< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارث غَرقی و مهدوم علیهم.

بحثمان به مناسبتی درباره ازدواج عمر با ام کلثوم بود که امروز این بحث را پایان می رسانیم، باید توجه داشته باشیم که بعد از پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله اختلافات شدیدی بین شیعه و سنی در مسئله خلافت بوجود آمد ولی ائمه علیهم السلام به شیعیان سفارش می کردند که با آنها سازگار باشید و به مسجدهایشان بروید و پشت سرشان نماز بخوانید و کسی که پشت سر آنها نماز بخواند مانند کسی است که پشت سر پیغمبر نماز خوانده و با آنها ارتباط داشته باشید زیرا هر چه شما با هم اختلاف داشته باشید دشمن سوء استفاده می کند بنابراین برای عدم سوء استفاده دشمنان تاکید ائمه علیهم السلام بر وحدت و اتحاد با آنها بوده، از طرفی آنها هم اکثریت بودند و هم قدرت حکومتی داشتند و حتی در ایران چندین قرن حکومت دست عامه بوده تا زمان صفویه فلذا فرهنگ و سیاست و جعل اخبار و تاریخ را قبضه کرده بودند و بر علیه شیعیان تبلیغ می کردند و سوژه های فراوانی درست کرده بودند که یکی از آنها همین مسئله ازدواج ام کلثوم با عمر بود که از این مسئله دو نتیجه می گرفتند؛ اول اینکه جریان شهادت فاطمه زهراء سلام الله علیها را تقریبا زیر سوال می بردند و اثرش را از بین می بردند در حالی که یکی از ادله محکم شیعه همین شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها می باشد، آنها می گفتند اگر این جریان شهادت حضرت درست باشد چطور می شود که حضرت امیر علیه السلام دخترش را به عمر بدهد، و دوم در مورد مسئله خلافت می گفتند اگر علی علیه السلام آنها را غاصب می دانست چطور دخترش را به عمر داد، خلاصه خیلی روی این مسئله کار کردند، آقای سید مرتضی عسکری رحمة الله علیه می فرمودند آنها در سه جبهه بر علیه شیعه کار کردند؛ اول در تفسیر که آیاتی از قران را بر علیه شیعه تفسیر می کردند و ابوطالب را مشرک می دانستند و دوم در تاریخ و سوم در احادیث، علی أیِّ حال یکی از مسائلی که درست کردند و بر علیه ما استفاده کردند همین مسئله ازدواج عمر با ام کلثوم بود ولو اینکه اخبار صحیح در این رابطه داریم ولی آنها با قدرتی که داشتند حتی می توانستند خبر صحیح جعل کنند که دیروز نمونه ای از آن احادیث را ذکر کردیم که از امام صادق علیه السلام احادیثی را درباره أکراد ذکر کرده اند و ما نحن فیه نیز نمونه دیگری می باشد.

علماء ما برای رد این ادعاها به میدان آمده اند و یکی از آنها علامه مجلسی می باشد، ایشان در صفحه 42 از جلد 20 مرآة العقول که شرح اخبار کافی می باشد می فرماید حضرت امیر علیه السلام با اعجاز خودش یک جنیة را به شکل ام کلثوم برای عمر فرستاد و اما بعضی از علماء مثل صاحب جواهر گفته اند این تقیه بوده و در تقیه واجب است برای حفظ تشیع چنین کاری کند و حضرت امیر علیه السلام نیز تقیةً ام کلثوم را به عمر داد، سید مرتضی فرموده چنین چیزی نبوده و اگر هم بوده عن تقیةً بوده زیرا عمر ظاهرش مسلمان بوده و شهادتین را گفته بوده، و اما کسی که شدیدا مخالف این قضیه بوده شیخ مفید می باشد که مقام بسیار بالائی از هر جهت و خصوصا از نظر مناظره و مباحثه بین شیعه دارد و امام عصر علیه السلام کلمات بسیار بلند و بالائی در مورد ایشان دارد، علامه مجلسی در مرآة العقول کلام شیخ مفید را نقل می کند و اینطور می فرماید که:«وقال الشيخ المفيد قدس روحه في جواب المسائل السروية : إن الخبر الوارد بتزويج أمير المؤمنين عليه‌ السلام بنته من عمر لم يثبت ، وطريقته من الزبير بن بكار ، ولم يكن موثوقا به في النقل ، وكان متهما فيما يذكره من بغضه لأمير المؤمنين عليه‌السلام وغير مأمون ، والحديث مختلف فتارة يروى أن أمير المؤمنين عليه‌السلام تولى العقد له على ابنته ، وتارة يروى عن العباس أنه تولى ذلك عنه ، وتارة يروى أنه لم يقع العقد إلا بعد وعيد عن عمر وتهديد لبني هاشم ، وتارة يروى أنه كان عن اختيار وإيثار...الی آخر کلامه الشریف»[1] ، و اما بنده نیز معتقدم این قضیه درست نیست زیرا با فکر و عقیده حضرت امیر علیه السلام در مورد خلفاء ثلاثه که دیروز اشاره کردیم در خطبه شقشقیه و جاهای دیگر بیان فرمودند سازگار نیست و خیلی بعید است حضرت امیر علیه السلام با این فکر و فرهنگ دخترش را به عمر بدهد! گاهی که حضرت به غضب می آمد کسی نمی توانست در مقابلش بایستد مانند آن وقتی که صبح آمدند و گفتند چرا بدون اطلاع ما فاطمه سلام الله علیها را شبانه دفن کردی و گفتند اگر در قبر باشد ما او را بیرون خواهیم آورد و همگی جمع شدند که چنین کاری کنند! حضرت امیر علیه السلام یک لباس رزمی داشت آن را پوشید و شمشیر برداشت و فرمود اگر کسی جلو بیاید او را تکه تکه خواهم کرد، خب مگر می شود حضرت امیر علیه السلام با این شخصیت و روحیات و اعتقاد و فرهنگ دخترش را به عمر بدهد.

بنده نمونه دیگری نقل می کنم، علامه مجلسی در بحار جریانی را نقل کرده به این بیان که:«إن معاوية كتب إلى مروان ، وهو عامله على الحجاز يأمره أن يخطب ام كلثوم بنت عبدالله بن جعفر لابنه يزيد ، فأتى عبدالله بن جعفر فأخبره بذلك فقال عبدالله : إن أمرها ليس إلي إنما هو إلى سيدنا الحسين علیه السلام وهو خالها ، فأخبر الحسين بذلك فقال : أستخير الله تعالى اللهم وفق لهذه الجارية رضاك من آل محمد.

فلما اجتع الناس في مسجد رسول الله صلوات الله علیه و آله أقبل مروان حتى جلس إلى الحسين علیه السلام وعنده من الجلة ، وقال : إن أمير المؤمنين أمرني بذلك وأن أجعل مهرها حكم أبيها بالغا ما بلغ مع صلح ما بين هذين الحيين ، مع قضاء دينه وأعلم أن من يغبطكم بيزيد أكثر ممن يغبطه بكم ، والعجب كيف يستمهر يزيد؟ وهو كفو من لا كفو له ، وبوجهه يستسقي الغمام ، فرد خيرا يا أبا عبدالله!فقال الحسين علیه السلام: الحمد لله الذي اختارنا لنفسه ، وارتضانا لدينه ، واصطفانا على خلقه إلى آخر كلامه ثم قال : يا مروان قد قلت فسمعنا.أما قولك : مهرها حكم ابيها بالغا ما بلغ ، فلعمري لو أردنا ذلك ما عدونا سنة رسول الله صلوات الله علیه و آله في بناته ونسائه وأهل بيته ، وهو ثنتا عشرة اوقية يكون أربعمائة وثمانين درهما.

وأما قولك : مع قضاء دين أبيها ، فمتى كن نساؤنا يقضين عنا ديوننا وأما صلح ما بين هذين الحيين ، فانا قوم عاديناكم في الله ، ولم نكن نصالحكم للدنيا ، فلعمري فلقد أعيا النسب فكيف السبب...الی آخر»[2] .

غرض اینکه اگر حضرت امیر علیه السلام ام کلثوم را به عمر داده بود خب بنی امیه در این جریانی که ذکر کردیم می گفتند پس چرا پدرتان علی علیه السلام دخترش را به عمر داد؟! در حالی که چیزی نگفتند و از همین جا مشخص می شود که قضیه ازدواج عمر با ام کلثوم صحیح نبوده و بعدها آن را درست و جعل کرده اند بنابراین ما نیز همان قول شیخ مفید را قبول داریم که چنین چیزی اصلا تحقق پیدا نکرده منتهی دشمنان اسلام از باب جنگ نرم این قضیه را درست و ترویج کرده اند به بیانی که عرض شد.

این بحث تمام شد و اما ادامه بحث قبلی بماند برای روز شنبه .. .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo