< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : عقل نظری و ویژگی عقل عملی

در مباحث گذشته بعد از بیان ریشه لغوی عقل و کاربردهای آن ( اعم از کاربردهای آن در علم لغت و علوم دیگر انند کلام و اخلاق و ... ) به بحث عقل نظری و عملی پرداخته شد. بیان شد، در این باره دیدگاههای مختلفی است که آیا نفس انسان دارای دو قوه است یا یک قوه بیشتر نیست ؟ برخی این دو را یک قوه بیش نمی دانستند و برخی آن را دو قوه می دانستند.

درباره عقل عملی نیز دو تعبیر و تفسیر شده است

عقل عملی قوای بدنی را استخدام می کند. قوای بدنی در خدمت این قوه قرار می گیرد. تدبیر گری عقل به صورت دعوت و برانگیختن است. تاثیر گذاری آن به صورت علت غایی است نه علت فاعلی.

این دو کاربرد به مانند آن است که گاه یک ماشین را از عقب حل می دهند تا حرکت کنند و گاه از جلو آن را تحریک می کنند تا حرکت نماید. و یا مانند جذب آهنربا می باشد. این بیان شبیه سخن استاد مطهری است درباره فطریات است. وی یک قسم از فطریات را فطریات احساسی و کششی می داند. می گوید فطریات بر دو قسم است :

فطریات ادراکی فطریات تحریکی . عبارت است از اموری که آدمی آن را نیک می خواند و نسبت به آنها کشش دارد . انسان بالفطره کمال را می جوید و میل به آن دارد .

سیطره عقل یا وهم ، شهوت و غضب

نفس انسان در حوزه ادراک و در حوزه عملیات صد در صد تحت سیطره و اوامر عقل نیست. در حوزه ادراک گاه «وهم» به جای عقل می نشیند و به امر و نهی می پردازد . در حوزه عمل هم تحریک همیشه توسط عقل عملی صورت نمی گیرد. گاه شهوت و غضب حاکمیت یافته و سلطنت را به دست می گیرند.

این نکته قابل توجه است که عقل آدمی هرگز خطا نمی کند؛ او معصوم است. اما گاه نفس انسان از عقل دستور نمی گیرد بلکه دستور خود را از وهم و شهوت و غضب می گیرد و دستورات عقل زمین می ماند. وهم و شهوت گاه عقل را به اسارت برده و خود در جایگاه او قرار گرفته و نقش او را بازی می کنند و انسان خیال می کند از عقل دستور می گیرد .

انسان در مراحل پایین هم دارای قوای طبیعه است ، هم قوای نامیه و هم قوای حیوانیه. او در درجه بالاتر قوای انسانی هم دارد . بنابراین او در یک مرتبه جماد است و در مرتبه دیگر نبات و حیوان و در مرحله بالا انسان است.

از جمادى مردم و نامى شدم وز نما مردم به حيوان سر زدم‌

مردم از حيوانى و آدم شدم پس چه ترسم كى ز مردن كم شدم؟

حمله ديگر بميرم از بشر تا بر آرم از ملائك بال و پر

وز ملك هم بايدم جستن ز جو كلّ شى‌ء هالك الّا وجهه‌

قرآن کریم در تعبیری دقیق، کسانی را که به عقل خویش عمل نمی کنند، بدتر از حیوان می داند. « وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ »[1]

قرآن کریم ، انسان شناسی ملکوتی را بیان می کند. انسان در قرآن انسان زیستی و انسان حیوانی نیست. انسانی که برای این جهت آفریده شده اگر سرمایه خویش را زائل کند از حیوان پست تر می شود . زیرا حیوان از چنین سرمایه ای برخوردار نیست. حیوان نیروهای خدادادی خود را درست مصرف می کند. اما انسان بد کار، از نیروهای حیوانی بهره گرفته اما نیروی عقل خویش را زائل نموده است .

جمع بندی و بیان نظریه مختار

برای بررسی و اظهار نظر در اینجا ما نیازمند معیار و مبنا هستم . دلیل و مبنای کسانی که عقل را دو قوه می دانند چیست؟ همین سوال نسبت به گروه مقابل نیز وارد است . آیا معیار آنها دلیل نقلی است یا صبغه عقلی دارد ؟

فلاسفه راه دوم را رفته اند. آنان در بحث نفس، مبنایی دارند و می گویند ما از راه کارکردها و آثار مختلف نفس، پی به مبدا های مختلف برای آنها در نفس وجود دارد. عمل دیدن غیر از شیدن است . لامسه غیر از بویایی است .

فلاسفه همین سخن را درباره ادراکات آدمی بیان می کنند و از راه برهان انی وارد شده اند. می گویند ما در انسان دو گونه ادراک می بینیم. بر این اساس معتقد شده اند که مبدا این امور دو قوه است .

سوال

چه بسا گفته شود بله این امور و آثار متفاوت است اما همه آنها به نفس باز می گردد و نفس امر واحدی می باشد ؟

پاسخ

جواب این سوال آن است که درست است نفس امری واحد است اما همین نفس با قوای خویش عمل می کند . او کارهای خود را با اسباب و ابزار عمل می کند .

در مجموع باید گفت که قول کسانی که عقل نظری و عقل عملی را دو قوه می دانند خالی از قوت نیست. عقل نظری کارش ادراک است اعم از اینکه ادراک ینبغی أن یعلم باشد و یا ادراک ما ینبغی أن یعلم . عقل نظری نیز مربوط به عمل است . این قوه هم دعوت و تحریک می کند و هم سایر قوای بدنی را به استخدام می گیرد.

حضرت استاد جوادی نیز همین نظر را بر گزیده اند. ایشان در کتاب « منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» می گویند : « درباره فرعونیان از جهت عقل نظری و جزم علمی یقین داشتند که حق با موسای کلیم است لیکن از لحاظ عل عملی و عزم انکار می کردند چون شان عقل نظری از شان عقل عملی کاملا جداست . لذا تفکیک میان قبول آن و نکول این ممکن ، بلکه واقع شده و می شود . چنان که از آیه « و لقد علمت ما انزل هولاء الا رب السموات و الارض بصائر »[2] به خوبی بر می آید که فرعونین آگاه بودند که کارهای موسای کلیم ، بصائر و آیات الهی است لیکن به آن معتقد نشدند و ایمان نیاورند . عقل عملی عهده دار عزم و اجزای احکام و عقل نظری مسئول جزم ، تعلیل ، تبیین و تحریر آن است و انفکاک این دو شان از شئون نفس انسانی از یکدیگر ممکن است . »[3]

در موارد متعددی که قرآن از عقل سخن می گوید گاه عقل نظری را مد نظر دارد و گاه عقل عملی را. عقل نظری مسئول ادراک ، جزم و تبیین است و عقل نظری منشا عزم و اراده وتصمیم است .

ریشه اختلافات و تشتتات میان بشر گاه مربوط به عمل است و گاه نظر . انانیت ها ، غرایز و مانند آن عامل اختلاف است . قرآن می فرماید : اینها به این دلیل با هم اختلاف دارند که تعقل نمی کنند . گاهی نیز عامل تشتت و اختلاف، عدم تشخیص در حوزه تصور و عقل نظری است . امام راحل فرمودند اگر همه انبیا با هم در یک جا جمع شوند هرگز اختلاف نمی کنند . زیرا آنان در حوزه عقل نظر و عمل تشتت ندارند .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo