< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بررسی انتقادات صاحب کتاب التفسیر و المفسرون

دکتر محمد حسین ذهبی در کتاب «التفسیر و المفسرون» بر اندیشه شیعه درباره ظاهر و باطن داشتن قرآن اشکالاتی را مطرح کرده است. در جلسه قبل، سه اشکال بیان و نقد گردید . اکنون به اشکالات دیگری که وی بیان کرده است می پردازیم .

اشکال چهارم

وی می گوید : شیعیان بر اساس اعتقاد به ظاهر و باطن داشتن قرآن می گویند آیات قرآن اختصاصی به عصر رسالت نداشته بلکه هر فقره ای از فقرات آن دارای تاویل بوده و در هر زمان و مکانی جاری است. پس ایشان معتقد هستند که معانی قرآن متجدد است. ( کتاب التفسیر و المفسرون ، ج 1 ، ص 362)

نقد :

سخن ما در اینجا این است که اشکال این مطلب در کجاست ؟ این مطلب که دقیقا مطابق عقیده به جاودانگی قرآن است. اگر قرآن کریم نتواند متناسب با حوادث جدید، پاسخگو باشد، چگونه می تواند هدایت گر باشد. اینکه در روایات وارد شده است « ظهره تنزيله و بطنه تأويله، منه ما مضى و منه ما لم يكن بعد، يجري كما يجري الشمس و القمر، كلما جاء منه شي‌ء وقع‌ »[1] نشان دهنده جاودانگی قرآن و راز ختم نبوت پیامبر اسلام (ص) است . آیات قرآن کریم حتی آنها که قصص قرآنی را بیان می کند هرگز تاریخ مند نبوده و بر اساس آموزه های خود قرآن، در اعصار مختلف عبرت آموز است .

این اشکال می تواند از طرف برخی روشنفکران که آیات قرآن را تاریخ مند و مختص عصر نزول می دانند، مطرح شود اما این قول شاذی است و قاطبه متفکران اسلامی بر اساس اندیشه خاتمیت، قرآن را کتابی جاودانه می دانند.

نقد دیگر این سخن آن است که نتیجه ای که جناب آقای ذهبی از سخن خود گرفته است با مقدمات وی سازگاری ندارد و نوعی مغالطه می باشد. وی می گوید «پس بر اساس عقیده شیعیان معانی قرآن باید متجدد باشد» اما این مطلب از مقدمات وی بر نمی آید. شیعیان هرگز معتقد نیستند که معانی قرآن متجدد می شود بلکه می گویند آیات قرآن در اعصار بعد مصادیق جدیدی می یابد . ما معتقد هستیم آیات قرآنی اعم از اینکه یک یا چند معنا داشته باشد، در آن معانی خویش ثابت است و آنچه تجدید می یابد مصادبق و شرایط است.

بنابراین اگر سخن ایشان این است که لازمه کلام شیعیان، نسبیت معنا و همان چیزی است که هرمنوتیک دانان مدرن می گوید، سخنی نادرست و نسبتی نارواست .

اشکال پیجم

وی می گوید : « لیس لقائل ان یقول ان المسلمین جمیعا یعتقدون بان للقرآن باطنا. اذ النبی (ص) صرح بذلک لان الباطن الذی اشار الیه الحدیث و قال به الجمهور المفسرین هو عباره عن التاویل یحتمله اللفظ القرآنی و یمکن ان یکون من مدلولاته . اما الباطن الذی یقول به الشیعه فشی یتفق مع مزاقهم و مشاربهم و لیس فی لفظ القرآنیه اشاره الیه » (همان ، ج 1 ، ص 363)

نقد :

معنای باطنی که شیعه برای قرآن بیان می کند چند قسم است:

باطن به معنای، معانی که در طول هم و به صورت لایه های مختلف در لفظ قرار دارد . باطن به معنای داشتن مصادیق جدید در زمان های بعد. باطن به معنای اختصاص لفظ در معنایی خاصی. مانند اختصاص لفظ «اهل بیت» در پنج تن آل عبا (ع) .

در این سه قسم، دلالت لفظی مخدوش نشده و به قوت خود باقی است. این معانی از معنای مطابقی لفظ‌ فهمیده می شوند لذا اشکال نویسنده وارد نمی باشد.

مواردی از آیات که در آنها ظاهر قرآن قطعا مراد نیست مانند آیات خبریه . این قسم هم اختصاصی به شیعه نداشته و سایرین هم معتقد هستند. تاویل به معنای قرآن قبل از نزول . این قسم هم که از موضوع بحث ما خارج است زیرا اساسا از مقوله لفظ و معنا نمی باشد . مورادی که از باب جری و تطبیق است . مانند آیه « مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ(19) بَيْنهَُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ(20) فَبِأَىّ‌ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(21) يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ » الرحمن ، 19 و 22 که در روایات بیان شده که مراد از دو دریا، حضرت علی (ع ) و فاطمه زهرا (س) است و مراد از لولو و مرجان، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است . و یا آیه «انما انت منذر و لکل قوم هاد » و یا آیه 68 و 69 سوره نحل « وَ أَوْحَى‌ رَبُّكَ إِلىَ النَّحْلِ أَنِ اتخَِّذِى مِنَ الجِْبَالِ بُيُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ(68) ثمُ‌َّ كلُِى مِن كلُ‌ِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِى سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يخَْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مخُّْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون‌ » که در روایات بیان شده « قال: نحن النحل الذي أوحى الله إليه- أن اتخذي من الجبال بيوتا أمرنا أن نتخذ من العرب شيعة «وَ مِنَ الشَّجَرِ» يقول: من العجم «وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ» من الموالي، و الذي خرج من بطونها شراب مختلف ألوانه، العلم الذي يخرج منا إليكم. »

علامه طباطبایی درباره این روایت می فرماید « أقول: و في هذا المعنى روايات أخر، و هي من باب الجري و يشهد به ما في بعض هذه الروايات من تطبيق النحل على النبي ص و الجبال على قريش، و الشجر على العرب، و مما يعرشون على الموالي، و ما يخرج من بطونها على العلم. »[2]

و همچنین آیه 76 سوره نحل که علامه طباطبایی در ذیل آن چند روایت بیان نموده است:

« و في تفسير القمي،: في قوله تعالى: «هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ»: قال: قال ع: كيف يستوي هذا؟ و من يأمر بالعدل أمير المؤمنين و الأئمة ع‌

و في تفسير البرهان، عن ابن شهر آشوب عن حمزة بن عطاء عن أبي جعفر ع: في قوله تعالى: «هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» الآية قال: هو علي بن أبي طالب ع و هو على صراط مستقيم. »

سپس در ادامه می فرماید: « أقول: و الروايتان من الجري و ليستا من أسباب النزول في شي‌ء لما تقدم في البيان السابق. »[3]

:: بررسی این دسته از معانی باطنی و روایات مربوطه

ما از خود قرآن کریم، اصل و قاعده ای را استفاده می کنیم که در قرآن معانی و مصادیقی وجود دارد که فراتر از دلالت های متعارف است. قرآن مکرر فرموده ما در این قرآن مثالهایی را بیان کرده ایم . از جمله آنها آیه 17 سوره رعد است «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثال‌»

قرآن کریم یک سلسله معارفی که از مرتبه بالا فرود آمده است را در قالب مثال بیان داشته است . مانند اینکه کلمه طیب را به شجره طیب تشبیه نموده که میوه های پاکیزه ای ایجاد می کند.

بر این اساس در مورد مرج البحرین که به حضرت علی (ع) و صدیقه طاهره (س) تطبیق شده می گوییم، ویژگی های مثبتی که دریا دارد مانند وسعت ، عمق و ژرفا ، دارا بودن گوهر و صدف و مانند آن در مورد موارد قدسی نیز صدق می کند.

اما در اینجا این سوال مطرح است که چه کسانی می توانند این روابط را کشف نمایند ؟ ائمه اطهار به جهت دارا بودن ملکه عصمت یقینا بیانی که درباره این روابط دارند صحیح است زیرا هم قرآن کریم بیان کرده که این قابلیت را داراست و هم بیان داشته که راسخون در علم به آن دسترسی دارند. اهل بیت (ع) در عرض قرآن سخن نمی گویند بلکه معانی که در خود آیات الهی تعبیه شده را استخراج می کنند .

غیر ایشان نیز افرادی که به طهارت باطن و تزکیه پرداخته و با قرآن مانوس باشند نیز می توانند تا حدودی این روابط را بفهمند .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo