< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 42

بسم الله الرحمن الرحیم

 چگونگی اطمینان نبی به صدق وحی
 نظرات علما
 
 در باب وحی به انبیاء الهی، چگونه پیامبران یا امامان علم داشته اند که آنچه به آنها وحی می شود منشا الهی دارد و احتمال اینکه منشا شیطانی داشته باشد در مورد آنها راه ندارد؟ چگونه این علم برای آنها ثابت شده است؟
 این سوال از ائمه اطهار پرسیده شده است و افراد برجسته ای هم سوال کرده اند که جنبه شبهه نداشته و معلوم می شود به جهت استفهام بوده است و سوال تفقهی است نه سوال به منظور شبهه کردن.
 در حدیثی آمده بود این به جهت «توفیق من الله» است. اما این توفیق به چه معنی است.
 مرحوم ملاصالح در شرح این بیان می فرمایند یعنی خداوند قدرتی را در نفس پیامبر ایجاد می کند که می تواند حقانیت آنچه بر ایشان القا می شود را بفهمد.
 مرحوم علامه مجلسی با دو احتمال می فرماید خداوند به پیامبر اعطا می کند معجزه ای که به واسطه آن مطمئن می شود که این سخن یا این حقیقت دریافت شده منشأ الهی دارد . و یا اینکه یک علم ضروری و حضوری در نفس پیامبر ایجاد می کند که به واسطه آن این علم را پیدا می کند که آنچه در یافت کرده منشأ الهی دارد. [1] این بیان مرحوم مجلسی بیانی است که مرحوم شیخ مفید قبلا در جواب سوالی مطرح فرموده بودند.
 مرحوم شیخ مفید یک کتابی دارند به نام « المسائل العكبرية» که 51 سوال کلامی و تفسیری و احادیث و... است که شخصی نامه می نویسد و از ایشان که علم شیعه بودند این سوالات را می پرسد. مثلا اولین سوالی که می پرسد پیرامون آیه تطهیر است که اذهاب صورت می گیرد در حالی که اشباه ائمه از اول بوده اند و طهارت داشته اند.
 
  در دسته دیگر روایات آمده که خداوند متعال «یعطی السکینه والوقار» و در حدیثی تعبیر نور آمده « بنور من الله » تعبیر دیگر که در روایات آمده «کشف عن الخطاء».
 
 تفسیرهایی که علما فرموده اند:
 شیخ مفید و علامه مجلسی به عنوان وجهی بیان کرده است وآن معجزات یعنی مقارن با ارتباط با نبی یک معجزه ای در کاراست. از علامه مجلسی بیان کردیم اما شیخ مفید را بیان کنیم :
 شیخ مفید:
 شیخ مفید در جواب سوالی در المسائل العکبریه جواب را اینچنین بیان می فرمایند:
 سوال: خداوند که جسم نیست پس چطور با پیامبر ارتباط برقرار می نمایند و حقایقی را به او می رساند؟
 «و الجواب و بالله التوفيق إن الله تعالى عن أن يكون له هيئة أو كيفية أو يشبه شيئا من خلقه أو يتصور في الأوهام أو يصح خطور ذلك على الصحة لأحد ببال و تعالى أيضا عن المكان و الزمان و»
 منزه بودن خدا از اینکه شبهی داشته باشد و دیده نمی شود
  «حصول الأمر منه و النهي للحجج ع و السفراء ثابت معقول»
 امر و نهی از جانب خدا بوده و سفراء الهی اینها را در یافت کرده اند و به بشر رساندند.
  «لا يشتبه معناه على الألباء و هو أن يحدث سبحانه كلاما في محل يقوم به الكلام كالهواء و غيره من الأجسام يخاطب به المؤهل للرسالة و يدله على أنه كلامه سبحانه دون من سواه بأنه لا يقدر عليها أحد من الخلق على كل حال فيعلم المخاطب بذلك أنه كلام الله لما قد ثبت في العقول من حكمته تعالى و أنه لا يلبس على العباد و لا يصدق كاذبا عليه و لا يعضد باطلا ببرهان‌ و نظير ذلك إرساله لموسى ع و تكليمه إياه و وحيه إليه في البعثة له‌ و الإرسال فأحدث كلاما في الشجرة التي رام موسى منها اقتباس النار أو فيما يتصل بالشجرة من الهواء و دله على أنه كلامه تعالى دون من سواه بجعل يده بيضاء من غير سوء و قلب عصاه ثعبانا حيا يسعى في الحال فعلم موسى ع بهذين المعجزين أن المكلم له إذ ذاك هو الله جل اسمه الذي لا يقدر على مثل صنيعه باليد و العصا أحد من الخلق.»
 معنایی را هم که دریافت می کنند برای اینها مشتبه نمی شود و نحوه اش این است که خدا کلام را در جسمی یا هوا یا چیز دیگر ایجاد می کند که با آن کلام ، شخصی که شایستگی دارد را مورد خطاب قرار دهد وبه او می فهماند که این کار کاری است که از غیر خدا ساخته نیست در هیچ وقتی پس مخاطب یعنی پیامبر می فهمد که این کلام کلام خدای متعال است. از نظر عقل حکیم است و حکمت الهی مانع از این است که امر را ملتبس کند و وارونه مطلبی را به حجتش بدهد و یا کاذبی را تأیید کند مثل خدا موسی را فرستاد و کلامی را در درخت ایجاد کرد یا به این صورت که کلام را در خود جسم درخت یا در هوای متصل به درخت ایجاد کرد و او را هم دلالت کرد که این کلام کلام خداست به این صورت که معجزه ای ایجاد می کند به این گونه که آن عصا را به اژدها تبدیل کرد و به واسطه این دو معجزه بود که موسی علیه السلام فهمیدند که آن که با او تکلم می کند خداست و غیر از خدا نمی تواند این کار را انجام دهد. [2]
 اشکال:
 اولا: معجزه امری است خارق العاده که به مشیت تکوینی و تشریعی و عنایت خاص خداوند محقق می شود. [3] خود وحی هم از سنخ معجزه است و از طریق عادی حاصل نمی شود و لذا تعلم پذیر نیست. و وقتی خارق العاده است چه مزیتی دارد که این امر خارق العاده دلیل یک امر خارق العاده دیگر باشد هرچند که این معجزه مثلا اژدها شدن عصا ، برهانی است کما اینکه علامه طباطبایی فرمودند، اما برای خود نبی اینکه این اژدها شدن که امری خارق العاده است بخواهد دلیل الهی بودن امری خارق العاده یعنی وحی بشود ، می گوییم مزیت این چیست.
  بنابر این اینکه چطور پیامبر شک نکند که این ارتباط ارتباط حقیقی است با معجزه امکانش نیست چون از کجا بفهمد که همین معجزه هم امری الهی است یعنی حکم الامثال فی ما یجوز و فی ما لایجوز است. یعنی می شود نبی شک کند که شاید این معچزه کار شیاطین و نیروهایی غیر الهی باشد.
 ثانیا : لازمه این حرف این است که با یک بار ید بیضاء و اژدها شدن عصا و ... کار تمام نمی شود چون برای پیامبری همچون موسی هر موقع که خواست یک ارتباط با خدا برقرار کند دوباره باید معجزه ای رخ دهد که پیامبر خدا اطمینان کند که این ارتباط با خدا ارتباطی حقیقی است. درحالی که چنین نیست و ما اینقدر معجزه نداریم.
 اگر کسی بگوید مثلا یک بار که معجزه اتفاق افتاد موسی علیه السلام با آن صدا آشنا شد و دیگر که این اتفاق افتاد اگر دید همان صدای قبل است می پذیرد که آن ارتباط ارتباط حقیقی و الهی است اما اگر دید که آن صدا تغییر کرده می فهمد که غیر خدا دخالت دارد.
 در جواب می گوییم که به این صورت نمی توان مسئله را حل کرد چون این هم که فرض شود باعث ظن و گمان می شود و در نبوت یقین به الهی بودن ارتباط لازم است.
 اما آن علم ضروری چیست که فرمودند وجه دوم است انشاء الله بیان می کنیم که این توفیق من الله ، اعطاء معرفة ضروریة لاتقبل التردید اصلا. اما این مطلب باید تبیین شود.
 مرحوم ملا صدرا در اینجا چیزی بیان نفرمودند اما مرحوم قاضی سعیدقمی این مطلب را تفهیم کرده است که انشاء الله فردا بیان می کنیم برای این مطلب رجوع کنید به جلد سوم شرح توحید قاضی سعید صفحه 395 تا 396 را مطالعه کنید.
 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[1] . بحار ج 11 ص 56
[2] . المسائل العكبرية، ص: 39 و 38 یا ر. ک به : مصنفات شیخ مفید ج 6 ص 38 و 39
[3] . رک ایضاح المراد بحث معجزه

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo