< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : نقش عقل در شناخت احکام دینی

 بحثی که سال قبل مورد بررسی قرار گرفت در موضوع علم و دین بود. رئوس مطالبی که در این زمینه بیان شده به این قرار است :

تعریف لغوی و اصطلاحی عقل کاربردهای عقل در قرآن کریم حجیت عقل از نگاه قرآن بررسی آفاق و قلمرو های عقل در قرآن کریم . این بحث خود شامل اقسام زیر بود :

 الف) نقش عقل در حوزه خداشناسی

 ب) نقش عقل درباره نبوت

 ج) کارکرد و نقش عقل در شناخت مفاهیم قرآن کریم؛ که در این زمینه دیدگاههای مختلفی بیان شد و در پایان نظریه بیان شد .

بررسی نظریه مکتب تفکیک و موضع آنها در نقش عقل؛ ایشان منکر عقل فلسفی هستند و عقل عرفی را قبول دارند . بررسی نسبت میان عقل و ایمان . در این بخش به تبیین ماهیت ایمان پرداخته شد و به طور شاخص سه دیدگاه مطرح گردید. آن سه دیدگاه در قالب سوال از این قرار اند : آیا معرفت و یقین عین حقیقت ایمان، یا جزء حقیقت ایمان و یا شرط تحقق آن است ؟ اجمالا بدست آمد که حقیقت ایمان عبارت است از فعل و التزام قلبی که مبتنی بر ایمان است. در اینجا به مناسبت به بحث رابطه میان ایمان و شک پرداخته شد. برخی معتقد هستند که ایمان با شک سنخیت دارد نه با معرفت . ایمان خلا علم را پر می کند و هر چقدر آدمی از نظر علم و معرفت نادارتر باشد ایمانش قوی تر خواهد بود . ایمان آن گاه ناب است که انسان از نظر علم و یقین دستش خالی باشد . برخی دیگر همین دیدگاه را بیان نموده اند اما در تحلیل آن گفته اند که چون دست ما از علم کوتاه است، چاره ای نداریم جز اینکه با شک بسازیم . در پایان، به بحث جایگاه امامت در ایمان پرداخته شد . علت بیان این بحث هم آن بود که عده ای به شیعیان نسبت داده اند که آنان کسانی را که امامت را قبول ندارند کافر می دانند . در حالی که بیان شد که این نظر از مشخص نبودن مرز بین کفر فقهی و کفر کلامی صورت گرفته است. شیعیان معتقد هستند که کسی که شهادتین را بر زبان آورده باشد از کفر فقهی خارج شده و احکام اسلام بر وی بار می شود. آنچه ایشان درباره منکر امامت بیان می کنند کفر کلامی است که امری مربوط به آخرت است .

نقش عقل در حوزه احکام دینی از نظر قرآن ، روایات و عالمان اسلامی

 در ادامه بحث درباره عقل و دین به موضوع دیگری در این باره می پردازیم . و آن موضوع رابطه میان عقل و احکام شرعی است . در ابتدا چون الگو گیری ما از قرآن کریم می باشد ، برخی از آیاتی که در این زمینه آمده بیان می کنیم . در قرآن کریم نه تنها منعی نسبت به ورود عقل در حوزه احکام عملی نیست بلکه انسان به تفکر در این حوزه ها تشویق و توصیه شده است :

 سوره بقره آیات 228 - 242 «وَ الْمُطَلَّقَاتُ يَترََبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ ... (228)الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُ بمَِعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحُ بِإِحْسَانٍ ... (229)فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تحَِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتىَ‌ تَنكِحَ زَوْجًا غَيرَْهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيهِْمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنهَُا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(230)وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بمَِعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بمَِعْرُوفٍ ... (231)وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنهَُم بِالمَْعْرُوفِ ... (232)* وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَينْ‌ِ كاَمِلَينْ‌ِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ... (233)وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَترََبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشهُْرٍ وَ عَشْرًا ... (234)وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنتُمْ فىِ أَنفُسِكُمْ ... (235)لَّا جُنَاحَ عَلَيْكمُ‌ْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةً ... (236)وَ إِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ ... (237)حَافِظُواْ عَلىَ الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى‌ وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ(238)فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ(239)وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لّأَِزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلىَ الْحَوْلِ غَيرَْ إِخْرَاجٍ ... (240)وَ لِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعُ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلىَ الْمُتَّقِينَ(241)كَذَالِكَ يُبَينِ‌ُّ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(242) »

 در این آیات احکامی، درباره طلاق ، اقسام و عده آن ، عده وفات ، مساله نماز و مانند آن مورد بحث قرار گرفته است و در پایان مطرح شده که فلسفه بیان این احکام آن است که شما در باره آنها تعقل نمایید.

 سوره بقره آیه 179 «وَ لَكُمْ فىِ الْقِصَاصِ حَيَوةٌ يَأُوْلىِ الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ »

 سوره انعام آیه 151 « * قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‌ِ ذَالِكمُ‌ْ وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكمُ‌ْ تَعْقِلُونَ»

 سوره نور آیه 61 «لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‌ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (61

 در این آیات میان تعقل و احکام شرعی و به تعبیر دیگر میان عقل و باید ها و نباید های دینی، رابطه و نسبت بیان شده است .

 سوالی که در این باره مطرح است آن است که عقل انسان در حوزه مباحث فقهی چه جایگاهی دارد ؟ اجمالا یک بحث اساسی این است که آیا عقل می تواند به عنوان مصدر و مدرک احکام شرعی نقش ایفا کند یا نه ؟ آنچه همواره در کتب اصول فقه بیان شده و مبانی عالمان شیعی بوده است این بوده عقل در عرض کتاب و سنت ، منبع دین می باشد و می تواند به کشف حقایق دینی می پردازد . این مساله البته با مخالفانی نیز همراه بوده است که در جهان شیعه از اخباریون و در جهان اهل سنت از اهل حدیث و ظاهر گرایان می توان نام برد .

بیان چندین سوال کلیدی

آیا افعال انسان در نفس الامر و واقع منهای اعتبار و امر و نهی شرعی ، دارای جهات حسن و قبح است یا نه ؟ این سوال به صورت اصطلاحی به این شکل مطرح است که آیا حسن و قبح ذاتی داریم یا نداریم ؟ از قدیم نزاعی در این باره میان عدلیه ( امامیه و معتزله ) و اشاعره مطرح بوده است . عدلیه در این باره پاسخ ایجابی می دهد و معتقد است که به صورت موجبه کلیه هیچ فعلی از فاعل مختار علیم حکیم صادر نمی شود مگر اینکه دارای جهات حسن یا قبح است . اما اشاعره در این باره پاسخ منفی می دهند . در صورتی که در سوال اول پاسخ ما مثبت باشد سوال دیگری مطرح می شود که آیا عقل توانایی درک جهات حسن و قبح را دارد یا نه ؟ عدلیه در اینجا نیز پاسخ مثبت می دهند اما به صورت موجبه جزئیه . یعنی معتقد هستند که عقل آدمی فی الجمله می تواند جهات احکام را درک کند . در پاسخ به این سوال است که اخباریون شیعه از اصولیون جدا می شوند . ( البته این اقوال دارای تفاصیلی است اما کلیت آن چنین است ) بعد از این سوال ، سوال سومی مطرح می شود و آن اینکه آیا آنچه عقل در مورد حسن و قبح واقعی درک می کند، مورد توافق حکم شرع هم است یا نه ؟ این سوال معروفی است که بنام ملازمه میان حکم عقل و شرع در کتب اصولی و به صورت قائده « کلما حکم به العقل حکم به الشرع » مطرح شده است . قاطبه علمای اصولی شیعه این ملازمه را پذیرفته اند اما اخباریون آن را رد کرده اند . سوال چهارمی هم در این جا مطرح است و آن اینکه اگر عقل حکم به ملازمه نمود آیا این حکم عقل، منجز و معزر و الزام آور است یا نه ؟ زیرا ممکن است کسی بگوید تکلیف متفرع بر خطاب شرعی است لذا اگر چه میان حکم عقل و شرع ملازمه هم باشد اما می گویند تکلیف آنگاه است که از ناحیه شارع خطابی رسیده باشد . به همین خاطر است که برخی از اخباریون تا اینجا با اصولیون همراه شده اند اما از اینجا به بعد جدا می شوند .

 در این باره از قدما شیخ محمد تقی اصفهانی صاحب کتاب هدایه المسترشدین به خوبی به این بحث پرداخته است . مرحوم شیخ انصاری نیز در کتاب مطارح الانظار به این بحث پرداخته اند . مرحوم مظفر نیز که انصافا با نوشتن کتاب المنطق و اصول الفقه به جهت دسته بندی، روانی و شیوایی کلام خدمت بسیاری نموده است این بحث را به صورت منظم بیان داشته است .

بحث حسن و قبح ،‌کلامی است یا بحثی اخلاقی ؟

 دو بحث اول یعنی مساله «حسن و قبح ذاتی» و «حسن و قبح عقلی» از مباحث علم اصول نمی باشد و جزء مبادی آن است . اما در اینکه آیا این مباحث، مباحث کلامی است یا از مباحث علم اخلاق است، جای نظر است . متکلمان در بحث عدل الهی و متفکرین علم اخلاق در فلسفه اخلاق این بحث را بیان کرده اند . دیدگاه صحیح در این باره این است که مباحث در یک تقسیم بندی کلی به سه دسته تقسیم می شود . دسته ای از مباحث اختصاص به ممکنات دارد مانند بحث از ماهیت . دسته دیگر از مباحث به واجب تعالی اختصاص دارد مانند ذاتی بودن صفات. اما دسته ای دیگر از موضوعات است که کلی بوده و شامل هم واجب تعالی و هم ممکنات می شود مانند احکام کلی وجود و یا بحث امتناع تناقض .

 بحث حسن و قبح نیز این گونه می باشد . موضوع این بحث فعل فاعل مختار علیم حکیم می باشد . این موضوع هم در علم کلام که موضوع آن افعال و صفات الهی است مورد بحث قرار می گیرد و هم در علم اخلاق .

 لذا همان طور که در حوزه احکام عقل نظری مباحثی عام داریم در حوزه کلام هم چنین مباحثی مطرح است .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo