< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: میراث الأزواج

بحثمان با توفیق پروردگار در میراث زوجه بود، عرض کردیم روایات مربوط به این بحث در باب 6 از ابواب میراث الأزواج وسائل الشیعة ذکر شده و کلاً صاحب وسائل هفده خبر در این باب ذکر کرده که تعدادی از آنها را خواندیم ، بعضی از آنها معلل هستند یعنی علت حکم در آنها ذکر شده من جمله خبر دوم و سوم باب.

خبر دوم باب 6 : وعنهم، عن سهل، وعن محمد، عن أحمد، عن علي بن الحكم، عن علا، عن محمد بن مسلم قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: ترث المرأة الطوب ولا ترث من الرباع شيئا قال: قلت: كيف ترث من الفرع ولا ترث من الرباع شيئا؟ فقال: ليس لها منه نسب ترث به وإنما هي دخيل عليهم فترث من الفرع ولا ترث من الأصل ولا يدخل عليهم داخل بسببها.[1] .

خبر سوم باب 6 :وعنهم عن سهل، عن علي بن الحكم، عن أبان الأحمر قال: لا أعلمه إلا عن مُيَسِّر بَيّاع الزُطّي(زُط پارچه ای بوده که از سودان می آوردند و فروشنده آنها را بیاع الزطی می گفتند، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن النساء ما لهن من الميراث؟ قال: لهن قيمة الطوب والبناء والخشب والقصب(یعنی آن تأسیساتی که در زمین ایجاد می شود، فأما الأرض والعقارات فلا ميراث لهن فيه قال: قلت: فالبنات؟ قال: البنات لهن نصيبهن منه قال: قلت: كيف صار ذا ولهذه الثمن ولهذه الربع مسمى؟ قال: لأن المرأة ليس لها نسب ترث به وإنما هي دخيل عليهم إنما صار هذا كذا لئلا تتزوج المرأة فيجئ زوجها أو ولدها من قوم آخرين فيزاحم قوما آخرين في عقارهم.[2] .

عرض کردیم بعضی از اخبار باب 6 نیز از اصحاب مهم و بزرگ ائمه علیهم السلام نقل شده اند.

خبر آخر این باب از صفار نقل شده، محمد بن حسن صفار صاحب کتاب بصائر الدرجات یکی از علماء بسیار بزرگ می باشد که حضرت عسکری علیه السلام را نیز درک کرده، خبر این است:محمد بن الحسن الصفار في (بصائر الدرجات عن محمد بن الحسين عن جعفر بن بشير، عن الحسين بن أبي مخلد، عن عبد الملك قال: دعا أبو جعفر عليه السلام بكتاب علي عليه السلام فجاء به جعفر مثل فخذ الرجل مطويا فإذا فيه: " أن النساء ليس لهن من عقار(أراضی الرجل إذا توفى عنهن شئ " ، فقال أبو جعفر عليه السلام: هذا والله خط علي عليه السلام بيده وإملاء رسول الله صلى الله عليه وآله.[3] .

شیخ طوسی عن محمد بن حسن صفار فی بصائر الدرجات که بسیار مهم و موثق و از طبقه 8 می باشد عن محمد بن الحسین که موثق است و در جلد 11 معجم رجال حدیث نیز توثیق شده عن جعفر بن بشیر که موثق است عن حسین بن أبی مخلد که مهمل است عن عبد الملک بن عتبه که موثق می باشد.

خلاصه از نظر استحکام و قدرت مطلب شکی وجود ندارد.

مطلب دیگر در مورد خبر 8 و 11 از این باب 6 می باشد، خبر هشتم این است: وعنه عن محمد بن عيسى، عن يحيى الحلبي، عن شعيب، عن يزيد الصائغ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن النساء هل يرثن من الأرض؟ فقال: لا ولكن يرثن قيمة البناء قال: قلت: إن الناس لا يرضون بذا قال: إذا ولينا فلم يرضوا ضربناهم بالسوط، فإن لم يستقيموا ضربناهم بالسيف.[4] .

خبر سنداً صحیح می باشد.

خبر یازدهم باب این است:وعن محمد بن أبي عبد الله، عن معاوية بن حكيم، عن علي بن الحسن ابن رباط، عن مثنى، عن يزيد الصائغ قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: إن النساء لا يرثن من رباع الأرض شيئا ولكن لهن قيمة الطوب والخشب قال: فقلت له: إن الناس لا يأخذون بهذا فقال: إذا وليناهم ضربناهم بالسوط، فان انتهوا وإلا ضربناهم بالسيف عليه.[5] .

در این دو خبر با صراحت ذکر شده که اگر قدرت و حکومت در دست اهل بیت علیهم السلام بود عامه را با تازیانه و در صورت لزوم با شمشیر می زدند تا حکم خدا اجراء شود.

خب و اما با توجه به اخبار اهل بیت علیهم السلام مطلب برای ما روشن شد منتهی می بینیم که چند نفر از فقهاء بزرگ ما مثل محقق در شرایع و علامه در قواعد بین مرئة ذات ولد و غیر ذات ولد فرق گذاشته و فرموده اند این احکام مربوط به غیر ذات ولد می باشد و اما مرئة ذات ولد از کل ترکه شوهرش ارث می برد ولی کلام فقهاء معاصر مثل امام و آقای بروجردی و آقای گلپایگانی و آقای خوئی رضوان الله علیهم أجمعین را خواندیم و گفتیم که اینها و همچنین ما تفاوت و تفصیلی قائل نشده اند، حالا ما باید ببینیم که چطور این دو نفر از فقهاء بزرگ ما چنین تفصیلی قائل شده اند.

از نظر اصولی عام قرانی "مما ترکتم" باید تخصیص بخورد که مخصص ما دو دسته از اخبار هستند، یک دسته دلالت دارند بر اینکه ارث زن به طور کلی اعم از اینکه ذات ولد باشد یا غیر ذات ولد این چنین است و دسته دوم می گویند این حکم مربوط به زن غیر ذات ولد است و إلا ذات ولد از کل ماترک ارث می برد.

علامه و محقق برای کلامشان به اخباری استدلال کرده اند که صاحب وسائل آنها را در باب 7 از ابواب میراث الأزواج ذکر کرده، خبر اول از این باب 7 این خبر است:محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد، عن فضالة، عن أبان عن الفضل بن عبد الملك وابن أبي يعفور، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن الرجل هل يرث من دار امرأته أو أرضها من التربة شيئا؟ أو يكون في ذلك بمنزلة المرأة فلا يرث من ذلك شيئا؟ فقال: يرثها وترثه من كل شئ ترك وتركت. ورواه الصدوق باسناده عن أبان مثله.

أقول: حمله الشيخ على التقية، وحمله أيضا هو والصدوق وغيرهما على ما إذا كان للمرأة ولد لما يأتي، ويمكن حمله على رضا الوارث وإعطاء العين فيما عدا الأرض، وباعطاء العين أو القيمة من الأرض[6] .

خبر سنداً صحیح است.

خب و اما این خبر با آن 17 خبر که در باب 6 بودند معارض می باشد لذا با توجه به مباحث تعادل و تراجیح باید این تعارض را بر طرف کنیم.

خبر دوم از این باب 7 که دقیقا بر قول علامه و محقق دلالت دارد این خبر است:وباسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن يعقوب بن يزيد، عن ابن أبي عمير، عن ابن أذينة في النساء إذا كان لهن ولد أعطين من الرباع. ورواه الصدوق باسناده عن محمد بن أبي عمير.

أقول: ويدل على ذلك عموم الآيات والروايات وإطلاقها.[7] .

خبر سنداً صحیح است و ابن اُذینه را نیز ما توثیق کرده ایم.

علامه و محقق از بزرگان حوزه علمیه حله می باشند، وقتی حضرت امیر علیه السلام برای جنگ با معاویه از کوفه به طرف شام و سرزمین صفین حرکت کردند در بین راه سه جریان اتفاق افتاد؛ اول وقتی به مدائن پایتخت ساسانیان رسیدند، دوم وقتی به کربلاء رسیدند، و سوم وقتی به یک بیابان وسیعی رسیدند که حضرت امیر علیه السلام به بالای تپه ای رفتند و شروع به صحبت کردند اما لشکر دیدند کسی آنجا نیست و از حضرت پرسیدند با چه کسی سخن می گوئید؟! حضرت فرمودند اینجا حوزه ای برپا خواهد شد بنام حله که در آن رجال و علماء و فقهائی بوجود خواهد آمد و بعدها وقتی آل بویه بر عراق تسلط پیدا کردند حوزه حله را ساختند که بنی طاووس و علامه و محقق همگی از فقهاء بزرگ حوزه حله می باشند.

حالا ما باید وارد بحث بشویم و تعارض بین این خبر که مورد استدلال علامه و محقق است با آن هفده خبر مذکور در باب 6 را حل کنیم إن شاء الله تعالی... .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo