< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه 120 ﴿چهارشنبه﴾ 19/ 02 /97جلسه 120 ﴿چهارشنبه﴾ 19/ 02 /97 

 

بعد از فراق از بحث در رابطه با إخوه و أخوات و أجداد به ارث أولادِ إخوه رسیدیم، امام رضوان الله علیه اینطور فرمودند که:«الثاني: يرث أولاد الإخوة إرث من يتقربون به، فلو خلف أحدٌ الإخوة من الاُم وارثا، فالمال له فرضاً و رداً مع الوحدة، ومع التعدد يقسم بالسوية، ولو كان من أحد الإخوة من الأب، فله المال مع الانفراد ومع التعدد يقسم بينهم للذكر ضعف الأنثى...إلی آخر کلامه الشریف»[1] .

چند مطلب باید مورد توجه قرار بگیرد:

اول اینکه اولادِ إخوه چه اُمی و چه أبی سهم پدران و مادران خودشان را می برند لذا ابتدا باید سهام پدران و مادران آنها را تعیین کنیم.

دوم تعیین تعداد و مقدار سهام هر کدام از اولادِ إخوه به طور مشخص.

سوم در نظر گرفتن اصل فریضه و تعیین سهام طبق آن و تعیین رابطه سهام با هم.

امام رضوان الله علیه در تحریر الوسیله چند فرع در این رابطه ذکر کرده اند که خودتان مراجعه و مطالعه بفرمائید.

خب و اما روایات مربوط به این بحث در باب پنجم از ابواب میراث إخوه و أجداد ذکر شده که چند خبر را به عنوان نمونه می خوانیم.

عنوان باب این است: «باب 5 : أن أولاد الإخوة يقومون مقام آبائهم عند عدمهم ويقاسمون الجد وان قرب وبعدوا، ويمنع الأقرب منهم الأبعد».

خبر اول:﴿محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير عن أبي أيوب، عن محمد بن مسلم قال: نشر أبو جعفر عليه السلام صحيفة فأول ما تلقاني فيها: ابن أخٍ و جدٍ المال بينهما نصفان فقلت: جعلت فداك إن القضاة عندنا لا ينقضون لابن الأخ مع الجد بشئ فقال: إن هذا الكتاب بخط علي عليه اللام وإملاء رسول الله صلى الله عليه وآله.﴾[2] .

خبر سنداً صحیح است.

خبر دوم:﴿وعنه عن محمد بن عيسى، عن يونس، عن القاسم بن سليمان، عن أبي عبد الله عليه السلام أن عليا عليه السلام كان يورث ابن الأخ مع الجد ميراث أبيه.﴾[3] .

کلینی عن علی بن ابراهیم عن محمدبن عیسی بن عبدالله أشعری شیخ القمیین عن یونس بن عبد الرحمان که تا اینجا همگی خوب و موثق هستند عن قاسم بن سلیمان که توثیق نشده.

خبر سوم:﴿وعنه عن أبيه، عن ابن أبي نجران [عمير]، عن عاصم بن حميد عن محمد بن قيس [مسلم]، عن أبي جعفر عليه السلام قال: حدثني جابر عن رسول الله صلى الله عليه وآله.

ولم يكذب جابر: أن ابن الأخ يقاسم الجد.﴾[4] .

کلینی عن علی بن ابراهیم عن أبیه عن ابن أبی نجران که موثق است عن عاصم بن حُمید که ثقه است عن محمدبن قیس.

ما دو جابر داریم یکی جابر بن عبدالله انصاری و دیگری جابر بن یزید جعفی که هر دو مقامشان بالاست، در مناقب در مورد جابر بن یزید جعفی ذکر شده که در مدینه خدمت حضرت باقر علیه السلام رسید و حضرت خیلی او را احترام کرد، وقتی از نزد حضرت باقر علیه السلام بازگشت و چند فرسخ که دور شده بود دید یک سواری با سرعت به سمت او می آید، وقتی به جماعت آنها رسید پرسید أیُّکم جابر؟ وقتی جابر خودش را معرفی کرد گفت این کاغذ را حضرت باقر علیه السلام داد که به شما بدهم، هنوز مُهری که به آن کاغذ زده شده بود خشک نشده بود، جابر کاغذ را گرفت و به خلوت رفت و دید که حضرت باقر علیه السلام نوشته وقتی که به مدینه رسیدی خودت را به دیوانگی بزن! وقتی به مدینه رسید فهمید که هشام نقشه کشیده که او را بخاطر تبلیغ ائمه علیهم السلام دستگیر کنند و به قتل برسانند لذا از روز بعد یک چوبی را اسب خودش کرد و به او شلاق می زد و حرکت می کرد و به مردم می گفت به کنار بروید که اسب من به شما لگد نزند! والی مدینه وقتی این صحنه را دید گفت جابر مجنون شده و از طرفی خوشحال شد چون به مقام و منزلت جابر آگاه بود و نمی خوانست او را بکشد، بالاخره به این وسیله جابر توسط نامه امام باقر علیه السلام از مرگ نجات پیدا کرد.

خبر چهارم:﴿وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أبي أيوب الخزاز، عن محمد بن مسلم قال: نظرت إلى صحيفة ينظر فيها أبو جعفر عليه السلام فقرأت فيها مكتوبا: ابن أخ وجد المال بينهما سواء، فقلت لأبي جعفر عليه السلام: إن من عندنا لا يقضون بهذا القضاء لا يجعلون لابن الأخ مع الجد شيئا، فقال أبو جعفر عليه السلام: أما أنه إملاء رسول الله صلى الله عليه وآله وخط علي عليه السلام من فيه بيده.﴾[5] .

این روایات بسیار اهمیت دارند خصوصا در مقابل عامه خیلی به کار می آیند لذا ما هم باید به بحث فقهی مسلط باشیم و هم به روایات مذکور در باب.

خب و اما بحثمان امروز به پایان رسید تا بعد از تعطیلات تابستان إن شاء الله تعالی... .

 

والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی

محمدو آله الطاهرین


[1] تحریرالوسیلة، امام خمینی(ره)، ج2، ص388، ط نجف.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص485، ابواب میراث إخوه و أجداد، باب5، حدیث1، ط الإسلامیة.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص486، ابواب میراث إخوه و أجداد، باب5، حدیث2، ط الإسلامیة.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص486، ابواب میراث إخوه و أجداد، باب5، حدیث3، ط الإسلامیة.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص486، ابواب میراث إخوه و أجداد، باب5، حدیث5، ط الإسلامیة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo