< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 13

بسم الله الرحمن الرحیم

 وحی از حیث محتوی
 
 مقصود ازکتاب و عمومیت آن
 
 آیا کتاب نسبت به انبیا عمومیت داشته و همه انبیا کتاب داشته یا اختصاص به بعضی داشته؟
 
 اقوال:
 
 آیا بر همه ی انبیاء الهی کتاب نازل شده است یا نه؟ اقوال مفسرین مختلف است،:
 1. برخی به ظاهر آیه ی 213 بقره استناد کرده اند و گفته اند هر یک از انبیاء برایشان کتاب نازل شده است، «وانزل معهم الکتاب»،( فخر رازی در کتاب مفاتیح الغیب ج6 ص215(اطلاق قاضی در کتاب یکی ابوبکر باغلانی است و یکی قاضی عبدالجبار معتزلی است) و رشید رضا در تفسیر المنار و تفسیر المراغی ج 2 ص 123 ).
  مرحوم طبرسی در مجمع البیان دو قول نقل کرده و قول پذیرفته ی او، اولی است:
  1- می فرماید: « وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ» أي أنزل مع كل واحد منهم الكتاب» [1]
 2. و قيل معناه و أنزل مع بعثهم الكتاب إذ الأنبياء لم يكونوا منزلين حتى ينزل الكتاب معهم و أراد به مع بعضهم لأنه لم ينزل مع كل نبي كتاب و قيل المراد به الكتب لأن الكتاب اسم جنس فمعناه الجمع قوله «بِالْحَقِّ» أي بالصدق و العدل و قيل معناه و أنزل الكتاب بأنه حق و أنه من عند الله »و برای هر کسی از انبیاء کتاب نازل شده است. نکته ای که مفسرین به آن پرداخته اند این است که نبیین در آیه جمع است اما کتاب مفرد آمده است در آیه 285 بقره می فرماید:« آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِه»‌
 پيامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده‌اند.
 اما این که چرا جمع نیاورده :
  برخی گفته اند چرا نگفته کتب به خاطر این است که معنایش این است که به همراه هر کدام از آن ها کتابی نازل شده است نه این که برای همه آنها یک کتاب است.
  برخی دیگر گفته اند کتاب اسم جنس است لذا می تواند به هم به همه منسوب باشد و بگوییم برای برخی کتاب باشد. ولذا در مانحن فیه می گوییم که بعضی انبیا کتاب داشته اند.
  بیضاوی معتقد به قول دوم است، یعنی برخی از انبیاء تنها کتاب داشته اند، زیرا اکثر آنها کتاب مخصوص نداشته اند و کتاب را از پیغمبر پیش دریافت می کردند. [2]
 آقای آلوسی در تفسیر خویش [3] چنین گفته است: مقصود از «الکتاب» جنس کتاب است که با پیامبران همراه بوده اند و انبیا احکام الهی را یا از کتابی که برخودشان نازل می شد دریافت می کردند یا از کتاب پیامبر پیشین. و طبق نظر مشهور تعداد کتب آسمانی 104 کتاب است. در واقع این همان قول بیضاوی است.
  روایتی که می گوید تعداد کتب آسمانی 104 عدد است این است که مرحوم مجلسی در ج11بحار ص32 از معانی الاخبار و خصال می گوید [4] : « قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَمِ النَّبِيُّونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ‌ أَلْفَ‌ نَبِيٍ‌ قُلْتُ كَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمَّاءَ غَفِيرَاءَ قُلْتُ مَنْ كَانَ أَوَّلَ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ آدَمُ قُلْتُ وَ كَانَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مُرْسَلًا قَالَ نَعَمْ خَلَقَهُ اللَّهُ بِيَدِهِ‌ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ‌ ثُمَّ قَالَ ص يَا أَبَا ذَرٍّ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ سُرْيَانِيُّونَ آدَمُ وَ شَيْثٌ وَ أُخْنُوخُ وَ هُوَ إِدْرِيسُ ع وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ خَطَّ بِالْقَلَمِ وَ نُوحٌ ع وَ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مِنَ الْعَرَبِ هُودٌ وَ صَالِحٌ وَ شُعَيْبٌ وَ نَبِيُّكَ مُحَمَّدٌ وَ أَوَّلُ نَبِيٍّ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مُوسَى وَ آخِرُهُمْ عِيسَى وَ سِتُّمِائَةِ نَبِيٍّ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ قَالَ مِائَةَ كِتَابٍ وَ أَرْبَعَةَ كُتُبٍ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى شَيْثٍ خَمْسِينَ صَحِيفَةً وَ عَلَى إِدْرِيسَ ثَلَاثِينَ صَحِيفَةً وَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ عِشْرِينَ صَحِيفَةً وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ»‌
 اباذر از رسول خدا (ص) سوال کرد تعداد پیامبران چه تعداد است؟فرمودند:صدو بیست وچهار هزار پیغمبر که 313 نفر از آنها رسول بودند. سوال کرد چه تعداد کتاب بر آن ها نازل شده ؟ حضرت فرمودند: صد و چهار کتاب نازل شده است. [5]
 علامه بلاغی فرموده، مراد از «الکتاب»، نوع کتاب الهی است [6] که پیامبران الهی از جانب خدا آورده اند و احتمال دارد مقصود از « النبیین» خصوص پیامبرانی باشد که کتاب آسمانی داشته اند. و احتمال دیگر اینکه مقصود، عموم پیامبران است و نسبت دادن انزال کتاب بر عموم انبیا به اعتبار انزا ل آن بر رسولان است. می توانیم نبیین یعنی همه انبیا است اما اگر نسبت داده کتاب را به نبیین به این اعتبار است که چون بعضی از نبیین یعنی مرسلین کتاب داشته اند از باب این بعض به بقیه آنها هم نسبت داده است .
 این قول هم همان قول بیضاوی و آلوسی است.
 
 فرق نبی و رسول
 
 اگر ما باشیم وقرآن، فرقی میان آن ها نیست یعنی از باب اینکه مبعوث باشند به سوی هدایت . نمونه آیات
 
 از آیات عمومی در بحث نبوت آیه 213 بقره است که کلمه « النبیین » بکار برده است
 
 «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاس»‌
  مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‌دهنده برانگيخت ، و با آنان، كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند.
 ود ر25 سوره حدید که آن آیه هم همین سبک وسیاق 213 بقره را دارد و در باره عموم انبیا است .کلمه «رسل» را به کار برده است.
 
 لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسط...»
  به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند.
  البته فرقهایی هست که بعدا به آنها می پردازیم .
 
 اقوالی دیگر:
 
  برخی از مفسرین دو احتمال (انزل کتاب برای همه ی انبیاء و انزال برای برخی )را متذکر شده اند اما خودشان موضعی را بر نگزیده اند و شاید این به خاطر این باشد که برایشان طرفینش مشخص نشده است از جمله این آقایه آقای زمخشری در کشاف ج1 ص256 و ابوالفتح رازی(از مفسرین شیعه ، تفسیر دقیقی است، مجمع هم چنین است ، تفسیر او هم فارسی است روض الجِنان و روح الجَنان ج3 ص ، 178، چاپ آستان قدس)
 زمخشری گفته منظور از انزل معهم الکتاب یا جنس کتاب مراد است یا هر یک از آنا ن کتاب مخصوص داشته است.
 مرحوم ابولفتوح رازی هم فرموده اند: دو پاسخ داده شده است یکی این که لام در الکتاب لام جنس است و جنس هم هم در باره جمع بکار می رود هم در مفرد ویکی هم این که با هر پیامبر کتابی بوده است.
 علامه در المیزان در این آیه چند نکته فرموده اند:
 نکته اول : مراد از الکتاب، کتاب شریعت است. [7] قرینه ی ایشان به این مدعی این است که هم در این آیه و هم آیات دیگر بعد از اینکه از کتاب شریعت سخن گفته شده، واژه ی حکم و داوری آمده است.« لیحکم بین الناس » یعنی لیحکم الکتاب کتاب منشور و معیار داوری در میان مردم و اختلافات است. و صرف یک کتاب برای دعا یا اخبار از غیب نیست.
 نکته دوم : کتاب شریعت، پنج تا بوده که به انبیاء صاحب شریعت مربوط است، این را ایشان از آیه ی 13 شوری استفاده می کنند،« شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‌ وَ عيسى‌ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي‌ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ »
 از [احكامِ‌] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقه‌اندازى مكنيد.» بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‌خوانى، گران مى‌آيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‌نمايد. ».
 آیه در مقام بیان شرایع است، و همچنین در مقام بیان برتری شریعت اسلام بر سایر شرایع است(ج7 ص 250) و اگر کتاب شریعت دیگری باشد که نقل نکرده با این قطع نمی سازد و اینجا چون در این دومقام است باید می گفت و این که نگفته یعنی نیست .
 روایاتی هم داریم در تفسیر اولی الالعزم آمده که موید قول ایشان است
 «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل‌» [8]
 پس همان گونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن‌ و مرحوم مجلسی در بحار الانوار ج 11 بیان کرده اند و در تفسیر نوالثقلین و البرهان هم آمده است که اولواعزم یعنی صاحبان شریعت که پنج صاحب شریعت داریم و بقیه به آنچه آنها آورده اند عمل می کردند. و اینجا یک سوال پیش می آید که پی انبیای پیشین از نوح که شریعتی نداشتندچگونه مردم را هدایت می کردند میگویند [9] در آن دوره مردم امت واحده بودندیعنی اختلافاتی خیلی عمیق وعریض وطویلی نداشتند لذا نیاز به یک مجموعه از احکام عمومی به این کیفیت که ما شریعت می نامییم نداشند. و پیامبر بر اساس درک وفهم معصومش می توانست بدون نیاز به شریعت مردم را هدایت کند.
 
 نمونه ای از نیاز به هدایت ساده
 
 یکبار رفتم ایرانشهر برای تبلیغ دیدم مردم گوسفندان را رها می کردند برای چرا تا شب خودشان برگردند علت را پرسیدم گفتند وسعمان نمی رسد چوپان بگیریم به آنهاگفتم همه گوسفندان را جمع کنید و به تعداد گوسفندی که دار ید یا خر ج چوپان را بدهید یا چوپانی کنید که نخواهید هر کدام چوپان بگیرید. تااین رامن گفتم گویا مطلبی گفتم که از عرش آمده همه پسندیدند وگفتند راه حل خوبی است که نمی خواهیم پول بدهیم و گوسفندان هم تلف نمی شود. من در آنجا پی بردم به این آیه که «کان الناس امة واحده » یعنی انسانهای ساده راه حل ساده مشکلشان را حل می کند.
 علامه می فرماید علت اینکه کتاب به جمیع انبیا نسبت داده شده این است که مجموع من حیث المجموع مراد است و این در مقابل نظر دوم است.
 علامه می فرمایند: «و المراد بإيتائهم الكتاب و غيره إيتاء جمعهم ذلك بوصف المجموع و إن كان بعضهم لم يؤتوا بعض المذكورات كما مر في تفسير قوله:
  «وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ» فإن الكتاب إنما أوتيه بعض الأنبياء كنوح و إبراهيم و موسى و عيسى ع.» [10]
 علامه در واقع قول دوم را پذیرفته اند اما کتاب رابیان کردند که کتاب شریعت است.
 
 قول برگزیده :
 
 قبول قول علامه:
 
 1- فرمایش علامه در این قسمت که مراد از کتاب، کتاب شریعت است، یعنی علاوه بر گزارشات تاریخی و غیب و مشتمل بر قانون وحلال و حرام و...بوده است. شواهد ایشان موید سخن اوست،«لیحکم»، توسط کتاب در مردم و به نظر من آیه ی 25 حدید:«لیقوم الناس بالقسط»، کتاب دارای قوانینی باید باشد تا بر اساس آنها حکم و قسط بر پا شود و همچنیین 44و48 و آیه مائده« إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ»
 ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم. پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند،
 «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ...»
 رد قول علامه
 2- اما این که قول دوم را بزگزیدند که کتاب اختصاص به بعضی از انبیاء دارد ، این را ما نمی پذیریم چون خلاف ظاهر آیه است. ما هم از ظاهر آنگاه می توانیم عدول کنیم که دلیل داشته باشیم. والا اگر دلیلی نداشته باشیم نمی توانیم عدول کنیم ولو وجه آن آیه را نفهمییم و نتوانیم توجیه کنیم .در تفسیر ظاهر آیه اصل است. اما حال آیا می توان وجهی گفت که ظاهر را حفظ کنیم یا نه ؟ به نظرم می رسد می شود « انزل معهم »،« اتینا هم الکتاب» عدول نکنیم از ظاهرش ، دو وجه به نظر می رسد:
 یکی تفصیل قائل شویم در کتاب مشتمل بر قانون بین کتاب های مادر و بین کتاب های مخصوص پیامبر در عصر خویش. دراین صورت می گوییم هر کدام از انبیا کتاب داشته اند منتهی 1. پنج کتاب مادر داشته ایم و بقیه هم کتبی بودند که مخصوص زمان و مکان خاص آن نبی بوده است.
 2. بر همه کتاب وحی شده در دسته ای به صورت تاسیسی بوده است و در دسته ای دیگر همان کتاب را نازل کرده .
 «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


[1] . مجمع البيان في تفسير القرآن ج‌2 544 المعنى ..... ص : 543
[2] . تفسیر بیضاوی ج1 ص186
[3] . روح المعانی ج2 ص153 وج5
[4] . التنه برخی رجال این روایت قابل تآمل اند
[5] . الخصال / ج‌2 / 524 / الخصال التي سأل عنها أبو ذر رحمه الله رسول الله ص ..... ص : 523
[6] . الاء الرحمن
[7] .در اینجا حضرت علامه نوع کتاب را بیان کردند یعنی چیزی که دیگران به آن نپرداخته اند.
[8] . الأحقاف : 35
[9] . ر. ک المیزان ج2 ذیل آیه کان الناس امة واحده فبعث الله ...
[10] . الميزان في تفسير القرآن، ج‌7، ص: 250

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo