< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طبقات الارث/طبقه اول/أبوان و أولاد

در بحث ارث بعد از ذکر مقدمات و مبانی وارد بحث در طبقات ارث شدیم و عرض کردیم ما سه طبقه در ارث داریم؛ طبقه اول أبوان و أولاد، طبقه دوم إخوة و أجداد و طبقه سوم أعمام و أخوال.

بحثمان فعلا در طبقه اول می باشد، جواهر و شرایع و امام رضوان الله علیه همگی برای طبقه اول یعنی أبوان و أولاد فروعاتی ذکر کرده اند.

اجماعاً و کتاباً و سنةً هیچکس در ارث بر طبقه اول مقدم نیست، در مورد اجماع عرض کردیم که مدرکی است و حجت نمی باشد و اما در مورد کتاب الله عرض کردیم که در دوجای قران کریم یعنی در سوره احزاب و سوره انفال این عبارت: ﴿اولی الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله﴾ ذکر شده و گفتیم که اهل بیت علیهم السلام این آیات را به ارث تفسیر کرده و فرموده اند در ارث باید "الأقرب یمنع الأبعد" را در نظر بگیریم.

صاحب جواهر فروعاتی را بر طبقه اول یعنی أبوان و أولاد مترتب کرده و اینطور فرموده:

«1: فان انفرد الأب عمن في درجته والزوج فالمال له قرابةً لآية أولي الأرحام. 2: وإن انفردت الأم فلها الثلث فرضاً (آیه 11 سوره نساء) والباقي رد عليها عندنا خلافا للعامة، فللعصبة(مردان مذکر از طائفه). 3: ولو اجتمع الأبوان فللأم الثلث فرضاً وللأب الباقي قرابةً.

4: ولو كان هناك إخوة حاجبون كان لها(للاُم) السدس وللأب الباقي، ولا ترث الإخوة شيئا وإن حجبوا ، وفي رواية شاذة عن ابن عباس أن لهم السدس الذي حجبوها عنه.5: ولو انفرد الابن فالمال له قرابةً ولو كان أكثر من واحد فهم سواء في المال لعدم الترجيح ، والأصل التساوي.

6: ولو انفردت البنت فلها النصف فرضاً والباقي يرد عليها(بنت واحده) والعصبة بفيها التراب، بلا خلاف أجده في شي‌ء من ذلك ، بل الكتاب والسنة والإجماع عليه.

7: و كذا لو كانت بنتان فصاعدا فلهما أو لهن الثلثان والباقي يرد عليهما أو عليهن والعصبة بفيها التراب.

8: وإذا اجتمع الذكران والاناث فالمال لهم "لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ"[1] كما أوصى الله تعالى شأنه بذلك في كتابه.

9: ولو اجتمع الأبوان أو أحدهما مع الأولاد فلكل واحد من الأبوين السدس كما في الكتاب العزيز والباقي للأولاد بالسوية إن كانوا ذكورا ، وإن كان معهم انثى أو اناث "فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ"[2] كما قال الله تعالى.

10: ولو كان معهم (أبوان) زوج أو زوجة (و فرض بر این است که میت فرزند دارد)، أخذ حصته الدنيا الربع (چون مرد است و میت فرزند دارد و اگر فرزند نداشت نصف می برد) أو الثمن(چون زن است و میت فرزند دارد و اگر فرزند نداشت ربع می برد) وكذا الأبوان يأخذان السدسين والباقي للأولاد .

11: ولو كان مع الأبوين بنت خاصة، فللأبوين السدسان وللبنت النصف والباقي يرد عليهم أخماسا على حسب سهامهم.(مخرج 6 و 2 داریم که در هم متداخل هستند لذا 6 میزان است و مال به 6 قسم تقسیم می شود و نصف آن یعنی سه ششم به دختر داده می شود و به هر کدام از پدر و مادر نیز یک ششم داده می شود و یک ششم اضافه می آید که این اضافه أخماساً یعنی بر طبق سهامشان تقسیم می شود به این صورت که یک ششم داریم که باید به 5 قسمت که نسبت سهامشان است (3سهم دختر و 1 سهم پدر و 1 سهم مادر که جمعا می شود 5 سهم) تقسیم شود و نسبت سهام یعنی 5 و فریضه ی اولیه یعنی 6 تباین است لذا در هم ضرب می شوند و نتیجه می شود 30 و باقیمانده یعنی آن یک ششم به 30 قسمت تقسیم می شود و حالا یک پنجم از 30 تا یعنی 6 سهم به پدر و یک پنجم از 30 تا یعنی 6 سهم به مادر و سه پنجم از 30 تا یعنی 18 سهم به بنت واحده می دهیم چون أخماساً تقسیم کردیم).

12: ولو كان إخوة للأب صالحون للحجب كان الرد على البنت والأب أرباعا على نسبة سهامهما(مخرج نصف 2 و مخرج سدس 6 است که با هم تداخل دارند لذا مال به 6 قسمت تقسیم می شود و سه ششم به دختر داده می شود و یک ششم به پدر و یک ششم نیز به مادر داده می شود و یک ششم نیز باقی می ماند که در اینجا أرباعاً محاسبه می شود چون مادر حاجب دارد لذا سهم دختر یعنی 3 و سهم پدر یعنی 1 با هم جمع می شوند که می شود 4 و بعد 4 که نسبت سهام دختر و پدر است ضرب در 6 که فریضه ی اولیه بود می شود و نتیجه می شود 24 و حالا سه چهارم از 24 تا یعنی 18 سهم را دختر و یک چهارم از 24 تا یعنی 6 سهم را پدر می برد چون أرباعاً تقسیم کردیم)، ولا رد على الاٌم للحاجب الذي يحجب الاٌم عما زاد على السدس من غير فرق بين الرد وغيره بلا خلاف أجده فيه ، بل في المسالك وكشف اللثام ومحكي المجمع الاتفاق عليه ، وهو الحجة في تخصيص أدلة الرد.»[3] .

بقیه بحث بماند برای روز شنبه... .


[3] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج39، ص111، ط 43 جلدی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo