< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : نقش عقل در فهم قرآن کریم

 بیان شد که نقش عقل در فهم معنای قرآن را در شش محور می توان مورد مطالعه و بررسی قرار داد .

محور اول : نقش اصولی و مبنایی

 برای تفسیر قرآن کریم و فهم معانی آن یک سلسله اصول منبایی وجود دارد که باید مورد پذیرش مفسر بوده و عقل در آنها نقش آفرینی می کند. این اصول دو گونه است :

مبانی و اصول عقلی عقل بنیاد : به اصولی گفته می شود که عقل مستقلا آنها را شناخته و اجرای آن را ضروری می داند. مانند اصل معنا داری قرآن و یا اصل قبح عدم ارائه مراد ظاهر در جایی که قرینه نباشد توسط متکلم حکیم . مبانی و اصول عقلی نقل بنیاد: کشف و بیان این اصول بر عهده خود قرآن و یا روایات است و عقل نقشی در کشف آنها نداشته اما اجزای آنها را لازم و ضروری می داند. مانند اصل لزوم رعایت قواعد زبان عربی و قواعد محاوره در فهم و تفسیر قرآن کریم .

 فرق این دو گونه این است که در بخش اول کشف قاعده و اجزاء آن بر عهده عقل می باشد اما در بخش دوم کشف توسط نقل و اجراء توسط عقل است .

محور دوم : نقش ابزاری

 دومین نقش عقل، نقش ابزاری و مصباح بودن است. کسی که می خواهد معانی قرآن کریم را به دست آورد از هر منبعی که بخواهد استفاده کند، از عقل به عنوان ابزار بهره می گیرد. تمام تفاسیری که نوشته شده و صبغه اجتهادی دارد یعنی مفسر توسط آیات و روایات و علوم دیگر به تفسیر قرآن پرداخته است، نقش ابزاری عقل مورد پذیرش مفسر بوده است.

 اما در تفاسیری که صرفا نقلی بوده این نقش بر نمی آید . تفاسیری مانند «در المنثور» نوشته سیوطی و یا تفسیر «البرهان» نوشته سید هاشم بحرانی و یا تفسیر «نور الثقلین نوشته» جویزی . در این تفاسیر تنها روایات مربوط به هر آیه ای بیان شده و دیگر یه شرح و اظهار نظر در مورد آنها پرداخته نشده است . در اینجا دیگر عقل نقش ابزاری ندارد اگر چه عقل، نقش مبنایی خود را ایفا می کند. زیرا مفسر قبلا اصول متعددی را پذیرفته که وارد تفسیر قرآن شده است . از جمله آن اصول اینکه معتقد است روایات می تواند مبین قرآن باشد. بله گاه تفسیر روایی مانند تفسیر صافی از مرحوم فیض است که علاوه بر نقل روایات به توضیح و اظهار نظر پرداخته است. این تفسیر نیز مانند تفاسیر اجتهادی به نقش ابزاری عقل اعتراف دارد .

محور سوم : نقش منبعی عقل

 عقل علاوه بر نقش ابزاری عمومی ، نقش پژوهشی خاصی هم دارد که از آن به منبع بودن تعبیر می شود. این نقش ویژه ، مبتنی بر ورزیدگی، مهارت و توانمندی عقل است و بودن ا> فهم و درک معنای آیه ممکن نمی باشد. این محور دارای چهار زیر مجموعه است :

استدلال های عقلی بیان شده در آیات را تشریح و توضیح می دهد . بیان لوازمی در آیات که در قرآن بیان نشده اما می تواند آن ها را کشف نماید . آیات لایه های معنایی ژرف دارد. فهم آن لایه ها و سطوح عمیق معنایی، کار عقل است. استدلال های غیر مذکور پنهان را کشف می کند. مثلا آیات قرآن توصیفی را می کند اما این توصیف در راستای بیان توحید و خداشناسی. مانند توصیف خلقت آسمان ها و زمین و پیدایش انسان از خاک و مانند آن که دارای جهت گیری توحیدی و عبرت آموزی است . کار عقل، بر ملا نمودن این استدلال هاست .

درباره قسمت اول :

 در جلسه قبل آیه 22 سوره انبیاء که دربر دارنده استدلال خاص عقلی بود بیان شود. قرآن کریم می فرماید : « لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ » استدلالی که در آیه بکار رفته از نوع قیاس استثنایی و از اقسامی است که در منتج بودن آن تردیدی نیست و حتی منطق جدید نیز که در برخی قسمت ها مناقشه هایی نموده است در اینجا تردیدی نکرده است. در این قسم از نقیض تالی ، نقیض مقدم اثبات می شود .

 برای این آیه دو تقریر بیان شده است. یکی از آنها مشهور تر می باشد و حالت اقناعی دارد و دیگری بیانی دقیق تر است که صورت برهانی دارد. بنابر تقریر اول کلمه « لفسدتا » در آیه به معنای بی نظمی گرفته شده است و معنای آیه این می باشد که اگر در عالم چند خدا می بود؛ به جهت تعدد اراده ها، نظم جهان به هم می ریخت. از اینکه نظم، در عالم برقرار است روشن می شود که بیش از یک خدا در عالم وجود ندارد .

 اما این تقریر هر چند نزد بسیاری پذیرفته شده است و آنان را اقناع می کند اما برای برخی اقناع کننده نمی باشد. این گروه می گویند چه مانعی دارند که آن دو خدا که حکیم می باشند با هم توافق نموده و یک تصمیم را اتخاذ کنند . خصوصا اینکه لازمه حکمت هم همین می باشد؟

 تقریر دیگری از این استدلال وجود دارد که صورت برهانی داشته و مناقشه ای بیان شد بر او وارد نمی باشد. بر اساس این تقریر، کلمه « لفسدتا » به معنای عدم و نیستی است. معنای آیه این است که اگر در عالم چند خدا حکومت می کرد، اصلا عالم به وجود نمی آمد. این استدلال بر پایه قاعده علیت و معلولیت بنا شده است و بیان آن این است که در صورتی که معلول نسبت به علت الف و ب متساوی باشد و می تواند به هر کدام نسبت داشته باشد. چند حالت متصور است:

هر دو باهم در او تاثیر گذارند . این صورت محال است زیرا لازم می آید هر پدیده در عین حالی که یک چیز است چند چیز باشد . هیچکدام در معلوم اثر نگذارند . در این صورت لازم می آید که هیچ موجودی هرگز به وجود نیاید. زیرا تحقق معلول بودن علت محال است یکی به تنهای در دیگری اثر کند. این صورت نیز محال می باشد زیرا ترجیح بلا مرجح لازم می آید.

 خدشه بر تقریر اول توسط فاضل مقداد در ارشاد الطالبین ، ص 251 و تفتازانی در شرح عقاید نسفیه ، ص 28 و قطب الدین شیرازی در حکمت الاشراق ، ص 151 بیان شده است . تقریر دوم هم در شرح مواقف سید شریف جرجانی ، ج 8 ، ص 41 و شرح مقاصد تفتازانی ، ج 4 ، ص 37 و از همه روشن تر توسط استاد مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم ج 6 ص 1019 بیان شده است .

نمونه های قرآنی

 در اینجا به صورت اشاره وار، نمونه های دیگری بیان می شود که فهم آنها نیازمند ورزیدگی و توانمندی عقلی است و نقش عقل در استدلال های عقلی قرآنی را نشان می دهد :

 اسراء / 42 «قُل لَّوْ كاَنَ مَعَهُ ءَالهَِةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْاْ إِلىَ‌ ذِى الْعَرْشِ سَبِيلًا» استدلال بیان شده در این آیه هم قیاس استثنایی می باشد .

 مومنون / 91 « مَا اتخََّذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَاهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كلُ‌ُّ إِلَاهِ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلىَ‌ بَعْضٍ سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ »

 یونس / 35 «قُلْ هَلْ مِن شُرَكاَئكمُ مَّن يهَْدِى إِلىَ الْحَقّ‌ِ قُلِ اللَّهُ يهَْدِى لِلْحَقّ‌ِ أَ فَمَن يهَْدِى إِلىَ الْحَقّ‌ِ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يهَِدِّى إِلَّا أَن يهُْدَى‌ فَمَا لَكمُ‌ْ كَيْفَ تحَْكُمُون‌ » در این آیه برهانی بر عصمت انبیاء الهی و معصومین ارائه شده است .

 نساء / 82 «أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ كاَنَ مِنْ عِندِ غَيرِْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا » این آیه بیان گر استدلال قرآن بر اعجار نبوت است .

 بقره / 116 و 117 «وَ قَالُواْ اتخََّذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَنَهُ بَل لَّهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ كلُ‌ٌّ لَّهُ قَنِتُونَ(116) بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذَا قَضىَ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ » در این آیه دو دلیل بیان شده بر اینکه خدای متعال دارای فرزند نمی باشد .

 زخرف / 31 و 32 « وَ قَالُواْ لَوْ لَا نُزِّلَ هَاذَا الْقُرْءَانُ عَلىَ‌ رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَينْ‌ِ عَظِيمٍ(31) أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نحَْنُ قَسَمْنَا بَيْنهَُم مَّعِيشَتهَُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيرٌْ مِّمَّا يجَْمَعُونَ » در این آیه استدلال شده که نبوت رحمت است و این افراد که از زندگی عادی خود هم بر نمی آیند چگونه می توانند جامعه را اداره کنند.

 مومنون / 114 و 115 «قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَّوْ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(114) أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ(115)» استدلال قرآن بر اثبات معاد

 انعام / 76 « فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّيْلُ رَءَا كَوْكَبًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‌ِ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الاَْفِلِينَ »

 انعام / 114 «أَ فَغَيرَْ اللَّهِ أَبْتَغِى حَكَمًا وَ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنزََّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالحَْقّ‌ِ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْترَِينَ » بیان توحید در حاکمیتو حکمیت .

 انعام / 8 «وَ قَالُواْ لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا لَّقُضىِ‌َ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنظَرُونَ »

 یونس / 16 «قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لَا أَدْرَئكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ » برهان نبوت پیامبر اکرم (ص) در این آیه بیان شده است .

 مومنون / 70 « أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةُ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقّ‌ِ وَ أَكْثرَُهُمْ لِلْحَقّ‌ِ كَارِهُونَ »

 اسراء / 94 و 95 «وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَن قَالُواْ أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولًا(94) قُل لَّوْ كاَنَ فىِ الْأَرْضِ مَلَئكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئنِّينَ لَنزََّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَّسُولًا »

 اسراء / 98 و 99 «ذَالِكَ جَزَاؤُهُم بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بَِايَاتِنَا وَ قَالُواْ أَ ءِذَا كُنَّا عِظَامًا وَ رُفَاتًا أَ ءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا(98) * أَ وَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ قَادِرٌ عَلىَ أَن يخَْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَّا رَيْبَ فِيهِ فَأَبىَ الظَّلِمُونَ إِلَّا كُفُورًا»

 از این نمونه ها در قرآن کریم فراوان است و تا عقلی متعمق و وزریده نباشد نمی تواند نسبت به این گونه آیات فهمی صحیح و کاملی داشته باشد .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo