< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 19

بسم الله الرحمن الرحیم

 محورهای ویژگی وحی نبوت
 محور پنجم: کیفیت وچگونگی ارتباط وحیانی
 بحث جلسه قبل این بود که آخرین محوری که باید برسی کنیم که آیا خصوصیت و ویژگی وحی مربوط به انبیا ناشی ازاین مطلب است یا نه مربوط به چگونگی وحی الهی به پیامبران است. به عبارت دیگر چگونگی ارتباطی که پیامبران با عالم غیب برقرار می کردند تا احکام الهی و معارف الهی را دریافت کنند.
 ایا کیفیت ارتباط انبیا با عالم غیب با دیگران متفاوت بوده است ؟ اول به قرآن کریم رجوع می کنیمآیه51 شورا که می فرماید:« وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ »
 هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن بگويد مگر با وحى يا از پس پرده يا رسولى بفرستد كه به فرمان خود هر چه بخواهد به او وحى كند، زيرا كه او بلند مرتبه فرزانه است.
 طبق این آیه تکلم خداوند به گونه ای که مطرح شده امکان پذیر است . قسمت اول در مقایسه با دو قسم بعدی معلوم می شود. که مراد این است که هیچ گونه واسطه ای ما بین دریافت کننده حقایق غیبی وخداوند نیست خواه حجاب باشد یا از قبیل رسول.
 آنچه فرشته باشد که می شود وحی بی واسطه . مقسم، مطلق الوحی است که یک قسمش وحی مطلق است . مفسرین هیچ اختلافی در این بحث ندارند و گفته اند که این نوع از وحی که هیچ واسطه ای در بین نیست گاهی در خواب وگاهی در بیداری تحقق پیدا کرده .هر دو شکل امکان پذیر است وهر دو واقع شده مثل حضرت ابراهیم پیامبر گرامی اسلام و حضرت یوسف علیهما السلام .
 در مورد حضرت ابراهیم :سوره صافات ازآیه100 تا 102 که آن حضرت از خداوند می خواهد که به او فرزند عطا کند که صالح باش خداوند متعال به او بشارت می دهد که به او یک پسری خواهد داد که حلیم هم خواهد شد .
 علامه طباطبایی می فرماید :در قرآن کریم تنها دو پیامبر به این صفت «حلم » توصیف شده اند که حضرت اسماعیل و ابراهیم علیهما السلام هستند.
 که در سوره هود وقتی که فرشتگان برای عذاب قوم لوط می آیند خدمت حضرت ابراهیم در این آیات لفظ حلیم در مورد حضرت ابراهیم به کار برده شده .در جریان حضرت اسماعیل ذبح کردن ایشان هم کلمه حلم آمده . حلم منشا صبر است .
 مورد پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» هم مورد دیگری است سوره فتح آیه27 می فرماید:« لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ مُحَلِّقينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَريباً»
 حقّاً خدا رؤياى پيامبر خود را تحقّق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شك، به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن‌] كوتاه كرده‌ايد، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را كه نمى‌دانستيد دانست، و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد. »
 مساله مربوط می شود به جریان حدیبه در سال 6 هجرت که پیامبر خواب دیدند که ایشان با مسلمانان مدینه رفتند مکه و وارد مسجدالحرام شدند بدون هیچ ترسی طواف کردند بعد از اعمال از احرام بیرون آمدند. خواب را که دیدند به مسلمان ها اعلام کردند و به مکه حرکت کردند تا به صلح حدیبه انجامید .
 خواب پیامبربه مرحله وقوع نرسید. منافقین از موقعیت استفاده کردند و دسیسه می کردند. بعد از این وقایع این آیه نازل شد که خواب پیامبر راست است وداخل مسجدالحرام خواهید شد وقبل از وارد شدن به مسجد یک فتح نزدیکی به شما داده شد .
 حضرت یوسف علیه السلام زمان خواب دیدن پیغمبر نبودند اما نبوت را داشتند . روایات درباره پیامبر فراوان است دو مورداز آن را بیان می کنیم . « قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَتَاهُ الْوَحْيُ مِنَ اللَّهِ وَ بَيْنَهُمَا جَبْرَئِيلُ ع يَقُولُ هُوَ ذَا جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ وَ إِذَا أَتَاهُ الْوَحْيُ وَ لَيْسَ بَيْنَهُمَا جَبْرَئِيلُ تُصِيبُهُ تِلْكَ السَّبْتَةُ وَ يَغْشَاهُ مِنْهُ مَا يَغْشَاهُ لَثَقُلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‌ » [1] وحی وقتی که برپیامبر می آمد اگر جبرئیل واسطه بود پیغمبر به مردم می فرمودند که این جبرئیل است که پیش من آمده .جبرئیل به من این طور گفت. و وقتی وحی می آمد و جبرئیل هم واسطه نبود چرت وحالت خواب به پیامبردست می داد .چیزی براو عارض می شد به خاطر سنگینی وحی من الله .
 حدیث از زراره که گفته به امام صادق عرض کردم آن حالت مدهوشی پیامبر را برای من توضیح دهید حضرت فرمودند: این وقتی بود که هیچ واسطه ای بین خدا و پیغمبر نبود و خداوند برپیغمبر تجلی می کرد .
 درترجمه تجلی امام رحمـة الله علیه در جریان تجلی حضرت موسی نقل می کردند که آیه می فرماید:« فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‌ صَعِقاً » [2]
 پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود، آن را ريز ريز ساخت، و موسى بيهوش بر زمين افتاد
 امام می فرمودند اما در تجلی خدا برا ی پیامبر اسلام پیامبراسلام بر زمین نیفتادند
 ولی حالتهایی به ایشان دست می داد. ظرفیت پیامبر از حضرت موسی خیلی بزرگتر بوده .آنجا کوه متلاشی شد .موسی افتاد. اما اینجا ظرفیتش وجود دارد.
 امام صادق به زراره فرمودند :نبوت این است. وقتی امام نقل می کنند خشوع کرد،این مقام بزرگی است. وقتی گفته می شود «لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی »کمترین بی ادبی، بی ادبی به ذات اقدس الهی است .
 خلاصه اقسام وحی
 کل بحث این شد که :
 1- وحی بلاواسطه، واز آنجایی که این وحی هیچ واسطه ندارد کلمه وحی به این اطلاق شده والا این که آنها هم وحی هستند. مثل این که بگوییم شهدا زنده اند خوب همه بعد از مرگ زنده اند اما چون این خصوصیت بارز است به آن اطلاق می کنند.
 2- من ورائ حجاب است .مفسرین می گویند این را مربوط به بحث حضرت موسی علیه اسلام دانسته اند که گفته اند از ویژگی های حضرت موسی است .چندآیه داریم که از آن استفاده می شود مثلا سوره نساآیه164 «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‌ تَكْليماً » [3] . در آیه قبلش می فرماید: «إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‌ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عيسى‌ وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً » [4] آنها را نام می برد ولی به موسی که می رسد می فرماید « وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‌ تَكْليماً» این ویژگی، اورا ممتاز می کند .
 در سوره اعراف آیه144 می فرماید: « قالَ يا مُوسى‌ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتي‌ وَ بِكَلامي‌ فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرينَ »
  فرمود: «اى موسى، تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو]، بر مردم [روزگار] برگزيدم؛ پس آنچه را به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش.» ما تو را برگزیدیم به رسالتهای کلام خودمان .
  درسوره مبارکه بقره آیه 253 می فرماید: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ...»
 برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم. و از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد ما بعضی از رسولان را بر بعضی دیگرفضیلت دادیم
 وجه فضیلت موسی کلیم الله بودن است. مفسرین گفته اند این آیه ناظر به پیامبر اسلام است. درست است که حضرت موسی ویژگی کلیم اللهی دارد اما پیغمبر اسلام درجات دارد.
 «من ورائ حجاب »که در مورد حضرت موسی به کار رفته یعنی من ورائ کلامی که گوینده ان دیده نمی شد. واین نوع از وحی غیر از پیامبردر لیله المعراج بر کس دیگری نازل نشده و این از خصوصیات حضرت موسی است .این قسم برای غیر انبیا که هیچ برای انبیا غیر از موسی هم نشده.
 قسم سوم وحی
 قسم سوم که می فرماید: او یرسل رسولا» این قسم هم آیه دارد مثلا می فرماید«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ * عَلى‌ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ »
 «روح الامين» آن را بر دلت نازل كرد، تا از [جمله‌] هشداردهندگان باشى؛
 و روایت هم دارد مثلا می فرماید: جبرییل به صورت دحیه کلبی تمثل بشری پیدا می کرد و وحی را برای رسول خدای متعال می آورد و دحیه کلبی هم شخصیت زیبا چهره ای بوده در مدینه.
 «وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین»


[1] . بحار الانوار، ج‌18، ص: 271
[2] . الأعراف/ 143
[3] . و خدا با موسى آشكارا سخن گفت
[4] . النساء/ 163

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo