< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

91/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : رابطه خوارق عادات به عنوان یک باور دینی با علم
 دیدگاه فلاسفه درباره فاعل معجزات
 در جلسات قبل این مساله مسلم دانسته شد که معجزات مستند به اذن تکوینی و تشریعی الهی است. در ادامه به دنبال پاسخ به این سوال بودیم که آیا معجزات، مخلوق مستقیم و بلا واسطه الهی است یا وسایطی غیر عادی در خلقت آنها دخالت دارد؟ دیدگاه متکلمین در این باره بیان شد. اشاعره طبق مبنایی که دارند همه چیز اعم از اینکه عادی باشد یا غیر عادی را مخلوق بی واسطه خدای متعال می دانند . اما از نظر متکلمین عدلیه ( امامیه و معتزله ) هر دو وجهش پذیرفته شده است . یعنی هم می توان گفت معجزات مستقیما از ناحیه خداوند جعل شده است و هم می توان گفت نفس نبی در این امر دخالت دارد و به اذن الهی می تواند امور خارق العاده ای را ایجاد نماید. این دیدگاه با ظواهر قرآنی نیز هماهنگ است زیرا در قرآن کریم هر دو وجه بیان شده است .
 در ادامه بحث به دیدگاه فلاسفه رسیدیم . مرحوم صدر المتالهین در مورد حوادثی که در عالم طبیعت رخ می دهد به صورت کلی فرمودند « لأن ذاته تعالى أجل أن يفعل فعلا جزئيا متغيرا مستحيلا كائنا فاسدا و من نسب إليه تعالى هذه الانفعالات و التجددات- فهو من الذين لم يعرفوا حق الربوبية و معنى الإلهية وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ* أو لم يعرفوا معنى الفاعلية و التأثير و أن وجود كل معلول من فاعله القريب كوجود الضوء من المضي‌ء و الكلام من المتكلم لا كوجود البناء من البناء و لا شك لمن له قدم راسخ في العلم الإلهي و الحكمة التي هي فوق العلوم الطبيعية أن الموجودات كلها من فعل الله بلا زمان و لا مكان و لكن بتسخير القوى و النفوس و الطبائع » [1] خدای متعال اجل از آن است که حوادث طبیعی به او نسبت داده شود. مقام جلال و کبریایی او ، او را مبرا از این نقص می نماید. اینکه گفته می شود خداوند اجل از آن است به معنای تعارف نیست بلکه منظور آن است که این امر غیر ممکن است.
 مرحوم صدرا در ادامه می فرماید کسانی که چنین نسبتی را به خداوند می دهند یا در خداشناسی دارای ضعف هستند یا معنای فاعلیت و تاثیر را به درستی نمی دانند. نسبت هر فعل به فاعل قریبش مانند نسبت شعاع به نور و کلام به متکلم است. یعنی میان آنها تلازم وجودی بر قرار است. در صورتی که معلول متغیر باشد علت قریب او نیز باید متغیر باشد. بنابراین محال است خدای متعال را علت قریب حوادث و رخدادهای عالم طبیعت بدانیم . ایشان دلیل استحاله را این می دانند که اگر شی متغیر مستقیما به خداوند نسبت داده شود، مستلزم تجدد در ذات الهی و محال است .
 امام راحل در کتاب طلب و اراده نیز همین مطلب و دلیل را در مورد حوادث عالم طبیعت بیان فرموده اند « فلو صدر المتجدّدات و المتصرّمات عنه تعالى من غير وسط و بالمباشرة و المزاولة يلزم منه التصرّم و التغيّر في ذاته و صفاته التي هي ذاته. » [2] اگر اموری که متجدد و متغیر است از خدای متعال بی واسطه صادر شود لازم می آید تغیر و تجدد در ذات یا صفاتی که عین ذات است رخ دهد و این امر محال است .
 مرحوم لاهیجی نیز به عبارت دیگری این مطلب را در گوهر مراد بیان کرده اند . ایشان می فرماید « و بدان كه با آنكه واجب الوجود تعالى عالم به جزئيات است به علم حضورى «1»، چنانكه سابقا تحقيق آن كرديم ليكن چون حدوث امور مذكوره محتاج به تحريك مادّه و تصرّف در طبايع است و مباشرت تحريك و تصرّف مذكور لايق به جناب مقدس كبريا نه؛ لهذا محقّقين احداث امور مذكوره را بى‌واسطه نسبت به جلال كبريائى ندهند و حدوث اين امور را نيز چون ساير حوادث مستند به وسايط سازند » [3]
 ویژگی بحثی که مرحوم لاهیجی در اینجا دارند آن است که بحث ایشان در خصوص معجزه بیان شده اما بحث مرحوم صدرا و امام راحل، در مورد رخدادهای عالم طبیعت به صورت کلی بیان شده است . البته معجزات را نیز چون در این عالم طبیعت رخ داده و زمان مند و مکان مند هستند را نیز شامل می شود .
 استاد مطهری نیز در این باره می فرماید « برخى مى‌پندارند كه در وجود معجزه، شخصيّت و اراده صاحب معجزه هيچ گونه دخالتى ندارد، او فقط پرده نمايش است، ذات احديّت مستقيماً و بلا واسطه آن را به وجود مى‌آورد، زيرا كار اگر به حدّ اعجاز برسد از حدود قدرت انسان در هر مقامى باشد خارج است؛ پس آنگاه كه معجزه صورت مى‌گيرد، انسانى در كائنات تصرّف نكرده است، بلكه خود ذات احديّت است كه مستقيماً و بدون دخالت اراده انسان، در كائنات تصرّف كرده است.
 اين تصوّر اشتباه است. گذشته از اينكه علوّ ذات اقدس احديّت ابا دارد كه يك فعل طبيعى بلا واسطه و خارج از نظام از او صادر گردد، اين تصوّر بر خلاف نصوص قرآنى است. قرآن در كمال صراحت آورنده «آيت» (معجزه) را خود رسولان مى‌داند ولى البتّه با اذن و رخصت ذات احديّت. بديهى است كه اذن ذات احديّت از نوع اذن اعتبارى و انسانى نيست كه با لفظ و يا اشاره، ممنوعيّت اخلاقى يا اجتماعى او را از بين ببرد. اذن پروردگار همان اعطاى نوعى كمال است كه منشأ چنين اثرى مى‌گردد و اگر خداوند نخواهد، آن كمال را از او مى‌گيرد. » [4]
 شهید مطهری در کلام خویش می گوید « قرآن در کمال صراحت آورنده معجزه را خود رسولان می داند» در حالی که این سخن قابل تامل است. زیرا آنچه از قرآن کریم در این زمینه بدست می آید ظهور است نه صراحت. وجه آن نیز این است که این گونه آیات، قابلیت تاویل داشته و به درجه صراحت نمی رسد .
 استاد مطهری در کلام خویش مبنی بر اینکه شأن خدای متعال اجل از خلق بی واسطه حوادث عالم طبیعت است ، دلیلی اقامه نکرده است اما در کلام مرحوم صدرا و امام راحل این دلیل بیان شده بود .
 ارزیابی و نقد
 1- اولین نقد، نقضی است و آن اینکه شما در مورد ربط متغیر به ثابت چه می گویید؟ از نظر فلاسفه، حوادث عالم طبیعت مستند به عقل فعال است. عقل فعال موجودی مجرد است که در آن تغییری راه نداد . زیرا موجود مجرد تمام آنچه برایش بالامکان العام امکان داشته دفعتا و بالفعل محقق شده است. ( مراد از امکان عام یعنی آنچه محال نیست ). در مورد مجردات گفته شده آنها مستکفی بالذات هستند یعنی در آنها حالت منتظره نیست.
 مرحوم صدر المتالهین گفته است منشا همه تغیرات عالم طبیعت، جوهر آنهاست. جوهر، عین تغیر است و چون چنین است اعراض آن نیز متغیر است . فاعل قریب این جوهر متغیر، عقل فعال است . او را کدخدا و مدیر کل عالم هستی به اذن الله می دانند.
 در اینجا سوال شده آیا تغییر جوهر، مستلزم تغییر در عقل فعال که علت قریب آن است نمی شود؟ فلاسفه در پاسخ گفته اند خیر زیرا جوهر دارای جهت ثابتی است و از طریق آن با عقل فعال مرتبط می شود . در همین جا می گوییم اگر عقل فعال با اینکه ثابت است با امر متغیر مرتبط شده و در عین حال تغییری در آن حاصل نشده ، همین امر را در مورد خدای متعال نیز می توان نسبت داد . اگر استحاله در آنجا نیست در اینجا نیز می تواند وجود نداشته باشد .
 2- اما جواب حلی این مساله آن است که همه موجودات دارای جهت ثابتی هستند. مرحوم صدرا می فرماید « و لكل شي‌ء ثبات ما و فعلية ما و إنما الفائض من الجاعل نحو ثباته و فعليته » [5] موجوادت به خاطر همین جهت ثابت می توانند با خداوند مرتبط شوند. اگر می توان جوهر متغیر را به خاطر جهت ثابتی که در آن است به موجود مجرد ثابت نسبت داد در این صورت همه موجودات را از جهت ثباتی که دارند می تواند به خدای متعال نسبت داد.
 شهید مطهری نیز به اینکه موجودات دارای دو بعد هستند یکی ثابت و دیگری متغیر اشاره کرده است . ایشان می فرماید «عالم نسبت به ما متغير است ولى نسبت به ماوراء خودش كه محيط بر آن است تغير معنى ندارد. يك حقيقت است داراى دو رويه: رويه ثبات و رويه تغير، ولى نه مثل رويه و آستر كه واقعاً دو چيزند كه به هم ضميمه شده‌اند بلكه يك حقيقت داريم با دو حيثيت » [6]
 علامه طباطبایی نیز این مطلب را خیلی زیبا بیان فرموده است . همه زیبایی کلام او به این بر می گردد که از قرآن استفاده کرده است . بر اساس آیات قرآن عالم دو وجه و رویه دارد : وجه ملکی و وجه ملکوتی . ایشان در اینجا به چهار آیه که مساله ملکوت را بیان می کند اشاره نموده است :
  1. آیه 75 سوره انعام «وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ» قرآن کریم می فرماید آسمان و زمین ملکوتی دارد و خداوند آنها را به حضرت ابراهیم (ع) نشان داد .
  2. آیه 185 سوره اعراف «أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا في‌ مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ»
  3. آیه 88 سوره مومنون «قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
  4. آیه 82 و 83 سوره یس «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82) فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ » علامه طباطبایی این آیات را از غرر آیات قرآن کریم شمرده است . خدای متعال در آیه 82 می فرماید هر گاه او اراده امری را نماید ، اراده همان و تحقق آن امر همان . در آیه بعد دلیل این امر را بیان می فرماید که چرا چنین است ؟ زیرا ملکوت همه چیز به دست اوست .
 ادامه بحث ان شاء الله در جلسه بعد پیگیری می شود
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] اسفار ، ج 8 ، ص 118
[2] طلب و اراده ، ص 34
[3] گوهر مراد ، ص 334
[4] مجموعه آثار استاد مطهری ، ج 3 ، ص 304
[5] اسفار ، ج 3 ، ص 68
[6] مجموعه آثار ، ج 11 ، ص 285

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo