< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

90/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بررسی دیدگاه شک گرایی در ایمان

 در جلسات قبل بیان شد که در ایمان دینی، علم و معرفت لازم است و در اینکه آیا ایمان عین علم است یا جزء آن و یا شرط آن، سه دیدگاه وجود دارد . سوالی که اکنون بدان می پردازیم این است که چه معرفتی در باب ایمان لازم می باشد؟ آیا معرفت یقینی لازم است یا معرفت ظنی هم کفایت می کند ؟ چند دیدگاه در اینجا مطرح است :

اکثر علمای اسلامی معتقد اند که بایستی معرفت در باب ایمان، یقینی باشد و معرفت ظنی کافی نیست . برخی گفته اند معرفت ظنی هم در ایمان کافی است . در این دسته حتی برخی قائل شده اند که اصلا معرفت یقینی در این حوزه ممکن نیست و معرفت ظنی کافی است. برخی تفصیل داده اند و گفته اند مقوله های ایمانی به دو دسته تقسیم می شوند :

 الف) مسائل اعتقادی اصلی که از آنها به اصول اعتقادات یاد می شود . مانند اصل وجود خدای متعال و یکتایی و بی همتایی او ، اعتقاد به نبوت عامه و خاصه ، ایمان به اصل معاد و غیره .

 ب) مسائل اعتقادی فرعی که فروع اعتقادات نامیده می شود . مانند کیفیت علم الهی و یا کیفیت و جزئیات معاد .

 در اصول اعتقادی معرفت باید یقینی باشد اما در مقوله های ایمانی گونه دیگر تقلید و معرفت ظنی هم کافی است .

 دیدگاه برگزیده در اینجا دیدگاه سوم است منتها قید قدرت مکلف هم باید بدان اضافه شود . یعنی بگوییم اگر مکلف از توانمندی فکری و ذهنی خوبی برخوردار است که می تواند استدلال نموده و به یقین استدلالی برسد ، شارع همین امر را از او خواسته است . برای چنین شخصی معرفت ظنی و معرفت تقلیدی کافی نمی باشد .

 اما اگر فرد نمی تواند به معرفت یقینی دست یابد اما راه دسترسی به معرفت ظنی برای او ممکن است در این صورت دو فرض درباره او مطرح می شود. به معرفت ظنی تحقیقی خود تمسک نماید یا معرفت یقینی تقلیدی اخذ نماید .

 اما در صورتی که فرد به گونه ای باشد که هیچ کدام از این دو راه برای او ممکن نیست در این صورت در باب ایمان و اعتقاد، تقلید نمودن مانعی ندارد.

نکته :

 این مسائل از مبادی علم کلام به شمار می آید و باید متکلم تکلیف خود را در ابتدا با این مسائل و مسائلی همچون ظن و یقین و راهای کسب مشخص نماید .

رخنه شک در ایمان

 اجماع مرکبی از مذاهب مختلف داریم که در باب ایمان دینی ، شک ارزشی ندارد . پیش فرض عالمان این بوده است که در باب ایمان باید معرفت باشد در حالیکه شک اساسا معرفت نمی باشد .

 اما در عصر جدید این نظریه مطرح شده است که ایمان دینی با شک هم سازگار است یعنی با شک هم می توان مومن بود . برخی دیگر حتی یک قدم تندتر گذاشته اند و گفته اند نه تنها ایمان با شک ناسازگار نیست بلکه اگر بخواهیم ایمان ناب و راستین باشیم حتما باید شاک بود. این سخن در حالی است که ما گفتیم ایمان راستین به زلف یقین گره خورده است.

  از جمله افرادی که این دیدگاه را برگزیده آقای شبستری است. وی معتقد شده است که ایمان دینی با شک سازگار است . برخی ها هم مانند آقای ملکیان وجه دوم را برگزیده اند و گفته اند از آنجا که ایمان امری اختیاری است ، با یقین ناسازگار است . فرد مومن باید فضای شک را برگزیند و سپس دست به اراده و انتخاب بزند .

 سخن این افراد معمولا ریشه در اندیشمندان غربی دارد. اندیشه ایشان یا به صورت تقلیدی صورت گرفته یا سخن آنان بعد از اندیشه غربیان صورت گرفته است .

دیدگاه سورن کی یر کگارد

 در دنیای غرب سورن کی یر کگارد ،اهل دانمارک از طرفداران این نظریه است که گفته است علم و یقین با ایمان قابل جمع نیست و ایمان بر اساس شک معرفتی استوار است .

 برای شناخت دقیق اندیشه های وی باید به بررسی زندگی او و سیر افکار او و تاثیر پذیری از محیط و شرایط پرداخت . سورن کی یر کگارد متولد 1813 و متوفی 1855 میلادی یعنی قرن نوزدهم می باشد. وی طبق سفارش پدرش به دانشکده الهیات می رود . در آنجا میل به فلسفه پیدا کرده و سپس با فلسفه هگل آشنا می شود . او معتقد می شود فلسفه هگل با مسیحیت نمی سازد و در نتیجه منتقد آن می شود . کما اینکه با کلیسا هم در می افتد چون معتقد است آنان به عنوان متولیان دین ، بد عمل می کنند. کی یرکگارد در مقطعی از زندگی دچار افسردگی می شود اما از آن می گذرد و سخت پایبند مسیحیت با تفسیری که خود از آن دارد می شود . همچنین وی منتقد عصر روشنگری و مدرنیته و ماشینیزم هم بوده است . انتقادات او اجمالا چنین بوده است :

نوع زندگی مدرن ،‌فردیت انسان و هویت انسانی او را زیر چرخ دنده های ماشینی، له کرده است . هویت فردی انسان محو شده است و با شکل گرفتن انجمن های مختلف مانند انجمن زنان یا تشکل های کارگری و افراد رای خود را از دست داده و هر چه آنان می گویند، عمل می کنند. آدم ها مانند ماشینی که کلیدش را می زنند و شروع به حرکت می کند ، چنین عمل می کند.

 در بررسی این سخن می گوییم این انتقادات را خیلی ها به عصر مدرنیته و زندگی مدرن داشته اند . این انتقادات در مجموع هم وارد است . اینکه خلاقیت، هویت ، فردیت و به حاشیه رانده و یا از بین برود و هویت فرد در قالب نظام های براکراسی شکل گیرد، آسی جدی بر بشریت وارد می کند . اما آیا راه چاره ای است ؟ ما معتقد هستیم راه چاره، در ایمان و دین است .

انتقادات دیگر وی بر کلیسا است . وی می گفت اینها روح و گوهر دین را کم رنگ کرده اند و بیشتر به تشریفات دینی و رفتارهای ظاهری چسبیده اند. او در انتقاد اول می گفت فردیت انسان گم شده است و در اینجا می گوید گوهر دین گم شده است . انتقاد دیگر وی به سوء رفتار دورنی روحانیون کلیسا و مال اندوزی و ثروت اندوزی آنها بوده است .

 اساسا تجمل گرایی، دنیا گرایی و مقام گرایی در روحانیت بسیار خطرناک است و نوعا باعث پس زدن مردم نسیت به روحانی می شود. روحانیت اگر بخواهد در دل مردم باشد باید ساده زیست و متواضع باشد . این مطلب کلید نفوذ در جان مردم است . مردم حتی برای چنین فردی حاضرند جان دهند.

 این بحث نیمه کاره مانده است که در جلسه بعد پیگری می شود .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo