< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : قاعده ملازمه در کلام شیخ انصاری و مرحوم مظفر
 تذکری نسبت که کلام شیخ انصاری
 در جلسه گذشته کلام شیخ انصاری نقل شد . ایشان دو سخن در مورد نیاز و عدم نیاز به قاعده ملازمه در شرعی بودن حسن و قبح عقلی بیان فرمودند. در عبارتی از کتاب کطارح الانظار می گویند: با توجه به اینکه در مساله حسن و قبح، ثواب و عقاب هم مطرح است نیازی به قاعده ملازم نداریم .
 « فظهر من جميع ما مر أن المراد بالحسن و القبح الواقعين في عنوان النزاع المراد به ما به يستحق الفاعل المدح في العاجل و الثواب في الآجل فإثبات أن العقل يحكم بالحسن و القبح في قوة إثبات أن العقل يدرك حكم اللّه كما هو المراد بالملازمة و يكفيك شاهدا في المقام قولهم إن الظلم حرام و ردّ الوديعة واجب حيث لا يعنون بالوجوب إلا الطلب الملازم للعقاب عند المخالفة نعم لو كان المراد من الحسن و القبح هو مجرد المدح و الذم دون الثواب و العقاب كان لتغاير العنوانين وجه هذا تمام الكلام في عناوين القوم » [1]
 در جای دیگر فرمودند با استناد به قاعده ملازمه می توان شرعی بودن حکم عقل را ثابت نمود « كلما أدرك العقل أن الفعل الفلاني مما يترتب عليه الثواب بمعنى جزاء الخير أو العقاب بمعنى جزاء الشر أو لا يترتب عليه شي‌ء منهما عند العقلاء و الحكماء فيمتنع أن يكون حكم الشارع الذي هو خالق العقلاء الحكماء بخلافه و إن شئت التوضيح فلاحظ المباح العقلي هل يصح أن يحكم الشارع بوجوبه أو حرمته أو لا يصح و قس عليه البواقي » [2]
 ایشان در عبارتی از قاعده ملازمه بهره گرفته اند و در عبارتی فرموده اند ما مستغنی از آن هستم . با تامل در سخن ایشان فهمیده می شود که نظر ایشان سخن دوم است و بدون قاعده ملازمه نمی توان حکم شرع را کشف نمود حتی اگر ثواب و عقاب داخل در بحث باشد. دلیل آن این است که برای ثواب و عقاب در بحث سه تصویر بیان شده است :
  • درک حسن ثواب و عقاب الهی توسط عقل
 توضیح اینکه اگر فعل حسن از طرف عقلا مورد مدح قرار گیرد، عقل این مدح را بجا و حسن می داند و اگر ظالم مورد مذمت قرار گیرد، ‌عقل آن را تحسین می کند. بنابراین وقتی می گوییم عقل ثواب و عقاب را می فهمد نه اینکه وقوع ثواب و عقاب و نه استحقاق آنها را می فهمد بلکه عقل اعطای ثواب بر نیکوکار و عقاب نمودن گناهکار را پسندیده و حسن می داند .
 بررسی: از آنجا که این معنا فرضی و تعلیقی است نمی توان توسط آن حکم شرعی را به دست آورد . حکم شرعی در صورتی توسط عقل کشف می شود که وقوع آن قطعی باشد.
  1. درک استحقاق ثواب و عقاب
  2. درک ترتب ثواب و عقاب
 بررسی این دو تصویر: ترتب و استحقاق ثواب و عقاب آن گاه است که تکلیفی بوده و نسبت به آن اطاعت یا عصیانی صورت گیرد. این در حالی است که توسط حکم عقلی و بدون قاعده ملازمه، تکلیفی اثبات نمی شود. بنابراین گریزی از قاعده ملازمه نداریم و سخن دوم مرحوم شیخ انصاری صحیح است. وجه درست است که بگوییم عقل استحقاق مدح و ذم عند العقلا را کشف می کند. حال با ضمیمه نمودن این قاعده که خداوند خالق العقلا است بدست می آوریم که استحقاق ثواب و عقاب را هم دارد. زیرا بیان شد که ماهیت مدح و ثواب و ذم و عقاب یکی است و مدح خدای متعال نامش ثواب و ذم الهی معنایش عقاب است.
 مرحوم شیخ انصاری استدلال خویش را بر اساس خالق العقلا بنا نمودند نه رئیس العقلا .و همین گونه درست است . این طور نیست که در متن مساله حسن و قبح ، هم استحقاق مدح عقلا باشد و هم استحقاق ثواب از ناحیه شارع . بلکه این امر وقتی ثابت می شود که تکلیفی از ناحیه شارع آمده باشد. ثواب و عقاب متفرع با طاعت و معصیت، و طاعت و معصیت متفرع بر تکلیف است.
 بنابراین استحقاق مدح و الذم عند العقلا با ضمیمه این قاعده که خدای متعال خالق العقلا است و ممتنع است که حکم خالق العقلا غیر از عقلا باشد، می تواند کشف از اراده الهی نماید .
 استدلال کلامی بر این مطلب دارای سه مبنا بود:
  1. اصل حسن و قبح ذاتی
  2. عقل فی الجمله می تواند حسن و قبح ذاتی را درک نماید .
  3. عقل می گوید آنچه در نفس الامر حسن ذاتی دارد متعلق اراده الهی و آنچه در متن الهی قبح دارد متعلق کراهت الهی است .
 پس نتیجه می گیریم آنچه داری حسن و قبح ذاتی است و عقل مستقلا آن را درک می کند متعلق اراده و کراهت الهی است و کراهت و اراده الهی تکلیف الهی است .
 اگر این سه اصل را بکار نگیرم و از قاعده ملازمه هم استفاده ننماییم ، هرگز نمی توان اراده الهی را کشف نمود .
 سخن مرحوم مظفر در این بحث
 تا اینجا سخن مرحوم شیخ انصاری مطرح شد . مرحوم مظفر نیز در اینجا سه مطلب را بیان می کنند :
  1. « الحق كما صرح بذلك كثير من العلماء المحققين أن معنى استحقاق المدح ليس إلا استحقاق الثوب و معنى استحقاق الذم ليس إلا استحقاق العقاب، بمعنى أن المراد من المدح ما يعم الثواب لأن المراد بالمدح المجازاة بالخير، و المراد من الذم ما يعم العقاب لأن المراد به المكافأة بالشر، و لذا قالوا: إن مدح الشارع ثوابه و ذمه عقابه، و أرادوا به هذا المعنى. » اصول الفقه ، ج 1 ، ص 238
  2. «و الحق أن الالتزام بالتحسين و التقبيح العقليين هو نفس الالتزام بتحسين الشارع و تقبيحه وفقا لحكم العقلاء لأنه من جملتهم لا أنهما شيئان أحدهما يلزم الآخر و إن توهم ذلك بعضهم. و لذا ترى أكثر الأصوليين و الكلاميين لم يجعلوهما مسألتين بعنوانين بل لم يعنونوا إلا مسألة واحدة هي مسألة التحسين و التقبيح العقليين.
 و عليه فلا وجه للبحث عن ثبوت الملازمة بعد فرض القول بالتحسين و التقبيح و أما نحن فإنما جعلنا الملازمة مسألة مستقلة فللخلاف الذي وقع‌ فيها بتوهم التفكيك. » [3]
 این همان فرمایشی است که از مرحوم شیخ نقل و نقد شد . همان نقد در اینجا نیز وارد است .
  • «و معنى الملازمة العقلية هنا على ما تقدم أنه إذا حكم العقل بحسن شي‌ء أو قبحه هل يلزم عقلا أن يحكم الشرع على طبقه و هذه هي المسألة الأصولية التي تخص علمنا و كل ما تقدم من الكلام كان كالمقدمة لها و قد قلنا سابقا إن الأخباريين فسر كلامهم في أحد الوجوه الثلاثة المتقدمة الذي يظهر من كلام بعضهم بإنكار هذه الملازمة و أما الأصوليون فقد أنكرها منهم صاحب الفصول و لم نعرف له موافقا و سيأتي توجيه كلامهم و كلام الأخباريين.
 و الحق أن الملازمة ثابتة عقلا فإن العقل إذا حكم بحسن شي‌ء أو قبحه أي إنه إذا تطابقت آراء العقلاء جميعا بما هم عقلاء على حسن شي‌ء لما فيه من حفظ النظام و بقاء النوع أو على قبحه لما فيه من الإخلال بذلك فإن الحكم هذا يكون بادي رأي الجميع فلا بد أن يحكم الشارع بحكمهم لأنه منهم بل رئيسهم فهو بما هو عاقل بل خالق العقل كسائر العقلاء لا بد أن يحكم بما يحكمون و لو فرضنا أنه لم يشاركهم في حكمهم لما كان ذلك الحكم بادي رأي الجميع و هذا خلاف الفرض. » [4]
 ایشان در اینجا این سوال را مطرح می کنند که آیا عقل که می گوید هذا الفعل حسن می فهمد که خدای متعال هم همین گونه حکم نموده است؟ ایشان می فرماید آری عقل چنین حکمی می کند زیرا خدای متعال از عقلا و رئیس آنها است. در این کلام دو استدلال وجود دارد :
 الف) استدلال خلف فرض . ایشان می فرماید اگر شارع مقدس را با عقلا هماهنگ ندانیم خلف فرض لازم می آید. به این معنا که فرض کردیم تمام عقلا توافق دارند و اگر خدای متعال نظر دیگری داشته باشد دیگر توافق همگانی نبوده است و این خلاف فرض ما است.
 اما این سخن صحیح نیست زیرا مراد از عقلایی که تطابق دارند ، عقلای بشر است و این که خدای متعال رئیس عقلا است دلیل نمی شود که هم رای آنها نیز باشد زیرا چه بسا او چیزهای را درک کند که دیگران درک نمی کنند. اگر خدای متعال را از عقلا بدانیم نیز قطعا سطح عقلانیت او بالاتر از بشر است لذا صرف من العقلا بودن الزامی نمی آورد که در حکم نیز هم رای باشد .
 بنابراین اگر بر اساس اینکه خدای متعال از عقلا یا رئبس العقلا هست ، استدلال نماییم ، استدلال ما تمام نیست. اما اگر از زاویه خالق العقلا وارد شویم کما اینکه مرحوم شیخ انصاری بیان کردند ، استدلال صحیح است زیرا در خالق العقلا خصوصیتی است که از آن کشف می کنیم هر کجا عقلا تطابق داشته باشند ،‌خالق العقلا با آنها همراه است و آن مساله حکمت است. زیرا اگر عقل انسان در همه مسائل حتی بدیهیات که مورد توافق است خطا نماید لازم می آید اساس عقل از حجیت بیفتد و دیگر هیچ چیزی را نمی توان اثبات کرد و باید سوفسطایی و شکاک شد. در این صورت اساس دیانیت و وجود شارع و شریعت از بین خواهد رفت.
 اساسا خدای متعال بشر را این گونه خلق نموده تا بفهمد . بله عقل گاهی به خطا می رود اما آنجا که تطابق عقل باشد دیگر خطا راه ندارد. در صورتی که عقل از حجیت بیفتد، اصل دین زیر سوال می رود زیرا دیگر نمی توان خداوند و شرع را ثابت نمود. پس شک در این مساله بحران در معرفت ایجاد کرده و بحران در معرفت ، بحران در دین ایجاد می کند.
 حاصل سخن دو چیز است :
  1. بدون قاعده ملازمه یا اصل سومی که بیان شد (یعنی اینکه عقل می گوید آنچه در نفس الامر حسن ذاتی دارد متعلق اراده الهی و آنچه در متن الهی قبح دارد متعلق کراهت الهی است ) استکشاف حکم شرعی از حکم عقلی ممکن نیست .
  2. قاعده ملازمه را بر اساس اینکه خداوند خالق العقلا است می توان اثبات نمود اما بر اساس رئیس العقلا و من العقلا ، استدلال تام نخواهد بود .
 اشکالات بر قاعده ملازمه
 بر قاعده ملازمه اشکالاتی وارد شده است. از جمله از طرف سید صدرالدین رضوی ( م 1160)، شارح وافیه است. کتاب الوافیه، تالیف فاضل تونی(م 1071 ) است. این اشکال در جلسه بعد ان شاء الله مورد بررسی قرار می گیرد .
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] مطارح الانظار ، ص 231
[2] مطارح‌الأنظار،ص 238
[3] اصول الفقه ، ج 1 ، ص 238 و 239
[4] همان ، ص 236

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo