< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

93/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احادیث جهاد/ولایة الفقیه
بحثی در مورد عَبّاد بصری پیش آمد که به حضرت سجاد علیه السلام اعتراض کرد چرا جهاد را ترک کرده و به مکه برای انجام مراسم حج می رود، عباد بصری جزء صوفیه می باشد لذا به مناسبتی بحثی درباره صوفیه مطرح شد، بنده چند جلد کتاب درباره صوفیه نوشته ام و در آن از چند جهت بحث کرده ام:
اول در روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام در مذمت صوفیه وارد شده، شاید در مورد هیچ فرقه ای از فِرق انحرافی به اندازه صوفیه روایت نداشته باشیم، در قصص العلماء ذکر شده هزار روایت از اهل بیت علیهم السلام در مذمت صوفیه وجود دارد خلاصه اینکه از پیغمبر و ائمه علیهم السلام روایات فراوانی بر علیه صوفیه داریم.
دوم اینکه علماء و فقهاء ما نیز بر علیه صوفیه مطالب فراوانی دارند و همیشه در حال مبارزه با انحرافات آنها بوده اند، از طرفی مکتب اهل بیت علیهم السلام با قدرت و ثروت و حکومت سلاطین منافات داشت و از طرفی مردم مسلمان و متدین بودند و سلاطین جور را نمی توانستند تحمل کنند لذا حکام و سلاطین جور برای حفظ حکومت خودشان و مبارزه با مکتب اهل بیت علیهم السلام همیشه به صوفیه پروبال می دادند و آنها را ترویج و تبلیغ می کردند، سالهای زیادی به همین صورت گذشت منتهی علماء و فقهاء بزرگ ما ساکت نبودند و همیشه درحال مبارزه با فرقه انحرافی صوفیه بودند لذا کتابهای زیادی در این رابطه نوشته شده مِن جمله اینکه مقدس اردبیلی کتاب حدیقة الشیعة را تالیف کرد، البته برخی از صوفیه سعی کرده اند که اثبات کنند حدیقة الشیعة را مقدس اردبیلی ننوشته زیرا مقدس اردبیلی شخصیت بسیار بزرگی بوده اما حسین نوری طبرسی در اواخر مستدرک شواهد زیادی ذکر کرده که حدیقة الشیعة تألیف مقدس اردبیلی می باشد، علی أیِّ حال مقدس اردبیلی در حدیقة الشیعة مطالب فراوانی بر علیه صوفیه نوشته و بعد از انتقاد شدید از آنها عده ای را نام می برد من جمله عطار صاحب تذکرة الاولیاء و شیخ عزیز مصری و عبدالرزاق کاشفی و ملای رومی.
جلسه قبل عرض کردیم مولوی صوفی و سنی است و ولایت را نوعی می داند نه شخصی یعنی قائل است که امام و ولی هر کسی می تواند باشد و به طور مشخص ائمه علیهم السلام امام و ولی نیستند فلذا در اشعارش اینطور گفته:
آزمایش تا قیامت دائم است
پس به هر دوری ولیی لازم است
پس ولیِّ حیِّ مطلق آن ولیست
خواه از نسل عمر خواه از علیست.
مقدس اردبیلی در حدیقة الشیعة می فرماید یکی از انحرافات بزرگ صوفیه این است که قائل به وحدت وجود هستند، ما قائلیم که وجود مفهوماً یعنی هستی اما مصداقاً متعدد است یک وجود واجب الوجود است و یک وجود ممکن الوجود است و اینها با هم فرق دارند اما صوفیه قائلند وجود مصداقاً نیز واحد است و خداوند متعال نیز با همه موجودات متحد است که همین دلیل بر کفر آنهاست و مولوی نیز اینطور می گوید:
چونکه بی رنگی اسیر رنگ شد
موسی با موسی در جنگ شد
چون به بی رنگی رسی کان داشتی
موسی و فرعون کردند آشتی
خلاصه اینکه مقدس اردبیلی می گوید مولوی صوفی و منحرف و قائل به وحدت وجود است و سطری از سطور و صفحه ای از صفحات کتاب مثنوی نیست که از آن وحدت وجود استفاده نشود و در آخر جامع الشتات نیز از میرزای قمی درباره ملای رومی سوال شده که ایشان فرموده ملای رومی جزء صوفیه و کافر است و بالاخره بالاتر از همه اینها در تنقیح المقال مامقانی در احوال حسین بن منصور حلاج که یکی از صوفیه معروف و مشهور است ذکر شده که او را به دار زدند و توقیعی از امام عصر علیه السلام در لعن منصور حلاج صادر شده ولی مولوی درباره او می گوید:
چون قلم بر دست قداری فتاد
لاجرم منصور بر داری فتاد
که یکی از اشکالات بزرگ به مولوی همین است، خلاصه اینکه دلائل فراوانی بر انحراف مولوی داریم، یکی از رفقا گفتند شعری از مولوی داریم که در آن گفته کجائید ای شهیدان خدائی، این شعر از مولوی نیست و اگر کسی هم به مولوی نسبت داده اشتباه کرده بله اشعاری درباره شهداء دارد اما دلیل بر خوب بودن او نمی شود، علی أیِّ حال برای ما تردیدی نیست که مولوی جزء صوفیه ودارای انحرافات زیادی بوده مثلا می گوید ابوطالب مشرک بوده و کلاً خرافاتی هم هست اما از طرفی از لحاظ ادبی و شعری و تمثیل واقعا نابغه می باشد و اشعار خوب هم دارد و ما نمی گوئیم به صورت کلی تمام اشعار او مشکل دارد.
خوب واما بحثمان در این بود که روایاتی از اهل بیت علیهم السلام داریم که در آنها گفته شده: لا جهاد إلا مع الامام، که خواستیم ببینیم در بحث ولایت فقیه از مفاد این روایات چه استفاده ای می توانیم کنیم.
چند خبر خواندیم، خبر بعدی این خبر است:﴿وعن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر عن محمد بن عبد الله، وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن العباس بن معروف، عن صفوان بن يحيى، عن عبد الله بن المغيرة قال: قال محمد بن عبد الله للرضا عليه السلام وأنا أسمع: حدثني أبي عن أهل بيته، عن آبائه أنه قال له بعضهم: ان في بلادنا موضع رباط يقال له: قزوين، وعدوا يقال له: الديلم فهل من جهاد أو هل من رباط؟ فقال: عليكم بهذا البيت فحجوه، فأعاد عليه الحديث فقال: عليكم بهذا البيت فحجوه، أما يرضى أحدكم أن يكون في بيته ينفق على عياله من طوله ينتظر أمرنا، فان أدركه كان كمن شهد مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بدرا، فان مات ينتظر أمرنا كان كمن كان مع قائمنا صلوات الله عليه هكذا في فسطاطه، وجمع بين السبابتين، ولا أقول: هكذا، وجمع بين السبابة والوسطى، فان هذه أطول من هذه، فقال: أبو الحسن عليه السلام صدق[1].
خبر سنداً صحیح است و دلالت دارد بر اینکه حضرت از رفتن به جهاد نهی کرده و سپس فرموده منتظر امر ما یعنی ظهور حضرت مهدی علیه السلام باشید.
نکته: در زبان عربی هر انگشتی برای خودش اسمی دارد لذا حضرت در روایت فرموده اگر کسی با ما و منتظر امر ما یعنی ظهور مهدی علیه السلام باشد مثل دو انگشت سبابه در کنار هم خواهد بود، وقتی دو انگشت سبابه کنار هم قرار داده شوند با هم مساوی و برابر خواهند بود و این فرمایش حضرت کنایه از این است که آن شخص با ما مساوی و هم مرتبه خواهد بود.
خبر بعد:﴿وبإسناده عن الهيثم بن أبي مسروق، عن عبد الله بن المصدق، عن محمد بن عبد الله السمندري قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام إني أكون بالباب يعنى باب الأبواب فينادون السلاح فأخرج معهم، قال: فقال لي: أرأيتك إن خرجت فأسرت رجلا فأعطيته الأمان وجعلت له من العقد ما جعله رسول الله صلى الله عليه وآله للمشركين أكان يفون لك به؟ قال: قلت: لا والله جعلت فداك ما كانوا يفون لي به، قال: فلا تخرج، قال: ثم قال لي: أما إن هناك السيف[2].
در این خبر نیز حضرت از رفتن به جهاد نهی کرده اند.
حضرت امیر علیه السلام در خبر بعد اینطور می فرمایند:﴿لا يخرج: المسلم في الجهاد مع من لا يؤمن على الحكم، ولا ينفذ في الفئ أمر الله عز وجل[3]، فإنه إن مات في ذلك المكان كان معينا لعدونا في حبس حقنا والاشاطة بدمائنا وميتته ميتة جاهلية﴾.
خبر دیگری در باب اول از ابواب جهاد العدو جلد11 وسائل داریم که بسیار مهم است و در آن حضرت باقر علیه السلام فرموده جهاد برای این است که کافر و بت پرست اسلام بیاورد یعنی برای نشر اسلام و از میان برداشتن موانع اسلام می باشد اما بنی اُمیه جهاد می کردند تا قلمروی حکومت خودشان را وسعت بدهند، این خبر مکمل اخبار دیگر است و دلالت دارد بر اینکه ائمه علیهم السلام از جهادی که زیر نظر امام معصوم نبوده بلکه زیر نظر بنی اُمیه و بنی عباس بوده نهی کرده اند.
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo