< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

93/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : ولایت تکوینی و تشریعی/ولایة الفقیه
بحثمان در ولایت فقیه بود، باید توجه داشته باشیم که ولایت دو معنی و دو مرتبه دارد؛ اول ولایت تکوینی و دوم ولایت تشریعی .
امورات ما به طور کلی در زندگی دو جور هستند؛ اول امور تکوینی، مثل بوجود آمدن شب و روز و فصول چهارگانه سال، دوم امور اعتباری، یعنی عقلاء و اهل عرف برای نظم در زندگی خودشان چیزی را جعل و اعتبار می کنند مثلاً از دیشب ساعت رسمی کشور را یک ساعت عقب کشیدند و با آغاز بهار دوباره یک ساعت جلو می کشند و یا مثل چراغ قرمز و سبز و ملکیت و زوجیت و امثال ذلک که اینها امور اعتباری هستند .
انبیاء و ائمه علیهم السلام تکویناً و ذاتاً دارای ولایت هستند یعنی خداوند متعال به آنها یک ولایت ذاتی الهی باطنی تکوینی و یک موقعیت خاصی در جامعه ی بشری و عالم هستی داده که مخصوص به خودشان می باشد و هیچ وقت نمی توان آن را سلب کرد و حتی شیعه معتقد است که بدون اعتقاد به ولایت تکوینی آنها عبادات باطل است پس این ولایت مخصوص انبیاء و ائمه علیهم السلام است و به بحث ما مربوط نمی شود، واما ولایت دیگر تشریعیه و جعلیه است که از طرف پیغمبر و یا ائمه علیهم السلام جعل شده مثلاً حضرت امیر علیه السلام مالک اشتر را به عنوان ولی به مصر فرستاد و چهار وظیفه عمده به عهده او گذاشت و به او فرمود : ﴿ وَلاَّهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اِسْتِصْلاَحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلاَدِهَا[1]، که این ولایت جعلی و تشریعی می باشد که محل بحث ماست و امام رضوان الله علیه در کتاب البیع جلد2 صفحه625 و دیگر فقهائی که متعرض بحث ولایت فقیه شده اند به این نکته ( که فقط ولایت تشریعیه جعلیه محل بحث ماست ) اشاره کرده اند .
مرحوم کلینی رحمه الله در اصول کافی جلد اول در باب اول:«باب اضطرار إلی الحجّة» از ابواب الحجة، روایات بسیاری را ذکر کرده که در آنها گفته شده مردم جامعه ناگزیرند از اینکه رهبر و امامی داشته باشند، و کلاً ابواب الحجّة نزدیک به چهل باب هستند که در آنها تماماً روایات مخصوص به اهل بیت علیهم السلام ذکر شده، مثلاً در برخی از روایات مذکور در باب اول که عنوانش عرض شد گفته شده اولین کسی که خداوند از انسان ها آفریده امام است یعنی رهبر است و اگر دو نفر بر روی زمین باشند أحدهما الامام و آخرین کسی که قبض روح می شود امام است یعنی سطح زمین هیچگاه نباید بدون امام باشد و اگر امام نباشد زمین اهل خودش را فرو خواهد برد که این ولایت تکوینیه الهیه می باشد، و ما باید توجه داشته باشیم که اولاً ائمه علیهم السلام واسطه در فیض پروردگار هستند و در زیارت جامعه کبیره نیز می خوانیم : ﴿ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَبِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ ﴾، برقراری عالم هستی و آسمان و زمین و نزول باران و برکات الهی بواسطه وجود ائمه علیهم السلام می باشد یعنی واسطه فیض پروردگار هستند، دعاهای آنها مستجاب است معجزات و کراماتی دارند و این همان ولایت تکوینیه ذاتیه الهیه می باشد که خداوند به آنها داده است و مورد بحث ما نیست بلکه بحث ما در ولایت تشریعیه جعلیه و در اینکه تا چه حدی این ولایت برای فقیه قرار داده شده می باشد .
یک روایتی برای نمونه می خوانیم، آیت الله خوئی رحمه الله در معجم رجال حدیث بحثی دارد در اینکه أبو بصیر مطلق که در روایات ما ذکر شده چه کسی است؟، سپس ایشان ثابت کرده أبو بصیر همان یحی بن قاسم أسدی مکفوف می باشد، و سپس این روایت را که سنداً صحیح نیز است نقل می کند: ﴿ عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن علی بن الحکم، عن مثنى الحناط عن أبی بصیر قال: دخلت على أبی جعفر علیه السلام فقلت له: أنتم ورثة رسول الله صلى الله علیه وآله؟ قال: نعم، قلت: رسول الله صلى الله علیه وآله وارث الانبیاء، علم کما علموا؟ قال لی: نعم، قلت: فأنتم تقدرون على أن تحیوا الموتى وتبرؤا الاکمه والابرص؟ قال: نعم بإذن الله، ثم قال لی: ادن منی یا أبا محمد فدنوت منه فمسح على وجهی وعلى عینی فابصرت الشمس والسماء والارض والبیوت وکل شئ فی البلد ثم قال لی: أتحب أن تکون هکذا ولک ما للناس وعلیک ما علیهم یوم القیامة أو تعود کما کنت ولک الجنة خالصا؟ قالت: أعود کما کنت، فمسح على عینی فعدت کما کنت، قال: فحدثت ابن أبی عمیر بهذا، فقال أشهد أن هذا حق کما أن النهار حق [2].
خوب واما در جلد اول وسائل الشیعة در باب 29 از ابواب مقدمة العبادات روایاتی ذکر شده که دلالت دارند بر اینکه عبادات بدون ولایت ائمه علیهم السلام باطل است که این همان ولایت تکوینی می باشد، و علامه امینی رحمه الله نیز در جلد دوم الغدیر روایاتی را از طرق عامه نقل کرده که در آنها ذکر شده اگر کسی ولایت امیرالمؤنین علیه السلام را قبول نداشته باشد:لم یشمّ رائحة الجنة .
خبر 12 از باب 29 از ابواب مقدمة العبادات را به عنوان نمونه می خوانیم که سنداً صحیح است و بر ولایت تکوینی ائمه علیهم السلام دلالت دارد، خبر این است:﴿مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قَالَ لَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام- أَيُّ الْبِقَاعِ أَفْضَلُ- فَقُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ- فَقَالَ لَنَا أَفْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ- وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ- أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً- يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ- ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ بِغَيْرِ وَلَايَتِنَا لَمْ يَنْفَعْهُ ذَلِكَ شَيْئاً[3].
نتیجه بحث:
محل بحث ما ولایت تکوینیه ذاتیه الهیه نیست بلکه ولایت تشریعیه جعلیه می باشد به این معنی که فقیه قدرت دارد حکومت کند و مملکتی را اداره کند و مالیات بگیرد و قضاة و ائمه جمعه را نصب کند و جنگ و صلح و سیاست خارجی و داخلی را اداره کند .
آیت الله خوئی در مصباح الفقیه جلد3 صفحه 279 متعرض به همین بحث ( ولایت تکوینی و تشریعی ) شده است .
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo