< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

93/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جهاد/ولایة الفقیه
بحثمان در جهاد بود و عرض کردیم از بعضی موضوعات مطرح شده در جهاد برای ولایت فقیه استفاده می کنیم، فقهاء بزرگ ما چون فکر می کردند جهاد در زمان ما مممکن و مبتلی به نیست مثل صلاة و طهارت و بیع و امثال ذلک مستوفی و مبسوط بحث نکرده اند بلکه خیلی خلاصه بحث کرده اند، محقق در شرایع فرموده در کتاب جهاد به چند چیز نظر شده است؛ اول "مَن یجب علیه" که جهاد بر هر مکلفی که آزاد و مذکر و غیر پیرمرد باشد واجب است بنابراین بر صبی و مجنون و مرئة و پیرمرد و مملوک و مریض جهاد واجب نیست، دوم اینکه "یجب علی الکفایة" و مثل نماز و روزه واجب عینی نیست، سوم اینکه بشرط حضور امام معصوم و یا نائب خاص او یعنی کسی که منصوب از طرف اوست واجب می شود.
صاحب جواهر در صفحه 3 از جلد 21 جواهر 43 جلدی بعد از ذکر روایات جهاد و همچنین آیات قرآنی که مربوط به جهاد است، فلسفه و دلیل جهاد یعنی عزت و عظمت و ترقی و تکامل و پیشرفت و جلوگیری از ذلت و فقر را ذکر کرده و سپس در این بحث کرده که لا خلاف بین المسلمین که جهاد واجب است بلکه از ضروریات دین ماست و منکر او کافر است البته وجوبش کفائی می باشد و بعد ایشان به سراغ این بحث رفته که وجوبش مشروط به حضور امام است و کلمات زیادی از فقهاء در این رابطه نقل می کند و می فرماید برخی تعبیر به امام کرده اند و برخی دیگر تعبیر به امام عادل و عده ای نیز مثل مسالک و ریاض و شرح لمعه فرموده اند نائب الغیبة در این موضوع جانشین امام نیست و اصلاً جهاد در زمان غیبت واجب نیست، واما خود صاحب جواهر می فرماید وقتی أدله ی دالِّ بر ولایت فقیه را کنار آیات و روایات مربوط به جهاد می گذاریم نتیجه این می شود که فقیه در زمان غیبت امام عصر علیه السلام جانشین امام است و می تواند به جهاد مبادرت کند و حتی ایشان تصریح می کند که مراد ما جهاد ابتدائی می باشد نه دفاع.
اشکال ما در اینجا به فقهاء ما مثل شرایع و قواعد و مسالک و امثالهم این است که شما ابتدا می گوئید جهاد کفایةً واجب است و فلسفه آن را نیز ذکر می کنید اما بعد آن را مشروط به وجود امام معصوم و یا نائب خاص او در امر جهاد می کنید که لازمه اش این است که چندین قرن که امام معصوم غائب است جهاد واجب نباشد و همچنین در این چند قرن فقر و ذلت و انحطاط گریبان گیر مسلمانان شود و عزت و پیشرفت وعظمت و تکامل و صلاح دین و دنیا که همگی از جهاد ناشی می شود از دست مسلمانان برود.
همان طور که قبلاً عرض کردیم فقهاء ما جهاد را به سه قسم تقسیم کرده اند؛ جهاد ابتدائی، جهاد دفاعی و جهاد بغاة و سپس خیلی مختصر از جهاد بحث کرده اند اما حضرت امام رضوان الله علیه و امثاله هشت قسم برای جهاد ذکر کرده اند مِن جمله جهاد برای دفع فتنه و جهاد برای نجات مستضعفین جهان وجهاد برای اجراء عدالت و اقسام دیگری که بعدا مفصلاً عرض خواهیم کرد.
مطلب دیگر این است که ما این اقسام جهاد را از کجا استفاده می کنیم؟ امام رضوان الله علیه در اقسام هشت گانه ای که برای جهاد ذکر کرده از آیات قران و نهج البلاغه استفاده کرده و اما منبع دیگر خود جهاد های پیغمبر و امیرالمؤمنین و دیگر ائمه علیهم السلام که جهادهایی داشتند می باشد و ما می توانیم از دل این جهاد ها و کلماتی که حضرات معصومین در مورد آنها داشته اند مطالب بسیاری را به دست بیاوریم، برای نمونه عرض می کنیم در خطبه 51 نهج البلاغه که در مورد جنگ صفین است مطالب فراوانی ذکر شده.
حضرت امیر علیه السلام که از کوفه برای جنگ به طرف سرزمین صفین حرکت کردند در بین راه در چند جا مطالب فراوانی ذکر کرده اند، مثلاً وقتی که از کربلاء عبور کردند مطالب فراوانی درباره کربلاء و شهداء آن ذکر کردند ویا وقتی که از مدائن و کاخ های ساسانیان عبور کردند مطالبی درباره آنها بیان کردند ویا وقتی از حله عبور کردند فرمودند اینجا بعداً شهر خواهد شد و حوزه ای بوجود خواهد آمد و علمائی از اینجا برخواهند خواست و خلاصه حضرت در بین راه در جاهای مختلفی مطالب فروانی را بیان کردند و اخباری از غیب دادند تا اینکه به صفین رسیدند، معاویه قبل از حضرت به صفین رسیده بود لذا بر شریعة فرات مسلط شده بود و آب را بر حضرت و لشگریانش بسته بود و خوشحال بود که این کارش اولین قدم پیروزی می باشد، حضرت وقتی به صفین رسیدند مطالبی را بیان کردند که ما بعداً به آنها که در خطبه 51 نهج البلاغه ذکر شده اشاره خواهیم کرد.
خوب و اما ابتدا بخشی از مطالبی که در خطبه 12 نهج البلاغه درباره جهاد ذکر شده را بیان می کنیم، حضرت می فرمایند:﴿لما أظفره الله بأصحاب الجمل، وقد قال له بعض أصحابه: وددت أن أخي فلاناً كان شاهدنا ليرى ما نصرك الله به على أعدائك.
فَقَالَ لَهُ عليه السلام أَهَوَى أَخِيكَ مَعَنَا؟ فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقَدْ شَهِدَنَا، وَلَقَدْ شَهِدَنَا! فِي عَسْكَرِنَا هذَا أَقْوَامٌ (قوم) فِي أَصْلاَبِ الرِّجَالِ وَأَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَيَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ، وَيَقْوَى بِهِمُ الاْيمَانُ[1].
ابن ابی الحدید در صفحه 249 از شرحی که بر نهج البلاغه دارد می گوید وقتی که جنگ جمل تمام شد امیرالمؤمنین علیه السلام داخل بر بیت المال شد و دید پول زیادی در بیت المال است، حضرت چند بار فرمودند ای طلا و نقره غیر من را فریب بدهید، سپس با دقت به اموالی که در آنجا بود نگاه کردند و فرمودند به هر نفر 500 درهم بدهید، 6 ملیون درهم وجود داشت و مردم نیز 12 هزار نفر بودند لذا طبق دستور حضرت تقسیم شد و وقتی تمام شد خود حضرت نیز مثل دیگران 500 درهم برداشتند و خلاصه نه یک درهم کم آمد و نه یک درهم زیاد آمد که همین قضیه نیز یکی از معجزات می باشد، واما بعد از اینکه حضرت 500 درهم خودشان را برداشتند یک نفر آمد و گفت من با شما نبودم ولی دلم با شما بود که حضرت با شنیدن این حرف سهم خودشان را به او دادند.
خوب واما حضرت در خطبه 51 نهج البلاغه اینطور می فرماید:﴿ لما غلب أصحاب معاوية أصحابه عليه السلام على شريعة الفرات بصفين و منعوهم الماء.
قَدِ اسْتَطْعَمُوكُمُ الْقِتَالَ، فَأَقَرُّوا عَلَى مَذَلَّة، وَتَأْخِيرِ مَحَلَّة; أَوْ رَوُّوا السُّيُوفَ مِنَ الدِّمَاءِ تَرْوَوْا مِنَ الْمَاِء. فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ، وَالْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ. أَلاَ وَإِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ، وَعَمَّسَ عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ، حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّةِ[2].
در اینجا مطالب فراوانی وجود دارد من جمله اینکه هرگاه مسلمانان ببینند دیگری حق آنها را غصب کرده و مانع از استفاده از حقشان(اعم از حقوق طبیعی و اعتباری)می باشد باید قیام و جهاد و قتال کنند و حق خودشان را از او بگیرند.
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo