< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التولد من الزنا/موانع ارث

مقدمةً عرض می کنیم که دو دلیل چهار نوع ارتباط و نسبت با هم دارند: اول تخصص مثلا وقتی گفته می شود "اکرم العالم" جاهل تخصصاً از آن خارج است. دوم تخصیص است یعنی یکی از دو دلیلی که با هم مواجه شده اند می خواهد حکماً از دیگری خارج بشود مثلا یکی می گوید "اکرم العالم" و دیگری می گوید "لا تکرم الفساق منهم". سوم حکومت است، یعنی تصرف أحد الدلیلین فی موضوع دلیل الآخر أو فی محموله تنزیلاً و تشریعاً لا حقیقةً و تکویناً ، مثلا در دلیل اول گفته شده ربا حرام است ولی در دلیل دوم گفته شده "لا ربا بین الوالد و ولده" که اینجا تضییق است و گاهی نیز توسعه می دهد مثلا گفته شده کسی که در جائی قصد اقامت ده روز دارد مثل متوطن می باشد. چهارم ورود است، با قیام أحد الدلیلین موضوع دلیل دیگر حقیقتاً منتفی می شود مثل "رفع عن اُمتی مالا یعلمون" ولی یک دلیلی که مفید علم است می گوید نماز جمعه واجب می باشد.خب و اما در بحثمان که می گوئیم در زنا ارث نیست اگر بگوئیم کلاً نسب نیست در اینصورت زنا تخصصاً خارج می شود و اگر بگوئیم نسب هست ولی ارث نیست در اینصورت زنا تخصیص خورده است مثل همان کفر و قتل که تخصیص بودند برای عمومات ارث.

امام رضوان الله علیه می فرماید: «مسألة 1 : إن كان الزنا من الأبوين، لا يكون التوارث بين الطفل وبينهما ولا بينه وبين المنتسبين إليهما(أبوین)، وإن كان من أحدهما دون الآخر، كما كان الفعل من أحدهما شبهة، لا يكون التوارث بين الطفل والزاني ولا بينه وبين المنتسبين إليه.»[1] .

روایاتی که دلالت دارند بر اینکه در زنا توارث نیست در باب 8 از ابواب موانع ارث وسائل الشیعة ذکر شده اند که عنوان باب این است: "أن ولد الزنا لا يرثه الزاني ولا الزانية ولا من تقرب بهما ولا يرثهم بل ميراثه لولده أو نحوهم ومع عدمهم للامام، وأن من ادعى ابن جاريته ولم يعلم كذبه قبل قوله ولزمه".

خبر اول: ﴿محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: أيما رجل وقع على وليدة(کنیز) قوم حراماً ثم اشتراها فادعى ولدها فإنه لا يورث منه شئ، فان رسول الله صلى الله عليه وآله قال: الولد للفراش وللعاهر(زناکار) الحجر، ولا يورث ولد الزنا إلا رجل يدعي ابن وليدته. الحدیث.

ورواه الكليني عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير مثله. وعنه عن القاسم بن محمد، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي عبد الله عليه السلام مثله.﴾[2]

شیخ طوسی این خبر را از کتاب حسین بن سعید که از طبقه 6 و اهوازی و محدث بسیار بزرگ و جلیل القدری بوده أخذ کرده، عن ابن أبی عمیر عن حماد که ما دو حماد داریم؛ حمادبن عیسی و حماد بن عثمان و در اینجا حماد بن عثمان است زیرا آن حمادی که از حلبی نقل می کند حماد بن عثمان می باشد و حلبی نیز عبید الله بن علی بن أبی شعبه حلبی از بیت حلبی می باشد.

خبر دوم: ﴿وعنه عن محمد بن الحسن الأشعري قال: كتب بعض أصحابنا إلى أبي جعفر الثاني عليه السلام معي يسأله عن رجل فجر بامرأة ثم إنه تزوجها بعد الحمل فجائت بولد هو أشبه خلق الله به، فكتب بخطه وخاتمه: الولد لِغيةٍ(لام حرف جر است در المنجد و مجمع البحرین و مصباح گفته شده "غیة" به فتح و کسر غین به معنای همان زنا زاده و نامشروع می باشد)لا يورث.﴾[3] .

شیخ طوسی عن حسین بن سعید عن محمدبن حسن أشعری که از أشعریین قم است و بسیار معروف می باشد البته در وثاقتش بحث است ولی خب این اخبار مورد عمل فقهاء و اصحاب ما می باشد که ضعف سند را جبران می کند.

خبر سوم: ﴿وباسناده عن علي بن الحسن بن فضال عن أحمد بن الحسن، عن أبيه، عن جعفر بن محمد، عن علي بن الحسن بن رباط، عن شعيب الحداد، عن محمد ابن إسحاق المديني، عن علي بن الحسين عليهما السلام قال: أيما ولد زنا ولد في الجاهلية فهو لمن دعاه من أهل الاسلام.[4] .

اخبار زیاد هستند و ما همه را نمی خوانیم و خلاصه اینکه تمام این اخبار می خواهند بگویند در زنا ارث نیست منتهی در اینجا چند بحث بوجود می آید:اول اینکه صاحب جواهر بعد از طرح این بحث که در زنا ارث نیست وارد بحث دیگری شده و فرموده در زنا ارث نیست ولی آیا می توان با ولد زنا ازدواج کرد یا نه؟ به عبارت دیگر اگر مردی زنا کند و دختری متولد شود یا زنی زنا کند و پسری متولد شود آیا آن مرد می تواند با آن دختر و آن زن می تواند با آن پسر ازدواج کند یا نه؟ و بالاخره صاحب جواهر بحث را به چگونگی ازدواج اولاد آدم و تولید نسل آنها رسانده چراکه باهم خواهر و برادر بوده اند، برخی گفته اند علت کشتن قابیل هابیل را همین بوده، زیرا حواء فرزندان دوقولو یک پسر و یک دختر به دنیا می آورده و همزاد هابیل یک دختر بسیار زیبا ولی همزاد قابیل خیلی زشت بوده، همزاد هابیل را به قابیل و همزاد قابیل را به هابیل تزویج می کنند و این مسئله باعث ایجاد اختلاف بین هابیل و قابیل شد و باعث شد تا قابیل هابیل را بکشد، تمام مفسرین اهل سنت علت قتل هابیل را همین تفسیر کرده اند ولی مفسران شیعه این تفسیر را قبول ندارند.

بالاخره بحث به اینجا می رسد که در تفسیر المیزان در اول سوره نساء که گفته شده: ﴿وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً[5] واین همان ازدواج خواهر و برادر می باشد، خلاصه چنین بحثهائی مطرح شده که إن شاء الله بعدا عرض خواهیم کرد... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo