< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 31

بسم الله الرحمن الرحیم

 فرق نبی، رسول و محدث
 اشکالات
 در بحث مربوط به روایاتی که درباره فرق ما بین نبی و رسول و محدث آمده بود عرض کردیم که اشکالاتی در باره این روایات به نظر می رسد که باید به این اشکالات پاسخ داده شود.
 اشکال اول
  این بود که جمع بین روایات وآیات در باب اینکه نبی ورسول آیا با یکدیگر فرق دارند یا ندارند و اگر فرقی دارند آن فرق چیست؟ این مساله مورد برسی قرار گرفت و عرض کردیم که حل مساله به این است که کاربردهای رسول و نبی مورد توجه قرار بگیرد که تفصیلا بحث شد.
 اشکال دوم
 این است که در این روایات آمده است که دیدن فرشته الهی، یعنی دیدن تمثل بشری فرشته الهی از ویژگی های انبیاء است که مخصوصا رسولان کسانی بوده اند که این فرشته وحی را در بیداری مشاهده کرده اند در حالی که ما از خود آیات و روایات استفاده می کنیم که افرادی غیر از انبیاء، غیر از رسولان فرشتگان را دیده اند و مثلا در جریان عذاب قوم لوط همسر لوط فرشتگان را که برای عذاب قوم لوط آمده بودند را دید. کافران قوم لوط هم که عذاب برای آنها آماده شده بود و فرشتگان برای عذاب آنها آمده بودند، فرشتگان را دیدند و شکل بشری آنها را دیدند و لذا فکر کردند که اینها انسانند و بر اساس آن اخلاق ناپسندی که داشتند در این باره قصد عمل گناه هم به ذهنشان آمد و بقیه جریان که در آیات آمده.این اشکال را مرحوم آقای شعرانی در حاشیه خودشان بر شرح اصول کافی ملا صالح ج 5 ص 115 مطرح کرده است.
 سوال
 آیاچگونه می شود جمع کرد بین این دو دسته از روایات یا بین مدلول آیات و این روایات؟
 اقوال
 دیدن فرشته از ویژگی های انبیاء است و مخصوصا رسولان در حالی که بین پیامبران حتی فاسقان و کافران هم آنها را دیده اند.ایشان در این خصوص چیزی نفرمودند که این اشکال حلش چه طوری است. مرحوم مجلسی هم در این خصوص چیزی نفرمودند. صدر المتالهین هم اصلا به این مطالب نپرداخته. مرحوم وافی هم خیلی مختصر بیان کرده. اکابری که این مسائل را با آن مواجه شدند یا اصلا طرح نکردند و یا اگر هم مطرح کردند جوابی نفرمودند.
 مرحوم آقای شعرانی اعلام می کند که ما اینگونه مسائل را بهتر است که علمش را واگذار کنیم به خود ائمه. به نظر ایشان آمده که مسئله پیچیدگی دارد و حل آن مشکل است.
 نظر مختار
 آنچه در این مورد خاص به نظر حقیر می رسد این است که می شود این مورد را به راحتی حل کرد به این صورت که این روایاتی که در باب فرق بین نبی و رسول ومحدث داریم موضوعشان چیست؟ اینها درباره چه موضوعی داردند صحبت می کنند و می گویند که ملک را پیغمبر می بیند. اصلا موضوع در چه حد و محدوده ای است. آیا اساسا این روایات شامل افراد کافر و فاسق می شود که بگوییم اینها تعارض پیدا می کنند با ظاهر آیات که می گوید که در قوم لوط همسر لوط و فاسقان فرشتگان را دیدند. آیا موضوع این روایات شامل آن افراد هم می شود یا نه؟
 وقتی تعارض زمینه پیدا می کند که دو آیه یا روایت درباره یک موضوع سخن سلبی داشته باشد. در تناقض 7 یا 8 یا 9 وحدت شرط است. یکی وحدت موضوع که از اساس تناقض است. اگر ما بتوانیم این مطلب را از روایات استفاده کنیم که موضوعا این روایات نظر به کافر، فاسق، غیر صالحین از عباد ندارد. موضوع این روایات مفروق عنه هست که انسانهای صالح هستند و این انسانهای صالح معنون به سه عنوانند. عنوان نبی، عنوان رسول،عنوان محدث یا امام.
 فرق بحث
  پس فرق بحث در اینجا است که درباره انسانهای صالح بحث می کند. اگر از ظاهر آیات یا روایات دیگر استفاده شود که کسانی هم از فاسقان دیدند فرشتگان را. خوب دیده باشند. این روایات کاری به آن ندارد. لذا نافی آنها نیست که بگوییم این تعارض دارد.
 جمع بین روایات
  جمع بین اینها این می شود که فرشته الهی تمثل بشریش دیده می شود هم توسط انسانهای صالح که یا در خواب است که می شود نبی و یا در بیداری است که می شود رسول. آن برای خودشان است و آن یک نوع طبقه بندی است بین صالحین من العباد و این طبقه بندی کاری به آنها ندارد که ما بگوییم که این روایات با آنها نمی سازد. موضوعا دو دسته از روایات داریم که مختلف هستند. روایات مربوط به این باب فرق بین نبی و رسول ومحدث موضوع آن سه دسته که بیشتر نیست و این سه دسته ای که اینجا فرض شده موضوعش از صالحین من العباد است. النبی من الصالحین، الرسول من الصالحین، المحدث من الصالحین یا الامام من الصالحین.
 موضوع این روایات با توجه به این سه طبقه که آمده است می شود صالحین از عباد.
 این روایات می گوید اگر بخواهیم صالحین از عباد را دسته بندی کنیم سه یا چهار دسته می شوند. النبی، الرسول، المحدث، الامام. البته محدث و امام یک حکم دارد پس می شود سه دسته.
 « یری فی منامه الملک » فقط النبی
 « یراه فی منامه و فی الیغض» الرسول
 « لا یری فی منام و لا یری فی الیقضة» المحدث
 پس مساله مربوط به بندگان صالح حکمش تمام شد .
 سوال: آیا غیر صالحین هم فرشته را می بینند یا نه؟ این روایات می گوید که ما کاری نداریم. آن روایت در مقام نفی نیستند چون آنها موضوع بحث نیستند. این روایات نسبت به آنها ساکت است چون موضوع در این روایات صالحین من عباد است. حالا می گوییم در روایات دیگر گفته شده که آنها هم فرشته را می بینند. خوب ما جمع می کنیم و می گوییم:
 یری الملک فی الیقضة تمثل بشریش را رسول می بیند بر طبق این روایات و گاهی و در مواردی هم فاسقان و کافران هم دیده اند. خوب دیده باشند. چه تعارضی وجود دارد؟ ما سوال و مسئله مان جمع بین آیات و روایات است که تعارض هست یا نیست؟
 سوال
 اما سوال سوم و چهارم هم هست که باید به آنها بپردازیم. شاید سوال سوم در ذهن شما باشد که اگر این نشانه کمال است پس چطور آدم های غیر صالح هم می بیند؟
 سخن ما فعلا در این است که هل هناک معارضة بین هذه الروایات و غیرها من الروایات و ظاهر آیات ؟
 د ر جواب می گوییم که لا
  به چه دلیل؟ به دلیل اینکه موضوع دوتا است.
 از کجا بگوییم این روایات از صالحین است؟ چون اصلا سوال کننده گفته است: ماالفرق بین نبی والرسول والمحدث.
 اینها که برچسب فاسقین نیست. النبی صالح، الرسول صالح، المحدث صالح. مثل اینکه سوال کننده در ذهنش هست که انسانهای صالح وشایسته ای هستند که معیمن هستند به این عناوین من فرق بینهم. امام هم فرموده اند آن یری فی المنام این یری فی الیقضه و او لا یری. خوب اگر یک روایت دیگری داشته باشیم که التصاد قد راوالملک فی الیقضه
 سوال
 اگر علامت کمال است برای هر دو است و اگر نیست چرا برای رسول شاخص شده؟
 برای باز شدی این مسئله ما چهار نوع سوال داریم و بین آنها تعارض وجود ندارد.
 اشکال سوم
  این است که این روایات که در باره فرق بین نبی و رسول والمحدث آمده می فرماید:« والمحدث الذی لا یری فی المنام و لا فی یقضه و یسمع الصوت». محدث فقط می شنود و نمی بیند در حالی که روایات دیگر می فرماید که ائمه دیگر دیدند. حضرت مریم دید به نفس قرآن. حضرت مریم محدثه است و دید جبرئیل آمد مانند بشر. این رویات می گوید که محدث نمی بیند و پیامبر به حضرت علی(ع) می فرماید: «یا علی انک تسمع ما اسمع و تری ما اری».اینجا تعارض پیش می آید که موضوع واحد است، محدثه است، ائمه است، حضرت مریم هست و اینجا باید تعارض حل شود.این روایات می گوید: المحدث الذی لا یری، امام لا یری. و آن روایت می گوید: یا علی انک ...
 پس می شود المحدث یری. یکی می گوید: یری و دیگری می گوید:لا یری.
 مرحوم آقای شعرانی باز این سوال را مطرح می کند
 و لا یخضی انها ..ائمه ملائکه را می دیدند. این از خواص ولایت و نبوت است. ما بر چیزی که احاطه نداریم نباید بر آن خوض بکنیم. آدم معمولی و عامی (فزیکدان هم عامی می شود، فیلسوف غیر آگاه به مسائل دین می شود عامی)ص 115 .ایشان در اینجا توقف کرده و دیگران هم مطلبی نفرموده اند. البته علامه مجلسی سخنی دارد و راه حلی دارد که مشکل را حل می کند که بعد در مورد آن بحث می کنیم.
 نکته:
  ملک ماموریت دارد القاء کند حکم شرعی را به محدث. این نوع دیدن ملک که منام باشد یا فی الیقضه باشد این مال انبیاء است. از جمله چیزهایی که فرشته از جانب خدا به محدث با امام سخن می گوید فقط مربوط به معارف شرعی نیست بلکه ممکن است ملک با محدث در مورد چیزهای دیگر صحبت کنند و اطلاعات غیبی به او می دهد.
 ایشان می فرمایند: که جمع می کنیم بین روایات و این مساله تعارض دارد و ما می گویم که تعارض ندارد و حیثیت فرق می کند. محدث هم ملک را می بیند و هم نمی بیند که هر دوی آن درست است .این روایات می گوید که نمی بیند وقتی که مسئله، مسئله حکم شرعی و مسائل دینی باشد یعنی شخص محدث، شخص امام بنا دارد بر یک حکم شرعی و دینی آگاه بشود اینجا نمی بیند طبق این روایات. حکمت و فلسفه اش چیست بماند.پس روایات با هم ناسازگار نیستند.
 علامه مجلسی
  می فرماید :«و الذي ظهر لي من أكثرها: هو أن الإمام لا يرى الحكم الشرعي في المنام، و النبي قد يراه فيه، و أما الفرق بين الإمام و النبي و بين الرسول، أن الرسول يرى الملك عند إلقاء الحكم و النبي غير الرسول و الإمام عليه السلام لا يريانه في تلك الحال، و إن رأياه في سائر الأحوال، و يمكن أن يخص الملك الذي لا يريانه بجبرئيل عليه السلام، و يعم الأحوال لكن فيه أيضا منافرة لبعض الروايات، و مع قطع النظر عن الأخبار لعل الفرق بين الأئمة عليهم السلام و غير...» [1]
 هم نبی و هم رسول در غیر این حالت ملک را ببینند حتی در یقضه باشد چه مانعی دارد. آن دسته از روایات آن را می گوید واین دسته از روایات این را می گوید. این مطلب از این بزرگوار در بحار هم آمده که به نظر می آید بحار را قبل از مرآة نوشته چون یک جا فرموده است فی کتاب من الکبیر یعنی این روایات را در کتابی زیاد آوردیم و در این کتاب کم آوردیم و فی کتاب یعنی بحار که قبلا نوشته شده بود.( ر. ک به : بحار ج 26 ص 82 )
 ممکن است کسی بگوید این جمع تبرئی است از نظر اهل فن یعنی از جیب خودت در آوردن برای حل تعارض. از کجا می گویید که مراد امام این است؟ جمع تبرئی یک احتمال است که برای حل تعارض به کار می برید پس باید جمع تبرئی نباشد و باید قرینه و شاهدی هم از خود روایات برای آن آورد.
 قرائن
 اما قرینه ای که به نظر می آید کمک می کند در این روایات این است که می فرماید: النبی الذی یری فی المنام .
 نبی بما هو نبی بما هو نبی اگر ببیند در خوا ب چه در بیداری، چرچیز را می بیند؟ احکام شرعی را که ازمقام نبی است.نبی این است.« بعث الله نبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب » پس بحث کتاب و شریعت است و خودش قرینه است و اگر رسول می فرماید:الرسول یعاین الملک یری فی الیقضه در چه مقامی است رسول بما هو الرسول؟ همان مقام حکم شرعی است. این قرینه است.
  این روایاتی که می گوید دیدن در منام یا در بیداری از آن نبی و رسول است عند الحکم الشرعی است.آن حیث نبی و رسول این است. آن که تناسب حکم و موضوع دارد با مقام نبوت و رسالت اولا و بالذات احکام شرعیه است. این پیک الهی در احکام الهی است که خودش می شود قید پس این روایات ناظر هست به ندیدن محدث آن چیزی را که نبی و رسول در مقام حکم شرعیه می بیند. کار نبی و رسول این است.آن روایات دیگری می گوید می بیند امام. چه چیز را؟خارج از بحث حکم شرعیه و هیچ تبرئی هم نیست. هم در آنجا که مطلق و مقید است عرض کردم که هیچ تبرئی نیست و تقید می کند «انک تری ما اری » ما فرموده نگفته کل شیء.« ما »مبهم است که از ابهامش اطلاق می گیریم. آن روایات می گویند نه خیراین را در مقام حکم شرعی نمی بیند اینکه تقید می کند و تبرئی هم نیست. نسبت به بقیه روایات هم اگر چنین مطلبی نباشد از همین ما استفاده می کنیم و بالاخره اگر این مطلب راکسی تصدیق نکند، برای حل تعارض احتمال اینکه اینها ناظر به این دو جهت است کفایت می کند چون تعارض حکم است.مجتهد می گوید معارضه دارد،استدلال می کند، و استدلال، جذم می خواهد، احتمال ما جذمش را پیدا می کند حتی احتمال بیاید و شواهدی هم که عرض کردم نیاید حکم به تعارض را از بین می برد. معارضه نیست منتها در آخرمی گوید ما نفهمیدیم که آن می شود حرف آقای شعرانی.
 اگر این وجهی که علامه مجلسی فرمود جمع، جمع حسابی است و اگر گفت که برای من قانع کننده نیست تعارض قطعا نیست ..؟می شود فرمایش آقای شعرانی. چون گفتم احتمال تام است تعارض حکم آن از بین می رود.
 سوال چهارم: مقام پیامبر بالاتراست یا جبرئیل
  ظاهر روایات این است که دیدن ملک در بیداری و یقضه نشانه کمال است. طبقات الانبیاء. رسول یک درجه از نبی بالاتر است. ایهام یک درجه بالاتر از رسول هم هست و در عین حالی که بالاتر است لا یری این اشکال جدی تر است چون هم مقامش بالاتر است هم شاخصی را که رسول دارد که نشانه کمال است را ندارد. این چه طور است که هم مقامش بالاتر است و هم فاقد یک کمالی است که پایین تری دارد. این مشکل جدی تر است.
 و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[1] . مرآة العقول ج‌2 289 ( الحديث الثالث ) ..... ص : 289

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo