< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : عصمت انبیاء الهی از منظر قرآن

در جلسه قبل دو دسته از آیات درباره عصمت انبیاء مورد بررسی قرار گرفت .

دسته اول

آیه 87 سوره انعام بود «وَ اجْتَبَيْنَاهُمْ وَ هَدَيْنَاهُمْ إِلىَ‌ صرَِاطٍ مُّسْتَقِيم‌» که در آن واژه هدایت و احتبا به کار رفته بود . نحوه استدلال به آیه بر عصمت انبیا به این صورت بود که گفته شد هدایت در آیه به صورت مطلق است و شامل هم هدایت به معنای نشان دادن راه و مقصد می شود و هم شامل هدایت به معنای ایصال به مقصود . بنابراین انبیا هم در افکار و هم در گفتار خویش معصوم و مصون از خطا می باشند . قلمرو این آیه مربوط به هر آن چیزی است که به امر هدایت مربوط می شود و چه قبل و چه بعد از نبوت را در بر می گیرد . لذا دریافت و ابلاغ وحی و عمل به آن را شامل می شود . در مورد مسائل عادی و طبیعی که خارج از حیطه هدایت قرار می گیرد ، این آیه شمول و دلالتی ندارد .

دسته دوم

آیه دیگر ، آیه 83 سوره ص و مانند آن است « قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(82) إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِين‌ ». در این آیه، ابلیس قسم یاد می کند که همه بندگان را اغوا خواهد کرد مگر مخلَصین را . مخلَصین افرادی هستند که از دستبرد شیطان در امان اند در نتیجه معصوم می باشند . قلمرو این آیه نیز مانند آیه قبل است یعنی شامل قبل و بعد از نبوت می باشد اما امور عادی و طبیعی را شامل نمی شود . مفاد آیه چنین است که خدای متعال از آغاز آنها را به این صفت متصف نموده است . ایشان از هر فکر و گفتاری و کرداری که از مقوله ضلالت می باشد مصون می باشند .

دسته سوم

آیه دیگری که دلالت بر عصمت انبیا و ائمه اطهار دارد آیه 124 سوره بقره است . « وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‌ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ »

مقصود از عهد چیست ؟

میان مفسرین در این باره اختلاف است . غالب مفسرین اهل سنت عهد در آیه را به معنای نبوت گرفته اند و مفسرین شیعه به اتفاق آن را به معنای امامت گرفته اند و صحیح هم همین می باشد زیرا مورد سوال حضرت ابراهیم از خداوند، مقام امامت است که خدای متعال بعد از ابتلاهای مختلف به آن حضرت اعطا نمودند . ایشان درخواست این مقام را برای ذریه خویش داشتند .

البته کلمه عهد در آیه دارای معنای عام است که شامل امامت و نبوت می باشد . مورد سوال حضرت هم درباره امامت بوده است اما از آنجا که مورد مخصص نمی باشد می توان گفت که آیه شامل هر دو می شود . این نکته پاسخی است به ان اشکال که گفته شود اگر آیه در مورد امامت است چرا شما آن را به مقام نبوت هم سرایت می دهید .

ظلم چیست و ظالم کدام است ؟

ظلم به معنای وضع الامور فی موضعه است . امام علی (ع) در باره معنای عدل و اختلاف آن با صفت جود فرموند : «وَ سُئِلَ ع [أَيُّمَا أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ ع الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا»[1]

معنای عدل به این معنا بسیار عام است و همه افکار و گفتار و امور عادی که خطا در آنها صورت می گیرد را شامل می شود . حتی فردی که در حالت بیماری دچار خطا در مزاج می شود نیز امری را در غیر موضع خویش قرار داده و به این معنا ظالم خواهد بود . بنابراین یقبنا این معنا در آیه مراد نیست . بویژه اینکه فی الجمله ترک اولی هایی از انبیا صادر شده و نمونه هایی از آن در قرآن نقل گردیده است . پس چه باید گفت ؟ می گوییم مراد آیه عام است مگر آنچه توسط دلیل خارج شود . پس از این امور رفع ید می کنیم . قدر متیقن آیه، این است که کسی که در زندگی خود دچار معصیت شده و یا شرک و انکار داشته است دیگر حظ و بهره ای از نبوت و امامت نخواهد داشت و نمی تواند عهده دار این منصب الهی باشد.

از میان علمای اهل سنت هم برخی با ما در این معنا هم رای هستند . از جمله فخر رازی در در تفسیر همین آیه می گوید « أنه تعالى حكى عنه أنه طلب الإمامة لأولاده فقال اللّه تعالى: لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ فدل ذلك على أن منصب الإمامة و الرياسة في الدين لا يصل إلى الظالمين، فهؤلاء متى أرادوا وجدان هذا المنصب وجب عليهم ترك اللجاج و التعصب للباطل‌ »[2] [3]

ایشان می گوید مراد از عهد در آیه یا امامت است و یا نبوت . در مورد مقام نبوت که مطلب واضح است که به ظالمین نمی رسد . درباره مقام امامت هم می گوییم همه انبیا دارای مقام امامت نیز بوده اند .

انبیا و مقام امامت

انبیا الهی بلا استثنا امام نیز بوده اند یعنی می خواستند حکومت تشکیل دهند و به حل و فصل اختلافات مردم بپردازند . همه آنها به صراحت قرآن، ماموریت اقامه قسط را داشتند و این ماموریت بدون تشکیل حکومت صورت نخواهد گرفت . اما اینکه مردم نیز از ایشان حمایت کردند تا حکومت آنها بروز و ظهور بیرونی هم داشته باشد، مساله ای دیگر است . البته تشکیل حکومت و امامت سیاسی بدون حمایت مردم شکل نمی گیرد اما این غیر از اصل دارا بودن این مقام است . لذاست که حضرت امیر المومنین (ع) می فرمایند : « أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا » [4]

اینکه گفته می شود برخی از انبیا امام بودند و مابقی نه و اسامی آنها را می بردند ، نادرست است . زیرا همگان امام هم بودند منتهی امامت سیاسی برخی از آنها جلوه نمود است مانند حضرت یوسف (ع) و الا مابقی نیز این مقام را داشتند. اینکه در مورد ائمه اطهار گفته می شود که حق ایشان غصب شد نیز بدان جهت است که ایشان دارای چنین مقامی بودند و لو شرایط ایجاب نکرد که امامت آنها جلوه گر شود .

دسته چهارم

آیاتی است که بر اطاعت مطلق و بی چون و چرای پیامبر اکرم (ص) تاکید می کند و حتی در آن تاکید شده است که محبت خداوند دائر مدار تبعیت از پیامبر اکرم (ص) است . اطاعت بی قید و شرط از فردی که معصوم نمی باشد قابل قبول نیست زیرا اگر او مرتکب معصیت شود و امر به خلاف کند ، تبعیت از او جایز نخواهد بود .

آیه 31 آل عمران « قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونىِ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكمُ‌ْ ذُنُوبَكمُ‌ْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيم‌ »

آیه 7 سوره حشر « ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ »

آیه 153 انعام « وَ أَنَّ هَاذَا صرَِاطِى مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَالِكُمْ وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‌ »

آیه 80 سوره نسا ء « مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظا »

فخر رازی در تفسیر خویش گفته است یکی از قوی ترین دلایل بر عصمت پیغمبر همین آیه 80 سوره نساء است که هم شامل حوزه قول پیامبر می شود و هم حوزه فعل ایشان . می گوید : « قوله: مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ من أقوى الدلائل على أنه معصوم في جميع الأوامر و النواهي و في كل ما يبلغه عن اللَّه، لأنه لو أخطأ في شي‌ء منها لم تكن طاعته طاعة اللَّه و أيضا وجب أن يكون معصوما في جميع أفعاله، لأنه تعالى أمر بمتابعته في قوله: وَ اتَّبِعُوهُ [الأعراف: 158] و المتابعة عبارة عن الإتيان بمثل فعل الغير لأجل أنه فعل ذلك الغير، فكان الآتي بمثل ذلك الفعل مطيعا للَّه في قوله: وَ اتَّبِعُوهُ فثبت أن الانقياد له في جميع أقواله و في جميع أفعاله، إلا ما خصه الدليل، طاعة للَّه و انقياد لحكم اللَّه. »[5]

اشکال : استدلال شما از خاص به عام است زیرا این آیات مربوط به پیامبر اکرم (ص) است نه همه انبیاء .

پاسخ این اشکال آن است که در این آیات وجود حضرت رسول (ص) خصوصیتی ندارد زیرا در این آیات واژه رسول آمده است و رسول بر همه انبیا اطلاق می شود .

اما درباره قلمرو این استدلال باید گفت این آیه، عصمت انبیا را تنها در حال نبوت اثبات می کند نه قبل از آن. زیرا بحث اطاعت است و اطاعت مربوط به رسالت می باشد .

دسته پنجم

آیه 35 سوره یونس « قُلْ هَلْ مِن شُرَكاَئكمُ مَّن يهَْدِى إِلىَ الْحَقّ‌ِ قُلِ اللَّهُ يهَْدِى لِلْحَقّ‌ِ أَ فَمَن يهَْدِى إِلىَ الْحَقّ‌ِ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يهَِدِّى إِلَّا أَن يهُْدَى‌ فَمَا لَكمُ‌ْ كَيْفَ تحَْكُمُون‌»

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

( تقریرات و تلخیص درس حضرت استاد ربانی گلپایگانی )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo