< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : قاعده امتناع ترجیح بلا مرجح
 سخن درباره ادله ای بود که بر امتناع ترجیح بلا مرجح اقامه شده است. در جلسه دو دلیل مورد بررسی قرار گرفت . دلیل دیگری از طرف مرحوم ملا صدرا و علامه طباطبایی بیان شده است. ایشان این بحث را در باب علت و معلول، آنجا که سخن از وجوب بالقیاس بوده مطرح کرده اند.
 وجوب بالقیاس و وجه بیان این قاعده در اینجا
 وجوب بالقیاس چیست ؟ هر گاه علت تامه وجود داشته باشد، وجود معلول ضروری خواهد بود . عکس قضیه نیز صادق است یعنی هر گاه معلول وجود داشته باشد، وجود علت هم ضروری است. این وجوب و ضرورت را ، وجوب بالقیاس گویند. معلول غیر از این وجوب، وجوب دیگری نیز دارد اما آن را وجوب بالغیر گویند . وجوب بالقیاس مانند ضرورت وجود متضایفین در صورت وجود یک طرف است . در صورتی که یکی از متضایفین وجود داشته باشد، ضرورتا طرف دیگر موجود می باشد مانند فوق و تحت و مانند اب و ابن .
 در مورد این قاعده این سوال مطرح می شود که آیا لازمه این قاعده فلسفی ، قدیم بودن عالم نیست؟ زیرا خدای متعال علت تامه این عالم است و طبق این قاعده در فرضی که علت تامه وجود دارد معلول هم باید وجود داشته باشد. نتیجه این می شود که چون خدای متعال ازلی است ، پس مخلوق و معلول نیز باید ازلی باشد؟
 برخی در پاسخ به این سوال گفته اند عالم دارای حدوث زمانی است یعنی زمانی بوده که عالم نبوده و بعد وجود یافته است . منظور از عالم یعنی اصل وجود ما سوی الله و الا اینکه پاره از مخلوقات در پاره ای از زمان ها وجود نداشته اند امری مسلم و قطعی است .
 اما این پاسخ مردود است زیرا اگر وجود موجودات غیر از زمان را حادث زمانی بدانیم اما زمان که خود مخلوف الهی است نمی تواند حادث زمانی باشد زیرا در مورد خود زمان معنا ندارد که بگوییم زمانی بوده که زمان نبوده است. و اگر بگویید این زمان مسبوق به زمانی دیگر بوده است، همین سوال در مورد آن زمان نیز مطرح است و به تسلسل می انجامد. بنابراین از نظر عقلی نمی توان برای عالم حدوث زمانی قائل شد.
 کسانی که خواسته اند با حدوث زمانی پاسخ سوال فوق را بدهند چه بسا تصور کرده اند که قدم زمانی مخلوقات با آموزه های دینی ناسازگار است. در حالی که قدیم زمانی بودن موجودات با آموزه های دینی تعارضی ندارد. مرحوم شعرانی می فرماید آن مقدار که از ضروریات دینی است این است که عالم حادث است و نیازمند خالق . دیگر این بحث مطرح نشده که حدوث آن زمانی است یا ذاتی . البته در گفتمانی که از طرف معصومین
 با مخالفان صورت گرفته است به لحاظ فهم مخاطب ، حادث زمانی بودن عالم بیان شده است اما وقتی دقت می شود معلوم می شود که این امر از باب خطابه یا جدل بوده است . در خود روایات برهان بر حدوث ذاتی عالم آمده است . در روایت شریفی آمده است که فردی خدمت امام می آید و حضرت برای اثبات وجود خدای متعال 3 نوع استدلال برای او بیان می کند؛ خطابی ، جدلی و برهانی . شیوه برهانی که امام بیان فرموده اند ، حدوث ذاتی را می فهماند . ( ر. ک الالهیات فی مدرسه اهل البیت / استاد ربانی گلپایگانی )
 نکته دیگر اینکه نباید تصور شود که قدیم زمانی بودن چیزی را بر معلول می افزاید و آن را در برابر خداوند قرار می دهد بلکه اگر خوب دقت شود معلوم می شود که این صفت نه تنها چیزی بر معلول نمی افزاید بلکه فقر آن را بیشتر می رساند.
 حاصل سخن این شد که نمی توان عالم ( یعنی ما سوی الله ) را حادث زمانی دانست زیرا در صورتی که آن را حادث زمانی بدانیم در مورد خود زمان چه خواهیم گفت . دیگر معنا ندارد که خود زمان، حادث زمانی باشد. برای تقریب به ذهن می توان فرض کرد کل عالم که شامل همه مخلوقات و مکان و زمان و همه چیز غیر خداوند است، در بقچه ای جمع شده است. حال نمی توان گفت که این بقچه چه زمانی بوده است زیرا خود زمان نیز داخل در این بقچه است . در مورد این بقچه دیگر کی و کجا معنا نخواهد داشت .
 اشکال و جواب
 برخی در مورد خلقت مخلوقات گفته اند خدای متعال گر چه از حیث ذات و زمان قدیم است اما از آنجا که فاعل مختار است، هر گاه اراده نماید عالم را خلق می نماید. پس می توان گفت عالم نبوده و بعد ایجاد شده است بنابراین این جور نیست که عالم قدیم زمانی بوده باشد. خدای متعال ترجیح داده فعلش را در زمان بعد ایجاد نماید و چنین کرده است. بر این اساس ترجیح بلا مرجح ممتنع نخواهد بود . به همین جهت است که بحث ترجیح بلا مرجح را در بحث وجوب بالقیاس مطرح کرده اند؟ زیرا خواسته اند به این طریق قدیم بودن عالم را به گونه ای رها کنند. گفته اند خدای متعال اراده می نماید و ترجیح می دهد بودن اینکه مرجحی باشد.
 اما این سخن مخدوش است زیرا اراده که از ناحیه فاعل مختار صورت می گیرد بعد از ترجیح دادن او صورت می گیرد یعنی ابتدا مرجحی وجود دارد سپس اراده به آن تعلق می گیرد .
 مرحوم ملا صدرا می فرماید : فاعل مختار اراده می کند از این دو امر مساوی یکی را انتخاب کند. این انتخاب صورت نمی گیرد مگر اینکه قبل از اراده ترجیح نموده باشد. خود اراده نمی تواند مرجح باشد بلکه خود نیازمند مرجح است . ساختار اراده این گونه است که اول باید مرجحی باشد تا اراده خاص آن صورت گیرد. اراده از صفات نفسانیه ذات اضافه است به این معنا که یا اراده هست یا نیست، اگر هست حتما متعلقی دارد و متعلق آن حتما باید مشخص باشد و الا اراده محقق نخواهد شد مانند محبت . اگر در درون شما واقعا حب باشد حتما محبوب وجود دارد . این مضاف است به محبوب بالفعل و بالشخص . حال خود اراده که نمی تواند متعلق خود را تعیین کند قبل از اراده باید متعلقش معلوم باشد . لذا گفته شده فعل نیازمند مبادی علمی، شوقی و ارادی است . اولین گام در انجام یک فعل تصور است . ابتدا ادراک می کند . سپس باید تصدیق نماید که این فعل خیر و لازم است . بعد از این مرحله در او شوق پیدا می شود و بعد از این شوق است که اراده برای فرد حاصل می شود . پس اراده خود نمی تواند مرجح باشد و نیازمند مرجح دیگری هستیم .
 آن چه که متعلق اراده را به صورت متشخص نشان می دهد چیست ؟ مثلا وقتی فرد اراده نموده لیوان آبی را بردارد از او سوال می شود چرا اراده نمودی این لیوان را برداری ؟ اینکه چرا آب را اراده می کنی می شود غایت او از آب خوردن و اینکه چرا این لیوان را انتخاب می کنی می شود اراده او در تشخص . آن غایت کلی لازم است اما کافی نیست زیرا مرجح غایی نمی تواند مرجح و مخصص این فعل خاص باشد. زیرا آن غایت، مشترک است بیان این لیوان و چند لیوان دیگر . اینکه باید تشنگی برطرف شود ، غایت مشخص فعل نوشیدن است از خوردن ، خوابیدن و غیره . اما دیگر مشخص انتخاب این لیوان از چند لیوان نیست . اراده نمودن این لیوان نیز نیازمند مرجحی است که آن را مشخص و معین نماید. بنابراین تا مرجحی وجود نداشته باشد که متعلق اراده را به صورت مشخص و معین روشن نکند اراده ای صورت نمی گیرد .
 مرحوم صدرا در اسفار می فرماید « و أما قول من قال كون الإرادة مرجحة صفة ذاتية و هي من خاصيتها فلا حاصل له فإن الإرادة إذا كان الجانبان بالنسبة إليها سواء لا يتخصص أحدهما إلا بمرجح إذ لا يقع الممكن إلا بمرجح و أما الخاصية التي يدعونها فهو هوس أ ليس لو اختير الجانب الآخر الذي فرض مساويا لهذا الجانب كانت تلك الخاصية حاصلة معه أيضا- ثم تعلق الإرادة بشي‌ء مع أن نسبتها إلى الجانبين متساوية غير معقول فإن الإرادة ما حصلت أولا إرادة بشي‌ء ثم تعلقت فإن المريد لا يريد أي شي‌ء اتفق و لا شيئا ما مطلقا » [1]
 توضیح اینکه اراده را از کارخانه اراده سازی نمی آورند و بعد گفته باشند به فلان امر تعلق بگیر و انتخاب کن. مرید هر چیزی را اراده نمی کند بلکه چیزی را اراده می کند که مرجح داشته باشد و معین باشد . اراده نیز این گونه نیست که به امر مردد برگردد . این همان قاعده الشی ما لم یتشخص لم یوجد
 « فإنها من الصفات الإضافية و لا يعقل إرادة غير مضافة إلى شي‌ء و لا أيضا مضافة إلى شي‌ء ما على الإطلاق ثم يعرض لتلك الإرادة التخصيص ببعض جهات الإمكان- بل إذا وقع تصور و حصل إدراك مرجح لأحد الجانبين يحصل إرادة متخصصة بأحدهما- فالترجح متقدم على الإرادة » [2]
 نکته:
 گفته شد افعال جوانجی (درونی ) اختیاری است اما ارادی نیست. افعال جوارجی (خارجی) ارادی و اختیاری است . اختیاری بودن آنها با اراده تجلی می یابد . نفس مختار فعل باطنی دارد ، حب ، علم ، شوق ، علم و اراده خود فعلی باطنی است لذا خود اراده دیگر مسبوق به اراده نیست . اراده اختیاری نفس است اما ارادی نیست .
 درک خودآگاه و ناخوداگاه
 گفته شد مشخص کننده افعال ارادی، مبادی ادراکی است. این در جایی است که فاعل حواسش جمع باشد و مرجحی را می شناسد و پیدا می کند. به عبارت دیگر مبادی ادراکی آگاهانه است . اما بحث ما در جایی است که فاعل تفاوتی نمی یابد. در این جا چیزی نیافته تا اراده خود را به این جهت مشخص سوق دهد. پس آنچه شما گفتید درست است در آنجا که فاعل درک می کند و می داند . آنجا که نمی داند چه می گویید ؟
 برخی قائل به تفصیل شده اند و گفته اند ترجیح بلا مرجح آنجا که مرجح غایی نباشد محال است اما آنجا که مرجح غایی باشد، دیگر محال نیست گاهی مرجحی می یابد و گاه بدون مرجح انتخاب می کند.
 اما این سخن درست نیست . امتناع ترجیح بلا مرجح همگانی است . در مورد این سوال پاسخ هایی داده شده است اما از همه بهتر شهید مطهری به این مساله پاسخ داده اند و امروز نیز علم این مطلب را تایید می کند و آن اینکه می فرماید ادراک دو سطح دارد: سطح ضمیر خودآگاه و سطح ضمیر ناخوآگاه . در این مواردی که می گویید مرجح را نمی شناسیم در سطح ضمیر خودآگاه نمی شناسیم اما نه اینکه اصلا ادراک و لو غریزی وجود ندارد .
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌2، ص: 135
[2] همان

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo