< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

93/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : احادیث ولایة الفقیه
عرض کردیم در بحث فقهیِ ولایت فقیه شیخ اعظم انصاری ده حدیث ذکر کردند و سپس در دلالت این احادیث مناقشه کردند، حدیث اول:﴿العلماء ورثة الانبیاء﴾ بود.
در حدیث مذکور اولاً از جهت متن که دیروز آن را از وسائل الشیعة خواندیم باید بحث شود البته حدیث مذکور در اصول کافی نیز ذکر شده، خبر این است:﴿محمد بن الحسن وعلي بن محمد، عن سهل بن زياد، ومحمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد جميعا، عن جعفر بن محمد الأشعري، عن عبد الله بن ميمون القداح، وعلي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حماد بن عيسى، عن القداح، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: من سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا إلى الجنة وإن الملائكة لتضع أجنحتها لطالب العلم رضا به وإنه يستغفر لطالب العلم من في السماء ومن في الأرض حتى الحوت في البحر، وفضل العالم على العابد كفضل القمر على سائر النجوم ليلة البدر، وإن العلماء ورثة الأنبياء إن الأنبياء لم يورثوا دينارا ولا درهما ولكن ورثوا العلم فمن أخذ منه أخذ بحظ وافر[1].
سند حدیث: شیخ کلینی از طبقه 9 می باشد و 36 استاد دارد که در جلد اول اصول کافی چاپ آخوندی اسامی آنها ذکر شده، کلینی در نصفه سند اول عن محمدبن الحسن و علی بن محمد که دوتا از اساتیدش هستند و از اجلای روات می باشند، عن سهل بن زیاد که از طبقه 8 است و محل بحث می باشد اما ظاهرا ثقه باشد و سید بحرالعلوم نیز در الفوائد الرجالیه با دلائلی اثبات کرده که سهل بن زیاد ثقه بوده و بعد می فرماید وقتی وثاقت سهل بن زیاد را ثابت کردیم وثاقت بیش از هزار راوی ثابت شد که در طرق آنها سهل بن زیاد واقع شده است، و اما کلینی در نصفه سند دوم عن محمدبن یحیی که یکی دیگر از اساتیدش می باشد، عن احمدبن محمدبن عیسی جمیعاً عن جعفر بن محمد که مورد وثوق است، عن عبدالله بن میمون قداح که از ثقات طبقه 6 می باشد، فلذا خبر از نظر سند صحیح می باشد و بنده در ذیل حدیث مذکور نوشته ام؛ ورواه به همین سند فی البحار جلد اول صفحه 164 پس حدیث از نظر سند بحثی ندارد.
متن و دلالت حدیث: عرض کردیم شیخ انصاری این حدیث را نقل کرده و بعد فرموده دلالتی بر ولایت فقیه به این معنی که از طرف شارع موظف باشد جامعه را اداره کند و بر جان و مال مردم ولایت داشته باشد ندارد بلکه دالِّ بر این مطلب است که شأن فقهاء مانند پیامبران فقط بیان و رساندن احادیث اهل بیت علیهم السلام و احکام خدا به مردم می باشد و گفتیم که تمام محشین و شراح مکاسب مثل آخوند خراسانی، شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، مرحوم ایروانی، آقای حیکم، غایة الآمال، منیة الطالب، آقای خوئی، هدی الطالب، هدایة الطالب و دیگران نیز این حرف شیخ را تایید کرده و فرموده اند این حدیث و دیگر احادیث دلالتی بر ولایت فقیه ندارند و فقط حضرت امام رضوان الله علیه در مقابل اینها فرموده احادیث مذکور بر ولایت فقیه دلالت دارند، ایشان در کتاب البیع جلد2 صفحه645 و در بحث ولایت فقیه که در نجف اشرف داشتند وهمچنین در جلد45 دفتر تبیان فرموده اند احادیث مذکور بر ولایت فقیه دلالت دارند، پس بحث بسیار مهم است و ما باید أدله طرفین را با دقت بررسی کنیم.
دو نکته در اینجا وجود دارد؛ اول اینکه ما باید در " ورث یرث " بحث کنیم و ببینیم به چه معنایی می باشد، آیا فقط به معنای ارث بردن از دیگری می باشد یا معنای دیگری هم دارد، و دوم اینکه انبیاء چه نقشی داشته اند که از علماء نیز انتظار می رود همان نقش را داشته باشند؟.
خوب و اما در مورد "ورث یرث" باید عرض کنیم که با مراجعه به قران و احادیث و لغت می بینیم که "ورث یرث" در معنای وسیع تری استعمال شده، بنده اولاً از معجم مفهرس قرآن تمام مواردی که کلمه ارث استعمال شده را یادداشت کرده ام و ثانیاً حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه در خطبه شقشقیه می فرماید:﴿أری تراثی نهباً﴾، و ثالثاً از معجم مفهرس بحار الانوار روایاتی که کلمه ارث در آنها بکار رفته را یادداشت کرده ام و بعد از بررسی دیدم که "ورث یرث" فقط به معنای ارث بردن استعمال نشده بلکه در معنای وسیعی استعمال شده است، کما اینکه در کتاب الخمس در آیه شریفه:﴿واعلموا أنما غنمتم من شیء[2] نیز عرض کردیم که خمس در مطلق فائده واجب نیست بلکه در فائده مکتسبه واجب می باشد یعنی غنیمت به فائده ای گفته می شود که انسان با تلاش آن را بدست بیاورد و به دنبالش برود، خلاصه اینکه با مراجعه به لغت و قران و احادیث معنای بسیاری از کلمات مثل غنیمت و ارث برای ما روشن می شود.
آیت الله خوئی و آیت الله طباطبائی دو مطلب درباره ارث ذکر کرده اند؛ اول اینکه آیا ارث فقط در مال وجود دارد و با انتقال مال از شخصی به دیگری گفته می شود ارث برده یا اینکه اعم از مال می باشد؟ دوم اینکه آیا به انتقال صفات و ویژگی ها و خصوصیات فردی به دیگری نیز ارث گفته می شود یا نه؟ چراکه ما در زیارت وارث می خوانیم:﴿السلام علیک یا وارث آدم صفوة الله الی آخر...﴾، بنابراین ما باید کلمه"ورث یرث" را از منظر لغت و قران و احادیث دقیقا مورد بررسی قرار دهیم که ما وقتی اینکار را کردیم دیدیم که "ورث یرث" دارای معنای بسیار وسیعی می باشد و اختصاص به مال و ارث مال ندارد که زیارت وارث نمونه ای است که بر همین وسعت معنی دلالت دارد و یا مثلاً در آیه شریفه گفته شده:﴿قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلاتهم خاشعون... الی: اولئک هم الوارثون، الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون[3]، و یا در آیه شریفه گفته شده:﴿ولقد کتبنا فی الزبور بعد الذکر أنَّ الارض یرثها عبادی الصالحون[4]، که اینها دلالت دارند بر اینکه ارث معنای وسیعی دارد و اعم از ارث مال می باشد، بنابراین همان طور که عرض کردیم از لغت و آیات قران و احادیث و نهج البلاغه می فهمیم که ارث دارای معنای وسیعی می باشد و اعم از ارث مال می باشد خلافاً لآیت الله خوئی و آیت الله طباطبائی و امثالهما که فرمودند ارث فقط مربوط به مال می باشد.
خوب و اما در مورد نکته دوم باید عرض کنیم که انبیاء فقط احکام الهی را برای مردم بیان نمی کردند بلکه نقش بسیار مهمی در جامعه داشتند، آنها بین مردم می آمدند و با حکومت های ظالم مبارزه می کردند و بر مال و جان و بیت المال ولایت داشتند، شخصی خدمت امام رضوان الله علیه رسید و گفت حضرت عیسی پیغمبر خیلی خوبی بوده چراکه طرفدار صلح بوده و جنگ نداشته! امام فرمودند اگر اینطور باشد پس بهتر است بفرمائید که ایشان یک واعظی بوده نه پیغمبر چونکه نمی شود پیغمبری جهاد و مبارزه با ظالمان و بدکاران نداشته باشد! خلاصه اینکه امام رضوان الله علیه اثبات می کنند که انبیاء فقط مسئله گو نبودند بلکه نقش بسیار مهمی در جامعه و مدیریت جامعه داشته اند و همیشه برای مبارزه با ظالمان و ستمگران پیش قدم بوده اند.
بقیه بحث بماند برای روز شنبه إن شاء الله تعالی... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo