< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 99

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خطا ناپذيری قرآن کريم
بررسی شاهد سوم سروش بر ادعای خطاپذيری قرآن
از نظر فلسفه قديم و هيات بطلميوس، شهاب ها دود و بخارهای زمين هستند که به اين شکل در هوا در آمده اند، اما در علم جديد ثابت شده که شهاب ها گونه ای از اجرام آسمانی هستند.
مقايسه ديدگاه قرآن با علم جديد و قديم
آنچه قرآن کريم درباره شهاب سنگ ها بيان کرد ه است با علم جديد هماهنگ است نه علم قديم و اين را بايد يکی معجزات علمی قرآن دانست زيرا قرآن کريم اين مطلب را در عصری بيان فرموده است که نظريه بطلميوسی حاکم بوده است. سيد هبة الله شهرستانی در کتاب «اسلام و هيات» همين برداشت را از قرآن نموده است.
نکته ديگر اينکه قرآن کريم علاوه بر مباحث طبيعت شناسانه در اين زمينه، بحثی معنوی را نيز مطرح کرده و آن رجم شياطين توسط نجوم و شهاب های آسمانی است. از آنجا که اين مطلب ديگر در حوزه علوم طبيعی قرار نمی گيرد، اظهار نظری نيز در تاييد يا رد آن نمی تواند داشته باشد. علم تجربی تنها از راه مشاهده حسی پديده ها می تواند در باره آنها اظهار نظر کند اما در باره مساله ای که به ماوراء طبيعت مربوط است علم تجربی نفيا و اثباتا ساکت است. به عبارت ديگر موضع علم در اينجا لابشرط است.
بررسی ديدگاه مرحوم علامه طباطبايی در اين باره
مرحوم علامه به بررسی اين مطلب پرداخته اند. در کلام ايشان سه نکته وجود دارد:
1- ايشان می فرمايند مفسرين اسلامی در تفسير اين آيات به ظواهر آيات استناد کرده و اينگونه نتيجه گرفته اند که گويی آسمان دارای طبقاتی است و هر کدام درب هايی دارد و راه ورود به آسمان از اين دربها است. خدای متعال نگهبانانی بر آن ابواب گماشته است که شياطين را با تير ها از آن دور می کنند. ايشان اين مطلب را ذيل آيات آغازين سوره صافات آورده اند: «أورد المفسرون أنواعا من التوجيه لتصوير استراق السمع من الشياطين و رميهم بالشهب و هی مبنية على ما يسبق إلى الذهن من ظاهر الآيات و الأخبار أن هناك أفلاكا محيطة بالأرض تسكنها جماعات الملائكة و لها أبواب لا يلج فيها شی‌ء إلا منها و أن فی السماء الأولى جمعا من الملائكة بأيديهم الشهب يرصدون المسترقين للسمع من الشياطين فيقذفونهم بالشهب[1]
2- آنچه اين مفسرين گفته اند با يافته های علمی بشر سازگاری ندارد. زيرا اين يافته ها بيان گر آن است که افلاک پديده هايی طبيعی هستند. فخر رازی و آلوسی نيز همين سخن را گفته اند. «و قد اتضح اليوم اتضاح عيان بطلان هذه الآراء و يتفرع على ذلك بطلان الوجوه التی أوردوها فی تفسير الشهب و هی وجوه كثيرة أودعوها فی المطولات كالتفسير الكبير، للرازی و روح المعانی، للآلوسی و غيرهما.»
3- مرحوم علامه در تفسير اين آيات می فرمايد: احتمال دارد آنچه در اين آيات بيان شده در قالب تشبيه باشد کما اينکه در قرآن کريم تمثيل های مختلفی در زمينه های ديگر بيان شده است. مانند تمثيل مقام تدبير و فرمانروايی الهی به عرش و کرسی. منظور از عرش الهی، تخت و بارگاه نيست اما از آنجا که بشر با اين کلمات مانوس تر است، خدای متعال از اين واژه ها استفاده نمود است .
اما استفاده از تمثيل در مقام استدلال چگونه است؟ تمثيل اگر در مقام اثبات بکار برده شود، دليل ظنی خواهد بود و تمثيل هايی که در قرآن کريم بيان شده از اين باب نيست. اما گاه تمثيل برای بيان يک مطلب مبرهن بکار رود، اين تمثيلات در قرآن بکار رفته و نقصی به شمار نمی رود بلکه استفاده از آنها کمال است، زيرا توانسته است حقايق برين را در قالبی ساده برای مخاطبان بيان کند.
مرحوم علامه بعد از بيان اين قاعده می فرمايد: در اين آيات مراد از سمائی که ملائکه در آن ساکن هستند، عالم ملکوت است که از جايگاه برتری برخوردار است. نسبت عالم ملکوت به کل عالم مشهود، نسب سماء محسوس است به عالم ارض. آنان محيط بر اينجا بوده و بر آن تاثير می گذارند. عالم ملکوت نسبت به مادون خويش رابطه فاعليت به اذن الله دارد.
ايشان می فرمايد: بر اين اساس مراد از رجم شياطين توسط شهاب ها نيز اين است که هر گاه شياطين بخواهند خود را به عالم ملکوت برسانند تا از اسرار عالم خبردار شوند، توسط تيرهای غيبی که همان نور ملائکه است رانده می شوند. ظرف وجودی شياطين اين گونه نيست که بتوانند به آنجا راه پيدا کنند، ملائکه با نور خويش آنان را ترد می کنند. معنای ديگر اين آيات اين است که شياطين دائما به حق حمله می کنند تا آن را مشتبه و تلييس کنند اما ملائکه مانع از اين شده و نمی گذارند حقايق به صورت بالجمله تلبيس شود.
4- مرحوم علامه بر مدعای خويش شاهدی بيان می کنند و آن ذکر استراق سمع شياطين، بعد از بيان ملائکه آورنده وحی است. زيرا ابتدا ملائکه الهی، وجی خويش را بيان می کنند، سپس مساله استراق سمع توسط شياطين صورت می گيرد .
مرحوم علامه همچنين در تفسير آيه ﴿ فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی‌ يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى‌ فی‌ كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليم﴾[2] چند مطلب را بيان می فرمايد:
1- آنچه از ظاهر کلمات استفاده می شود اين است که آسمان دنيا در ميان آسمان های هفت گانه، همين آسمانی است که دارای ستاره ها است. قرآن کريم درباره آن شش آسمان ديگر سخنی نگفته و تنها آسمان دنيا را بيان کرده است .
2- آسمان های هفت گانه همه مربوط به عالم جسمانی است و مراد از آنها، اجرام آسمانی مانند آسمان قمر، عطارد، زهره و ... نيست.
3- اينکه درباره آسمان ها گفته شده آنجا جايگاه ملائکه بوده که از آنجا نازل می شوند و دوباره نامه اعمال را به آنجا می برند و يا اينکه گفته شده آسمان دارای دربهايی است که برای کافران باز نمی شود و يا گفته شده اشياء و ارزاق از آنجا نازل می شود، همه گويای اين حقيقت است که مراد از آسمان، آسمان مادی نيست که احکام عالم ماده بر آن حاکم باشد و تغيير و دگرگونی در آن راه يابد بلکه مراد عالم ملکوت است. اجرام آسمانی مانند قمر و عطارد، ثابت شده که پديده هايی مادی هستند که احکام ماده بر آنها جاری است، در حالی که آنچه قرآن کريم گزارش می دهد اموری است که احکام ماده بر آنها منطبق نيست. نکته ديگر اينکه اساسا خلقت ملائکه از نور است و نبايد آنها را با مقياس مادی سنجيد به عنوان نمونه در روايت آمده است غذای ملائکه تسبيح است.
حاصل اينکه همه آنچه درباره ملائکه در آيات و روايات آمده با عالم ماده سازگار ندارد و بر آن تطبيق نمی کند. لذا اين سماوات دنيا، سماوات ملائکه نيست بلکه جايگاه آنها عوالم ملکوت است البته آثار آن عوالم به اين سماوات مادی نيز نسبت داده شده است که از باب تشبيه معقول به محسوس است. مانند اينکه از قدرت و اقتدار در قرآن کريم به «يد» ياد شده است. اين تشبيهات به خاطر آن است که مردم بهتر اين مسائل را مورد فهم قرار دهند .
از امام رضا (ع) سوال شد چرا شما وقتى دعا مى‌كنيد دستهاى خود را به طرف آسمان بلند مى‌كنيد؟ حضرت فرمود: « إِنَّ اللَّهَ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ بِضُرُوبٍ مِنَ الْعِبَادَةِ وَ لِلَّهِ مَفَازِعُ يَفْزَعُونَ إِلَيْهِ وَ يُسْتَعْبَدُ «2» فَاسْتَعْبَدَ عِبَادَهُ بِالْقَوْلِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ وَ التَّوْجِيهِ «3» وَ نَحْوِ ذَلِكَ اسْتَعْبَدَهُمْ بِتَوْجِيهِ الصَّلَاةِ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ وَجَّهَ إِلَيْهَا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ عِنْدَ الدُّعَاءِ وَ الطَّلَبِ وَ التَّضَرُّعِ بِبَسْطِ الْأَيْدِی وَ رَفْعِهَا إِلَى السَّمَاءِ لِحَالِ الِاسْتِكَانَةِ وَ عَلَامَةِ الْعُبُودِيَّةِ وَ التَّذَلُّلِ لَه‌»[3] خداوند از بندگان به شكل هاى مختلف عبادت خواسته و پناهگاهى چند قرار داده كه به آن جاها پناه برند و پرستش گاه ‌هائى قرار داده از آنها عبادت لفظى و علمى و توجه خواسته است. دستور داده در موقع نماز به جانب كعبه رو كنند و حج عمره را در آنجا به جا آرند و امر كرده هنگام دعا و درخواست و زارى دستها را به سوى آسمان بلند كنند، كه اين خود نشانه كوچكى و علامت بندگى و اظهار خوارى در نزد اوست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo