< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 56

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : نقش قوای ادراکی پیامبر در تحقق معرفت وحیانی
 نقش دستگاه فکری نبی در وحی
 موضوع بحث این بود که آیا قوای ادراکی پیامبران در تحقق معرفت وحیانی برای آنان نقش دارد یا نه؟ گفته شد تاثیری که برای دستگاه ادراکی پیامبر در تحقق معرفت وحیانی وجود دارد در حد معدات است. ما نیز وقتی فکر می کنیم و می اندیشیم، خود فاعل و مفیض علم نیستیم بلکه فکر ما نقش معد دارد و این صور از ناحیه خدای متعال افاضه می شود .
 در مورد استفاده از قوای حسی نیز همین گونه است. وقتی از این قوا استفاده می کنیم، فعالیت ما زمینه ساز است. فاعل ادراک خدای متعال است البته در این میان وسائطی وجود دارد که از طریق آنها فیض الهی افاضه می شود. لذا ما وقتی از دستگاه های ادراکی بشر سخن می گوییم منظور این است که اینها طرق و ابزار هستند. بنابراین تا اینجا روشن شد که دستگاه تفکر اندیشه پیامبران ، قطعا در معرفت وحیانی هیچ گونه نقش فاعلی ندارد .
 نقش دستگاه ادراکی حسی نبی در وحی
 اما دستگاه ادراکی حسی مانند چشم و گوش و غیره چگونه است؟ همان طور که در جلسه قبل بیان شد ، وحی بر اساس آیات قرآن سه گونه است: بی واسطه، از پس پرده و از طریق فرشته وحی: « وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ » [1] و شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجاب، يا رسولى مى‌فرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحى مى‌كند؛ چرا كه او بلندمقام و حكيم است! در گونه اول وحی، هیچ واسطه ای حتی الفاظ نیز دخالت ندارد . زیرا الفاظ نیز به عنوان حجاب معنا به شمار می روند . در گونه دوم که من وراء حجاب است، صدا و ندایی در کار است. ظاهر آیات قرآن گویای آن است که دستگاه ادراکی نبی در دریافت آن نقش دارد .
 اما مساله در مورد قسم سوم که دریافت وحی از طریق فرشته و ملک وحی است چگونه است؟ اصل اینکه وحی توسط فرشته بر انبیاء صورت می گرفته امری غیر قابل تردید است . (ملک وحی نیز منحصر در حضرت جبرئیل (ع) نبوده است بلکه بر اساس آیات قرآن و روایات ، غیر از ایشان نیز، ملائکه دیگری دخالت داشته اند )
 آیاتی که بر این مطلب دلالت دارد از این قرار است :
  1. « إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريم‌» حاقه ، 40
  2. « قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‌ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى‌ لِلْمُؤْمِنينَ » بقره ، 97
  3. «وَ إِنَّهُ لَتَنْزيلُ رَبِّ الْعالَمينَ (192) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ (193) عَلى‌ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرين‌ » شعراء ، 192-194
 از این آیات استفاده می شود که قرآن توسط جبرئیل نازل شده است. در وحی الهی بواسطه فرشته وحی، دستگاه ادراکی حسی نقش دارد و پیامبر با استفاده از دستگاه بینایی و شنوایی خویش وحی الهی را از فرشته دریافت می کند. در وحی بی واسطه، هیچ کدام از دستگاه های ادراکی نبی دخالت ندارد. در قسم دوم که من وراء حجاب است، یک قوه دخالت دارد ( سمع) و در قسم سوم دو قوه دخالت دارد ( سمع و بصر).
 فرمایش علامه در مورد آیه 192-194 سوره شعرا ء
 مرحوم علامه طباطبایی در ابتدا می فرماید: ضمیر در «نزل به» به قرآن بر می گردد زیرا قرآن با توجه به اینکه کلامی مولف از الفاظ و لغات است، مانند معنا از طرف خداوند نازل شده است.
 بیان دو نکته :
 1- آیا در باب اعتقادات ظنون حجت است یا نه؟ آنچه در باب ظنون مهم است قطعی بودن سند آن است . در باب احکام، ظنی بودن سند هم قابل قبول است. اما در باب اعتقادات، ظنون هم حجت است و هم حجت نیست. بله سندا حجت نیست اما مضمونا حجت است یعنی ظاهر کلام حجت است. علامه در آیه « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول » [2] می فرماید این آیه دلیل اطاعت از امام و نبی است. اینها ظاهر کلام است و حجت است. در اینجا سند قطعی هر چند کلام از نظر مدلول ظنی است .
 2- بر اساس آیات قرآن و آنچه گفته شد نادرستی سخن کسانی مانند آقای سروش که می گویند تنها معانی قرآن نازل شده نه الفاظ آن، روشن می شود . از این ادعا باطل تر سخن کسانی است که می گویند: قرآن لفظا و معنا از نفس پیامبر صادر شده است. این ادعا را نیز آقای سروش در جای دیگری بیان کرده است. ریشه این سخن به برخی عرفا باز می گردد. وی می گوید روح الامین همان نفس پیامبر است، در وحی مرتبه ای از نفس پیامبر ، قرآن را به مرتبه دیگر می گویند یعنی قابل و مقبول یکی است.
 در ادامه مرحوم علامه می فرماید مراد از قلب در آیه « نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ عَلى‌ قَلْبِكَ » [3] چیست ؟ باید دانست هر جا در قرآن و حدیث کلمه قلب بکار رفته و به آن ادراک و شعور نسبت داده شده، مراد نفس انسانی است که اراده و شعور به آن بر می گردد. قرآن کریم می فرماید : « وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِر » [4] و نیز می فرماید: « وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُه‌ » [5]
 نکته دیگر در این آیه اینکه شاید منظور خداوند از اینکه به جای «الی قلبک» ، «علی قلبک» آورده، بیان چگونگی دریافت وحی توسط پیامبر باشد. قرآن می فرماید دریافت کننده وحی، نفس پیامبر است بدون اینکه حواس ظاهری او در آن شرکت داشته باشد. پیامبر در هنگام وحی ، فرشته وحی را می بیند و سخن او را می شنود، اما سمع و بصر او در دریافت وحی دخالتی ندارد. مرحوم علامه در تعلیل این وجه می فرماید: اگر گوش و چشم ظاهری پیامبر در وحی دخالت می داشت، باید آنچه او می دید و می شنید، بین او و دیگران مشترک بود. در حالی که نقل قطعی این فرضیه را تکذیب می کند. در روایت آمده است که گاهی بر پیامبر اکرم (ص) وحی می شد در حالی که ایشان در میان مردم بودند اما کسی چیزی نمی دید . تنها مشاهده می کردند که آن حضرت به حالت اغمی می رفت.
 مرحوم علامه در ادامه یک اشکال و جواب را بیان می کند و آن اینکه اگر گفته شود عقلا جایز است که خداوند مانعی برای درک حواس دیگران قرار دهد، در این صورت مطلب شما اثبات نخواهد شد . اما این سخن نادرست است زیرا بر اساس این حرف، اساس معرفت زیر سوال می برد. اگر چنین خطای عظیمی بر حواس جایز باشد دیگر وثوقی به هیچ یک از علوم و تصدیقات باقی نمی ماند. این مانند نشستن بر شاخه و بریدن بُن آن است. [6]
 نقد و بررسی کلام علامه
 در آنچه مرحوم علامه می فرماید یک مطلب پنهان مانده است و آن این که وقتی معرفت حسی و علمی دچار تزلزل می شد که معرفت وحیانی، معرفت عادی باشد نه خارق العاده . یعنی اگر معرفت وحیانی، معرفت عادی می بود چنین سخنی جاری بود اما این مساله تخصصا خارج است. زیرا معرفت وحیانی غیر عادی و از جنس خوارق عادات است . حکم ادراک در شرایط عادی و غیر عادی با هم فرق می کند. لازمه این سخن این است که خوارق عادات قانون طبیعی را از بین می برد. در صورتی که خوارق عادات، قوانین عادی را نقض نمی کند. مثل آبی که بواسطه نفس قدسی کسی مریض را شفا می دهد.
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد
 


[1] شوری ، 51
[2] آل عمران ، 23
[3] شعراء ، 194
[4] احزاب ، 10
[5] بقره ، 283
[6] المیزان ، ج 15 ، ص 317 و 318

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo