود . زیرا گفتند اگر ثباتی در وضع زیستی ساختمان بدنی موجودات زنده می بود. چنین دگرگونی حاصل نمی شد .
 ب) وجه دیگر ایکه آنان دیدند وقتی محیط زندگی موجودات زنده تغییر می کند، خواه ناخواه در وضعیت زندگی آنها نیز تغییر بوجود می آید .
 ج) گفته اند با طبقه بندی که برای موجودات بیان شده ، این نکته بدست آمده که موجودات مانند یک حلقه زنجیر به هم مرتبط هستند و هر چقدر این حلقه ها به هم نزدیک تر باشد ، موجودات شباهت بیشتری به هم یافته و هر چقدر فاصله آنها بیشتر می شود ، تفاوت آنها نیز بیشتر می شود.
 4- نکته دیگر درباره این نظریه این است که هر چند این نظریه از نظر علم تجربی جدید است و به نیمه قرن 18 میلادی باز می گردد اما از نظر تاریخ فلسفه ، زمان آن دیرین است. این نکته گاه رخ داده است که نظریه ای که علم به آن پرداخته است، در فلسفه به صورت حدس و گمان موجود بوده است . آقای دامپی یر در کتاب تاریخ علم ( ترجمه ابوالحسن آذرنگ) [1] فصلی را با عنوان تطور پیش از داروین مطرح کرده و در آنجا گفته است « اندیشه روند تطوری در طبیعت، دست کم قدمتی برابر با عصر فیلسوفان یونانی دارد . هراکلیتوس معتقد بود که همه چیز در حال جریان است . امپدکلس بر این بود که تحول زندگی جریانی تدریجی است و صورت های ناقص به تدریج جای خود را به صورت های کامل تر می دهد . ظاهرا در عصر ارسطو تامل نظری در این باره پیش تر رفته و به این نظر رسیده بود که نوع کامل تر را نه فقط زمانا موخر از نوع کامل تر است بلکه شاید نتیجه تحول نوع ناقص تر نیز باشد . [یعنی هم نوع کامل تر متاخر از نوع ناقص تر است و هم شاید از او حاصل شده است ] . فیلسوفان اتمیسم [که قائل بودند اشیاء از اجزاء ریزی به نام اتم تشکیل شده که سخت و نشکن هستند ] که غالبا تطور گر قلمداد می شوند ظاهرا باید پیدایش همنوع را امری بی سابقه و دفعی می انگاشتند اما در عقیده شان که فقط آن دسته از انواعی باقی می مانند که با محیطشان سازگار باشد نظرا به جوهر نظریه انتخاب طبیعی دست یافتند. [اینها وقتی گفتند نوعی باقی می ماند که با محیط خویش سازگار تر باشد این همان جوهر نظریه تکامل انواع است ]. هر چند نظرشان مبنای واقعی کافی نداشت. به حق گفته اند که بر حق بودن در علم به هیچ وجه داشتن عقیده ای را که مبتنی بر ملاحظه کافی واقعیت های دخیل در آن نباشد توجیه نمی کند [یعنی صرف اینکه مطلبی درست است ارزش علمی ندارد . بلکه آنگاه ارزش علمی می یابد که بتوان آن را تجربه علمی نمود ] » [2] سپس می گوید عجیب این است که در عصر جدید، قبل از اینکه عالمانی چون لامارک و داروین چیزی در این زمینه بگویند ، برخی از فلاسفه این نظریه را مطرح کرده بودند . وی گوید: « قبل از اینکه داروین شواهدش را رو کند و کتاب منشا انواع را چاپ کند، یک فیلسوف انگلیسی به نام هربرت اسپنسر این مطلب را بیان کرده بود. هربرت با اینکه زیست شناس قابلی بود اما در درجه اول فیلسوف بود. او در سال های پیش از انتشار منشا انواع داروین، نظریه تطور گرا تمام عیار و عینی را تبلیغ می کرد، حال آنکه بیشتر طبیعی دانان این نظریه را قبول نکرده بودند.» [3]
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] آقای آذرنگ کتاب دیگری را با نام تاریخ و فلسفه علم ، ویلیام حال زی هار ، را نیز ترجمه نموده که از این کتاب خیلی روان تر است .
[2] تاریخ علم ، ص 315
[3] تاریخ علم ، ص 317

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo